مینویسم چون، میخواهم به سرزمینهای بکر و پا نخورهٔ ذهنم سفر کنم.
مینویسم چون، اگر ننویسم غمها و دلتنگیهایم مزمن میشوند.
مینویسم چون، نوشتن برایم مقدس است.
مینویسم چون، واژهها زبان روحم را میشناسند.
مینویسم چون واژهها دلشکستن را بلد نیستند.
مینویسم چون میخواهم ماندگار شوم.
مینویسم چون، ثبت شود که در چه روزگار غریبی میزیستهام.
مینویسم چون، اعتباری به گوشها نیست.
مینویسم چون، میخواهم رها شوم از هر آنچه به اسارتم میکشد.
مینویسم چون تا با خودم دوست شوم و خودم را بهتر بشناسم.
مینویسم چون، دوست دارم دیگران با خواندن نوشتههایم، برای لحظهای حس خوبی را تجربه کنند.
مینویسم چون، نوشتن درمان روح و جانم است.
مینویسم چون، حرف زدن با آدمها را بلد نیستم.
مینویسم چون، واژهها رفیق رویا پردازیهایم هستند.
مینویسم چون، صدای درونم را به تصویر بکشم.
مینویسم چون، نوشتن به تخیلم فرصت زندگی میدهند.
مینویسم چون، نوشتن به من جسارت میدهد تا رویاهایم را جدی بگیرم.
مینویسم چون، دنیای بیواژه برایم بیمعناست.
مینویسم چون، واژهها شریفترین موجوداتی هستند که میشناسم.
مینویسم چون، نوشتن یعنی زندگی!