نکات کلیدی این مطلب:
کلینیک روانشناسی آوان – ترومای دوران کودکی به آسیب های روحی تجربه شده در سنین رشد و در زمانی که فرد با خانواده خود زندگی می کند، مربوط می شود. اگرچه این آسیبها معمولاً به عنوان آسیبهایی مطرح میشوند که افراد در بزرگسالی با آنها همراه میشوند و بر روابط و عزت نفس آنها تأثیر میگذارند، اما همه آسیبها نتیجه سوء استفاده یا بیتوجهی والدین و مراقبان در سنین کودکی نمی باشند. بسیاری از متخصصین این زخمها را زخمهای دلبستگی مینامند، زیرا این زخمها در نتیجه عملکرد یا عدم اقدام مناسب مراقبان کودک در طول سالهای رشد، یعنی سالهایی که دلبستگیها شکل میگیرند رخ میدهند.
برخی از آسیبهای دوران کودکی، مانند غفلت عاطفی، هدفمند انجام نمیشدند. بهویژه اگر والدین از فرهنگهای دیگر یا حتی نسلهای قدیمیتری بودند که در آن والدین مستبد تشویق میشدند. چه عمدی وچه غیر عمدی، این زخمها باعث ایجاد حس شرمساری و کم ارزشی در کودکان می شوند و اغلب آنها را تبدیل به بزرگسالانی می کند که خود را به خاطر اعمال والدینشان سرزنش می کنند.
زخم های دلبستگی به احساسات حل نشده مراقبان ما مربوط می شود و در بزرگسالی می تواند از طریق نگرانی های مربوط به سلامت روان، رفتارهای ناسالم و مهارت های مقابله ای ضعیف مانند مصرف مواد یا پرخوری ظاهر شود.
در ادامه به چند نشانه اشاره می کنیم که نشان می دهد ممکن است زخم های ترومایی حل نشده داشته باشید. توجه به این نکته ضروری است که همه اینها لزوماً به تجارب تروما مربوط نمی شوند، به خصوص اگر بتوان آنها را با موارد دیگری مانند واگرایی عصبی توضیح داد. با این حال، اگر متوجه شدید که بسیاری از نشانه های زیر را به شما مربوط می شود، ممکن است ناشی از زخمهای ترومایی باشد.
رفتارهای مردم پسند. کودکانی که مجبور بودند سخت تلاش کنند تا توجه مراقبان خود را جلب کنند یاد گرفتند که شاد کردن مراقبان می تواند زندگی آنها را آسان تر می کند. آنها از سنین کودکی یاد گرفتند که چگونه با افراد به شکلی خوشایند تعامل برقرار کنند تا از درد عاطفی ناشی از دوست داشته نشدن یا ناراحت کردن کسی اجتناب کنند.
کمال گرایی. این امر به ویژه در کودکانی که از غفلت عاطفی جان سالم به در برده اند رایج است. در طول سابقه کاری خود، متوجه شدم که کمال گرایی در دوران بزرگسالی به دو دلیل اتفاق میافتد:
مقایسه مداوم خود با دیگران. گاهی اوقات این به دلیل عزت نفس پایین یا کم ارزش دیدن خود است. اگر در دوران کودکی شما را با دیگران مقایسه می کردند، مانند سایر خواهر و برادرها یا همسالانتان، ممکن است این احساس را در خود نهادینه کرده باشید که دارای ضعف هایی هستید.
اجتناب از روابط یا نزدیک شدن به افراد. این اغلب به دلیل ترس از نزدیک شدن به دیگران است که ناشی از ترس از آسیب دیدن است. اگر در کودکی آسیب دیده یا رها شده اید، طبیعی است که بخواهید از روابط اجتناب کنید، حتی اگر این تصمیم یک تصمیم آگاهانه نباشد.
پریدن از رابطه ای به رابطه دیگر. درست مانند کسانی که برای دوری از دردهای عاطفی از روابط اجتناب می کنند، کسانی که از رابطه ای به رابطه دیگر می پرند اغلب سعی می کنند جای خالی زخم های دلبستگی خود را پر کنند. گویی که می توانید با بودن در یک رابطه به نوعی به خود ثابت کنید که واقعاً دوست داشتنی و شایسته هستید.
