کلینیک روانشناسی آوان
کلینیک روانشناسی آوان
خواندن ۷ دقیقه·۸ ماه پیش

چگونه به نوجوانان و جوانان مضطرب کمک کنیم؟

نکات کلیدی این مطلب:

  • جوانان در محیط کار تحت اضطراب و استرس هستند و برای مقابله با این مشکلات تلاش بسیاری می کنند.
  • رفتار اجتنابی (مانند غیبت در کلاس یا محل کار) ناشی از تفکر مضطرب است.
  • وقتی رفتار اجتنابی تقویت و تثبیت شود، غلبه بر آن دشوارتر می شود.
https://avanclinic.ir/

کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – زمانی که نسل Z (متولدین بین سال‌های 1375 تا 1390) وارد شد، فناوری از قبل در جریان بود، به طوری که 33 درصد از افراد نسل Z بیش از شش ساعت در روز را صرف تلفن‌های همراه خود می‌کردند که بیشتر این 6 ساعت نیز صرف گشت و گذار در رسانه‌های اجتماعی می‌شد. این پدیده منجر به مقایسه اجتماعی شده است که اغلب باعث می‌شود افراد از طرق مختلف احساس اعتماد به نفس کافی نداشته باشند. در واقع، جوانانی که بیش از پنج ساعت در روز از رسانه های دیجیتال استفاده می کنند (کاربران افراطی) 48 درصد تا 171 درصد بیشتر در معرض نارضایتی و بهزیستی پایین (از جمله افسردگی و حتی افکار خودکشی) قرار دارند. کاربران افراطی رسانه های دیجیتال دو برابر بیشتر احتمال دارد اقدام به خودکشی داشته باشند.

علاوه بر این، نسل Z باید با جو سیاسی آشفته، مسائل زیست محیطی جاری و رکودهای مختلف اقتصادی دست و پنجه نرم کند، به طوری که 39 درصد از آنها ترس از ناامنی مالی را به عنوان عامل اصلی استرس خود گزارش کردند.

همچنین تحقیقات نشان داده است که نسل Z به عنوان پر استرس ترین جمعیت در محل کار (91 درصد) در حال ظهور است و واقعاً برای مقابله با استرس مشکل دارند. همین داده ها نشان داده است که استرس غیرقابل کنترل تقریباً بر یک چهارم پاسخ دهندگان نسل Z (23 درصد) تأثیر می گذارد و تقریباً همه (98 درصد) در حال مبارزه برای مدیریت علائم فرسودگی هستند. چه خبر است؟

https://avanclinic.ir/%d9%85%d8%b4%d8%a7%d9%88%d8%b1%d9%87-%d9%86%d9%88%d8%ac%d9%88%d8%a7%d9%86/

اضطراب مدیریت نشده زیاد، صرف نظر از دلایل مختلفی که نسل Z را در این وضعیت قرار داده است، با کمک و آموزش مدیریت استرس می‌تواند کنترل شود، اما با تشویق افراد به رفتار های اجتنابی نمی‌توان کمکی کرد. رفتار اجتنابی از اضطراب ناشی می شود و روشی است که مغز برای فرار از ناراحتی ناشی از تفکر مبتنی بر ترس “چه می شود اگر…” تلاش می کند. هنگامی که به یک عادت تبدیل شد، ترک آن بسیار دشوار است. به گفته بریجت فلین واکر (Bridget Flynn Walker) نویسنده کتاب تسکین اضطراب اجتماعی برای نوجوانان، در صورتی که فرد جوان به رفتار اجتنابی خود ادامه دهد، نمی تواند بیاموزد که اگر این رفتار را متوقف کند، هیچ اتفاق وحشتناکی رخ نخواهد داد.

هم اکنون به چگونگی کارکرد آن می پردازیم. حلقه نگرانی در قسمت سیستم لیمبیک (limbic system) مغز قرار دارد، ناحیه‌ای که پاسخ جنگ یا گریز در زمانی که خطری احساس می‌شود مشتعل می‌شود. از آنجایی که مغز تفاوت بین تهدید واقعی یا خیالی را نمی داند، صرف نظر از اینکه خطر فیزیکی و واقعی باشد یا ترس از تحویل ندادن کاغذی به معلم در کلاس باشد، فعال می شود. (پیشنهاد می‌شود مطلب عوامل ایجاد اختلال اضطراب نوجوانان را مطالعه کنید.)

برای اجتناب از این ناراحتی، فرد جوان ممکن است کلاس را رها کند. در دنیای حرفه ای، آنها ممکن است از درخواست افزایش حقوق شایسته از رئیس خودداری کنند، از افشای نگرانی مشروع خودداری کنند و به جای مقاومت در برابر گفتگوی رو در رو با مافوق، دست از کار بکشند. این رفتار اجتنابی تلاشی برای کاهش اضطراب است. متأسفانه، این تنها یک راه حل موقتی است که در دراز مدت می تواند ناتوان کننده باشد. در ادامه دلیل آن آمده است.

https://avanclinic.ir/%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9/

تفکر وسواسی اجباری (OCT) در کار است. کلمه اختلال به دو دلیل جایگزین شده است. اولاً، کلمه اختلال یک کلمه شرم آور است که احساس نقص، معیوب بودن، آسیب دیده بودن و متفاوت بودن را برمی انگیزد. دوم، با جایگزینی کلمه اختلال با کلمه تفکر، ما اکنون تفکر وسواسی اجباری را گسترش داده و بهنجار می‌کنیم، که شامل همه 8 میلیارد نفر از ما در جهان می‌شود و نه صرفاً مختص طیف شدیدتر. حقیقت این است که هیچ یک از ما وجود ندارد که یک فکر مزاحم و ناخواسته را تجربه نکرده باشد. حتی راهبان ذن (Zen) هم باید این را تجربه کرده باشند و شاید همین تجربه ناخوشایند انگیزه آنها برای راهب شدن باشد.

