کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – شرم یا خجالت، یک احساس خودآگاهانه است که می تواند انگیزه مثبتی برای پیروی از هنجارهای اجتماعی باشد. با این حال، در اغلب موارد شرم درونی می تواند به شدت از نظر عاطفی ناتوان کننده باشد. این می تواند شامل تحقیر، توهین، شرمساری و حتی غیرانسانی کردن فرد یا گروه دیگری باشد. در نتیجه، شرمساری را می توان به عنوان یک عمل تهاجمی در نظر گرفت که روح انسان را نقض می کند و می تواند منجر به احساس نقص، ناکافی بودن یا آسیب شود.
شرمساری ممکن است از طریق کلمات، حالات چهره، لحن یا رفتارهای دیگر بیان شود و چهره به چهره، از طریق دیگران یا همانطور که به طور فزاینده ای رایج شده است از طریق قرار گرفتن در معرض عموم در اینترنت منتقل شود. شرمساری ممکن است به هر جنبه ای از یک فرد مانند وزن، قد، زبان، مذهب، قومیت یا هر ویژگی عاطفی، فکری ویا جسمی توجه کند.
والدین از طریق پیامهای مستقیم و غیرمستقیم بر درک کودکان از خود تأثیر میگذارند. در نتیجه، آنها ممکن است به شرمندگی یا خجالت کشیدن کودک کمک کنند (با قصد یا بدون قصد). برخی از والدین ممکن است جملات مستقیمی بیان کنند که آرزوی خودسازی کودک را خفه کند و باعث شود کودک ارزش خود را تضعیف کند. مانند:
علاوه بر این، کودکان ممکن است از شنیدن گفتگوی خصوصی والدین در موردشان با دیگران احساس شرم کنند.
در حالی که والدین ممکن است از شرم برای آموزش رفتار به کودک استفاده کنند، اما نوعی تنبیه را منعکس می کند که فقط باعث ایجاد رنجش طولانی مدت می شود. چنین شرمساری ممکن است به عنوان یک خیانت تجربه شود، که می تواند به شدت بر اعتماد کودک به والدین خود و همچنین در روابط دیگر تأثیر بگذارد.
آزار جسمی، جنسی یا عاطفی می تواند به شدت به شرم کمک کند. با این حال، غفلت عاطفی می تواند به همان اندازه شرم آور باشد، زیرا می تواند پیامی نه تنها در مورد طرد شدن، بلکه در مورد اینکه کودک شایسته توجه نیست، منتقل کند. (پیشنهاد می شود مطلب 6 نکته برای افرادی که مورد غفلت عاطفی قرار گرفتهاند را مطالعه کنید.)
معلمان می توانند به طور قابل توجهی بر تجربه کودک از شرم و خجالت تأثیر بگذارند ویا می توانند دلسوز باشند. من که به مدت شش سال معلم مدرسه ابتدایی بودم، مشاهده کرده بودم که چگونه برخی با عمد و بدون عمد، دانش آموزان را خجالتزده و شرمسار می کردند. آنها را “احمق” یا “نادان” خطاب می کردند یا پیشنهاد می کردند که آنها هرگز به جایی نمی رسند. علاوه بر این، چنین پاسخهایی به الگویی برای شرمساری تبدیل میشوند، بهویژه وقتی در مقابل همسالان کودک بیان میشوند.
بدیهی است که همه شخصیتهای مقتدر دارای پتانسیل شرمساری هستند. اینها می تواند شامل رهبران مذهبی، سیاستمداران، پلیس، همسایگان، بزرگ خانواده یا هر فرد دیگری باشد که کودک با آنها تعامل دارد. در حالی که شرمساری ممکن است برای اعمال آداب و رسوم فرهنگی فرد مورد استفاده قرار گیرد، می تواند هسته اصلی نژادپرستی، زن ستیزی، سن گرایی و… باشد.
در حالی که قلدری بیان اعمال قدرت بر دیگری است، تقریباً همیشه شامل شرمساری به عنوان یک عمل پرخاشگرانه است. در حالی که قلدر دیگران را تحقیر می کند، می تواند به طور لحظه ای خود را از شرم پنهانی و آزاردهنده خود منحرف کند.
میزان آسیب رساندن شرمساری و خجالتزدگی به شخصیت، تجربه گذشته و مهارتهای مقابلهای فعلی بستگی دارد. شرم شدیدتر باعث ایجاد حس عمیق انزوا به دلیل احساس نقص یا حتی دوست داشتنی نبودن می شود. همچنین می تواند هوشیاری بیش از حد را در تلاش برای جلوگیری از قرار گرفتن در معرض نقص های درک شده یا آسیب پذیری فرد در برابر شرمساری بیشتر تقویت کند. به این ترتیب، ممکن است فرد در هسته کمال گرایی شدید نیز قرار گیرد. (پیشنهاد می شود مطلب چرا من دوست داشتنی نیستم؟ را مطالعه کنید.)