مرزهای خیلی سفت یا خیلی سست. داشتن مرزهای بسیار سست، مانند اجازه دادن به دیگران برای ورود به قسمت های مختلف زندگی خود، نشانه آن است که شما آموخته اید که این رفتار دیگران با شما قابل قبول است. به همین ترتیب، کسانی که مرزهای خیلی سفت و سختی دارند ممکن است در تلاش برای محافظت از خود باشند.
تلاش برای اصلاح دیگران. اگر با والدین یا مراقبی بزرگ شده اید که با بیماری روانی یا مصرف مواد دست و پنجه نرم می کردند، ممکن است حس کمک برای شفای دیگران را در روابط بزرگسالی خود داشته باشید. کودک درون شما می گوید: “اگر نمی توانستم مادر/پدر را درست کنم، پس شاید بتوانم شریک زندگی ام را درست کنم.”
اختلال در غذا خوردن. ارتباط قوی بین آسیب های دوران کودکی و اختلال در غذا خوردن وجود دارد. بسیاری از مراجعین مبتلا به اختلال پرخوری دارای گذشته آسیب زا هستند و غذا خوردن به تسکین افکار مزاحم و دردهای درونی کمک می کند. به همین ترتیب، محدودیت غذا و کالری با اعتماد به نفس پایین و آسیب های دوران کودکی مرتبط است. در مطالعه اخیر، “بعضی از کودکان هنگام مواجهه با استرس، به سراغ میان وعده مورد علاقه خود رفتند، در حالی که برخی دیگر اشتهای خود را از دست دادند.”
خوددرمانی با دارو یا سوء مصرف مواد مخدر. ما می دانیم که بین سوءمصرف مواد و تروما ارتباطی وجود دارد. افرادی که دردهای عاطفی یا فیزیکی را تجربه می کنند اغلب به دنبال راه هایی برای بی حس کردن این احساسات هستند که گاهی منجر به سوء استفاده از مواد می شود.
احساس افسردگی، اضطراب یا عصبانیتی که از بین نمی رود. گاهی اوقات وجود این احساسات طبیعی است و می تواند موقتی باشد. به خصوص اگر در محل کار یا در فصل تعطیلات با استرس زیادی دست و پنجه نرم می کنید. با این حال، اگر احساس میکنید که آن احساسها از بین نمیروند، ممکن است ناشی از زخمهای ترومای داخلی حل نشده باشند. جستجوی حمایت بیشتر می تواند به مقابله با این احساسات کمک کند.
اگر متوجه شدید که بسیاری از موارد بالا را با خود دارید و به دنبال پشتیبانی بیشتر هستید، در زیر چند روش برای بهبودی آورده شده است:
حقیقت خود را تصدیق کنید. اعتبارسنجی تجربیات و سابقه شما اولین قدم برای بهبودی است.
یادداشت کردن و خود اندیشی به بسیاری از افراد کمک می کند تا با افکار درونی خود مقابله کنند. سعی کنید کمتر بر روی دستور زبان و کمال تمرکز کنید و بیشتر بر روی بیرون آوردن افکار تمرکز کنید. گاهی اوقات به مراجعین می گوییم که با مداد رنگی بنویسند تا کمتر روی ظاهر نوشتن تمرکز کنند.
اگر احساس میکنید روشهای فوق تاثیر چندانی ندارند، به دنبال درمانگری باشید که از تروما یا آسیب های روحی آگاهی داشته باشد. درمانگر خوب می تواند به شما کمک کند تا با دردها و آسیبهای حلنشده مقابله کنید.
محمد امین مختاریان
مطالب مرتبط:
چگونه با والدینی که از نظر عاطفی غافل هستند مرزبندی کنیم؟
6 نکته برای افرادی که مورد غفلت عاطفی قرار گرفتهاند
هشت نکته برای به دست آوردن و حفظ رفاه عاطفی