در اینجا مثالی از اینکه چگونه تفکر وسواسی اجباری یا OCT منجر به رفتار اجتنابی می شود آورده شده است. اجازه دهید ابتدا با یک مثال بسیار معمولی و ملموس شروع کنیم. آرش دانشجو است و در راه رسیدن به کلاس درس است. تنها دو دقیقه با دانشگاه فاصله دارد که با کمین فکری مواجه می‌شود و فکر می‌کند که فراموش کرده است درب اتاق خوابگاه را قفل کند. او که کنسول بازی دوستش را قرض گرفته بود، ناگهان با افکاری مانند اینکه ممکن است کنسول بازی ربوده شود و در صورت چنین اتفاقی چگونه به دوستش توضیح دهد و چگونه خسارت را پرداخت کند، وحشت زده می‌شود. آرش در “تفکر وسواسی اجباری” قرار می‌گیرد و برای بررسی قفل درب اتاق به خوابگاه بر می‌گردد و هنگامی که دستگیره درب را لمس می کند متوجه می شود که درب تمام مدت قفل بوده است، بلافاصله موجی از آرامش او را فرا می‌گیرد. این احساس آرامش، رفتار جاناتان را نیز تقویت می‌کند، زیرا پاداش دریافت می‌کند. (پیشنهاد می‌شود مطلب افسردگی نوجوانان؛ وقتی افکار و احساسات منفی وجود دارد را مطالعه کنید.)

این روش در خصوص رفتار اجتنابی که از اضطراب ناشی می شود نیز کار می کند. زمانی که دانش آموز قبل از کلاس موجی از اضطراب داشته باشد و سپس تصمیم بگیرد به کلاس نرود تا کمتر احساس اضطراب کند، این رفتار بلافاصله در او تقویت شده و نهادینه می‌شود. دفعه بعد که دانش آموز موجی از اضطراب داشته باشد، عبور از احساس و رفتن به کلاس سخت تر خواهد بود.

https://avanclinic.ir/%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c-%d8%af%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%db%8c/

متأسفانه، به دانشجویانی که مبتلا به اضطراب تشخیص داده می‌شوند، امکاناتی داده می‌شود که به آنها اجازه می‌دهد طبق نیاز کلاس را ترک کنند ویا اجازه دارند با انعطاف پذیری در کلاس حضور داشته باشند. این برای نوجوانان و جوانان مفید نیست و باعث آسیب به آنها می شود. زیرا افکار غیر قابل تحمل را قوی تر می کند و به نوبه خود منجر به رفتارهایی می شود که در دنیای حرفه ای ناپایدار است. این می‌تواند برای به دست آوردن و حفظ روابط سالم نیز چالشی ایجاد کند.

خطر بزرگ‌تری که ما ایجاد می‌کنیم (از جمله والدین خوش‌نیت و مدرسینی که با جوانان در آموزش‌های متوسطه و عالی کار می‌کنند) این است که هر بار که آنها را قادر می‌سازیم از مسئولیت دوری کنند، این پیام را می‌دهیم که باور نداریم آنها می‌توانند این کار را انجام دهند. مانند این پیام که امروزه از طرف فعالین در حوزه کنکور می‌شنویم: “اگر ما برای حمایت و محافظت از شما وارد عمل نشویم، شکست خواهید خورد.”

با برداشتن یک قدم بیشتر، این می تواند به احساس درماندگی آموخته شده، انزوا و افسردگی منجر شود.

ما به عنوان والدین، مربیان، مدرسین و مدیران، باید از توانمندسازی جوانان خود فاصله بگیریم و در عوض اجازه دهیم آنها را توانمند کنیم. ما باید کمی سخت تر شویم و اجازه دهیم کمی بیشتر توسط زندگی هدایت شوند. این به معنای نوازش کمتر و ماجراجویی بیشتر است. (پیشنهاد می‌شود مطلب چهار کلمه‌ای که باید به فرزند جوان خود بگویید را مطالعه کنید.)

ما به خوبی می دانیم که بسیاری از قدرت، شجاعت و خرد درونی ما از تضادی که زندگی برای ما به ارمغان آورده است، پدید آمده است. بدون تضاد، رشد فردی وجود ندارد و بدون رشد فردی، خوشبختی وجود ندارد.

هدف این است که جوانانی شاد، سازگار و با اعتماد به نفس پرورش دهیم تا برای کمک به میهن و جهان مجهز باشند. آنها گاهی اوقات شکست می خورند، ایرادی ندارد.

محمد امین مختاریان

مطالب مشابه:

نوجوانانجوانانروانشناسیفرزند پروریاضطراب
کلینیک روانشناسی و مشاوره آوان www.AvanClinic.ir تلفن: 02147009567
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید