در دو پست قبل در مورد جادوی کتاب خواندن برای شفا نوشتم اما گاهی در یک غم عمیق به سختی میتوان کلمات را ورق زد. آنجاست که نیاز داری در هر کلمه غرق شوی تا از دریای غم زنده بیرون بیایی.بخواهم دقیقتر بگویم، ما در 40 روز قبل عمیقا غمگین درگذشت یکی از عزیزانمان بودیم. حتی بیدار شدن و نشستن برای من دشوار بود چه برسد به کتاب خواندن. اما گه گاهی نوشتن به من کمک کرد درد دلم را بازگو کنم و قلبم سبک شود. پس شروع کردم برای خودم نوشتن و نوشتن. در کتاب پرنده به پرنده با جادوی نوشتن آشنا میشوید. من خوش شانس بودم که پیش از اتفاق ناگوار این کتاب را خوانده بودم و قلمم برای توصیف آنچه در دلم میگذشت روانتر شده بود. حال آمدم اینجا این کتاب را معرفی کنم تا چه اهل نوشتن هستید و چه از صفحه سفید فرار میکنید؛ با جادوی نوشتن آشنا شوید.
حال برویم سراغ معرفی کتاب پرنده به پرنده. این کتاب نوشته خانم آن لاموت است و با زیر عنوان درسهایی چند درباره نوشتن و زندگی بهتر معرفی میشود. نویسنده کتاب را با مقدمهای خانوادگی شروع کرده است و در طول کتاب نیز داستانها و تجربه زیست نویسنده کتاب را از ژانر آموزشی خارج و به داستانی گیرا تبدیل میکند. البته انتظار میرود کسی که ادعای آموزش نویسندگی دارد بتواند کتاب آموزشیاش را به طرز متفاوتی به رشته تحریر در آورد.
در بخش اول اسلوب پایهای نوشتن مانند طرح، شخصیت، دیالوگ و ... به همراه نمونه تمرینهای کاربردی شرح داده میشود. در بخش دوم، با کمک کلم بروکلی یاد میگیرید چارچوب ذهنی نوشتن را پیدا کنید. بخش سوم در مورد کمک گرفتن میگوید که قطعا هرکسی در هر مرحله زندگی و برای هر کاری به دیگران و ابزارها نیاز دارد. بخش چهارم اما آب پاکی را میریزد روی دستتان که نوشتن باید برای خود نوشتن باشد وگرنه به خیال چاپ کتاب باشید چیزی عایدتان نمیشود.
در پایان باید بگویم که نویسنده دو کتاب با محوریت مرگ دارد که یکی را بخاطر مرگ پدرش و شرحی بر روزهای آخرش و دیگری را برای دوستش که به بیماری سختی مبتلا شده بود نوشته است. کی میداند! شاید واقعا میتوان با نوشتن بزرگترین جبر بشری یعنی مرگ را شکست داد.