شرم با اضطراب، افسردگی، خودکشی، خشم و پرخاشگری همراه بوده. همچنین میتواند انتقاد شدید از خود و قضاوت دیگران را تقویت کند و با واکنشهای ناسازگارانه به خشم، از جمله نیتهای بدخواهانه همراه باشد. مانند پرخاشگری مستقیم و غیرمستقیم ویا جابجا شده، خصومت خود محور و پیامدهای بلند مدت منفی. علاوه بر این، تعدادی از مطالعات نشان می دهد که افرادی که احساس شرم می کنند، بیشتر مستعد سرزنش دیگران هستند.
شفقت یا دلسوزی نسبت به خود و دیگران پادزهر شرمساری است و آگاهی از شفقت برای همه افراد به ویژه آنهایی که دارای اقتدار هستند، مهم است. این امر به ویژه برای کسانی که نقش مهمی در پیشرفت افراد دیگر دارند بسیار مهم است. آگاهی از شفقت به رفاه کلی کمک می کند و به ما کمک می کند تا شکوفا شویم. (برای آگاهی بیشتر از مفهوم «شفقت»، پیشنهاد می شود مطلب نسبت به خود چقدر بخشنده و دلسوز هستیم؟ را مطالعه کنید.)
کریستین نف، روانشناس اجتماعی و نویسنده کتاب شفقت به خود، بیان می کند که شفقت مستلزم توجه، احساس انسانیت و مهربانی است. ذهن آگاهی به ما کمک می کند تا احساسات و افکار را بشناسیم و به تدریج ظرفیت تعامل با آنها (افکار) را پرورش دهیم اما تحت تأثیر آنها قرار نگیریم. شناخت و تصدیق انسانیت مان به ما امکان می دهد عیوب، ضعف ها و اشتباهات خود را بپذیریم. با انجام این کار، به جای اینکه از دیگران جدا شویم، بیشتر احساس ارتباط می کنیم. مهربانی مستلزم احساس لطافت، دلسوزی و عشق به خودمان است، به ویژه زمانی که در رنج هستیم.
تحقیقات نشان داده است که شفقت به خود می تواند تأثیر بسیار مثبتی بر کاهش شرم و خجالت زدگی داشته باشد. زیرا شفقت با کاهش تمایل به شرم و افسردگی و همچنین شرم مرتبط با اضطراب همراه است. علاوه بر این، شفقت به خود به عنوان واسطه ای در ایجاد احساس هیجانی ایمن هنگام ارتباط با خاطرات اولیه دوران کودکی عمل می کند.
شرمساری می تواند مسری باشد و باعث شرمساری یا خجالت دیگران شود. به همین ترتیب، پرورش شفقت نسبت به خود و دیگران، یک اثر موجی ایجاد می کند که دیگران را به تمرین شفقت سوق می دهد. در نتیجه، ما به کاهش شرمساری با فراخوانی شفقت در هنگام وقوع، ارائه آموزش در مورد شرم و حمایت از برنامه هایی که به مشارکت کنندگان در پرورش شفقت به خود کمک می کند، کمک می کنیم.
کریس گرمر، یکی از بنیانگذاران مرکز شفقت خود آگاهانه، تأکید می کند که پشت شرم نیاز قدرتمند ما به احساس عشق است و غلبه بر شرم، نیازمند توسعه شفقت و ذهن آگاهی است. او در ادامه میگوید: “شرم احساس گناه میکند، اما بیگناه است، شرم احساس انزوا میکند، اما فراگیر است و شرم احساس می کند که دائمی است، اما گذرا است و بخشی از ما است که با خود به دوش میکشیم. در نهایت، مدیریت شرم از ما میخواهد که خودآگاهی ضروری را پرورش دهیم تا آن را بهعنوان منعکسکننده نیاز شدید خود به دوستداشتن، شامل شدن و پذیرفته شدن تشخیص دهیم.
محمد امین مختاریان
مطالب مرتبط:
چگونه حلقه های افکار منفی را بشناسیم و متوقف کنیم؟
اضطراب وجودی چیست و چه باید کرد؟
چهار نکته برای رسیدن به خودآگاهی و تبدیل شدن به بهترین خود
هشت نکته برای به دست آوردن و حفظ رفاه عاطفی
چگونه به خود ایمان داشته باشیم؟