کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – سورن کیرکگور (Søren Kierkegaard)، فیلسوف، خدا شناس و شاعر دانمارکی است که اغلب پدر اگزیستانسیالیسم (existentialism) در نظر گرفته میشود. کار او بر تجربه فردی و اهمیت انتخاب و تعهد فردی متمرکز است. فلسفه کیرکگور بینش هایی را درباره زندگی واقعی و یافتن رضایت در میان حواس پرتی و فشارهای دنیای مدرن ارائه می دهد. در طول نوشته های او، مضامین آموزنده ای برای چگونگی پیمایش در پیچیدگی های زندگی با صداقت و هدف ظاهر می شود. در این مطلب به چهار مورد میپردازیم:
کیرکگور بر اهمیت خودآگاهی و درون نگری به عنوان پایه ای برای درک وجود خود و انتخاب های معتبر تاکید کرد. او استدلال میکرد که خودشناسی واقعی مستلزم بررسی عمیق و صادقانه افکار، احساسات و انگیزههای فرد است که شامل زیر سؤال بردن مفروضات و باورهای به ارث رسیده از فرهنگ و تربیت است، موضوعی که در شیفتگی او به خودشناسی سقراطی بازتاب یافته است.
کیرکگور در تأملات زندگی خود، لذت بردن از توجه و به رسمیت شناختن را بهعنوان ضعف شخصیتی تصدیق میکند، که نمونهای از بررسی شخصیت خودش بود. در کتاب «بیماری تا مرگ»، او ناامیدی را ناشی از فقدان خودآگاهی و ناتوانی در عمل به آرمانهای خود بررسی کرد. مبارزه کیرکگور با مالیخولیایی و خودانتقادی در نوشتهها و مکاتباتش مشهود است، جایی که او اغلب در مورد کاستی های خود و ماهیت هستی تأمل می کرد. درون نگری او پس از شکست در ازدواج، به بینش عمیق او در مورد خود و پیچیدگی های آن کمک کرد. او در جای دیگر به بررسی نقش خودآگاهی در اصالت پرداخت. (پیشنهاد میشود مطلب خود اندیشی، سفری به اعماق افکار و باورها را مطالعه کنید.)
فلسفه کی یرکگور همچنین ما را به پذیرش عدم قطعیت و ابهام به چالش می کشد. او معتقد بود که پیچیدگی های زندگی را نمی توان به پاسخ ها یا راه حل های ساده تقلیل داد. در عوض، باید مایل باشیم که با پارادوکس و تناقض زندگی کنیم و در برابر ایده ها و دیدگاه های جدید باز بمانیم. این گشودگی مستلزم تمایل به تغییر عقیده در مواجهه با اطلاعات جدید است، موضعی که در تقابل با جستوجوی قطعیت مطلق است. کی یرکگور یک مفهوم صرفا زیباشناختی یا متفکرانه از خودشناسی را نقد کرد و بر اهمیت درگیر شدن با عدم قطعیت های زندگی به طور فعال و مسئولانه تاکید کرد.
کیرکگور برای نشان دادن پیچیدگی حیات و محدودیت های دانش، از تکنیک نوشتاری استفاده کرد که او آن را «ارتباط غیرمستقیم» نامید. او راههای مختلفی را امتحان کرد، بهویژه انتشار نوشتههایی که در آن نویسندگان ساختگی به گفتگوهای دیالکتیکی میپرداختند که هر کدام دیدگاهها و جهانبینیهای متفاوتی را نشان میدادند. او از کنایه و پارادوکس برای تحریک خوانندگان به تفکر فراتر از درک سطحی استفاده کرد. همچنین، او از تکنیکی استفاده کرد که آن را «بازتاب مضاعف» نامید که در آن ایدهها را به گونهای ارائه میکرد که خوانندگان را ملزم میکرد تا نه تنها در محتوای متن، بلکه در مورد حیات و ارتباط خود با ایدههای ارائهشده نیز تأمل کنند.
کیرکگور اغلب از انطباق با انتظارات جامعه امتناع می ورزد. او دیدگاه های غالب زمان خود را به چالش کشید و از جهش ایمان فردی به جای پایبندی به سیستم های اعتقادی سیستماتیک یا نهادینه شده دفاع کرد. (پیشنهاد میشود مطلب نقش ماجراجویی در توسعه فردی را مطالعه کنید.)
یکی از اصول اصلی فلسفه کیرکگارد، مسئولیت پذیری در قبال زندگی و انتخاب های خود است. او استدلال کرد که افراد نمی توانند شرایط یا عوامل بیرونی خود را مقصر مشکلات خود بدانند. در عوض، آنها باید صاحب افکار و اعمال خود باشند و ضعف ها و معایب خود را بپذیرند. این فرآیند خودسازی و رشد برای غلبه بر ناامیدی و دستیابی به حالت پذیرش ضروری است. تأکید کیرکگور بر دیدگاه غایتشناختی خود و جستوجوی وحدت روایی، ماهیت مداوم این مسئولیت را برجسته میکند.
اصرار کیرکگور بر مسئولیت فردی موضوعی تکراری در کار او بود. او معتقد بود که افراد باید مسئولیت زندگی، انتخاب ها و معنایی را که برای زندگی خود قائل هستند، بپذیرند. شاید بتوان ادعا کرد که تصمیم او برای دنبال کردن حرفه نویسندگی در مسیری متعارف تر، نوعی بازتاب وجودی این موضوع بود. آثار او مفهوم اضطراب، ضرورت انتخاب و پیامدهای اخلاقی آن انتخابها را بررسی میکنند. (پیشنهاد میشود مطلب تغییر نگرش نسبت به تغییر را مطالعه کنید.)
در نهایت، کیرکگور ما را ترغیب می کند که فانی بودن خود را در آغوش بگیریم و بدانیم که زندگی زودگذر و ناپایدار است. پذیرش عدم قطعیت زندگی و اجتناب ناپذیر بودن مرگ می تواند به احساس آرامش و رضایتی منجر شود که فراتر از ترس و اضطراب است. پذیرش مرگ، زندگی در لحظه حال را تشویق می کند و به طور کامل با غنای تجربیات زندگی درگیر می شود. دیدگاه کیرکگور در مورد ایمان و حضور خدا عمیقاً درک او از پذیرش را شکل داد، زیرا او پیشنهاد کرد که در وابستگی کامل به خدا می توان درک عمیق تری از هدف و معنا پیدا کرد.
تأملات کیرکگور در مورد ماهیت متناهی هستی در اندیشه او نقش اساسی دارد. او در نتیجهگیری خود، اهمیت رابطه ذهنی یک فرد با حقیقت، از جمله آگاهی از فناپذیری را مورد بحث قرار داد. مسائل بهداشتی و مرگ زودهنگام خانواده کیرکگور (از جمله پدر و چندین خواهر و برادر) بر اشتغال او به مرگ و میر و فوریت زندگی واقعی تأثیر گذاشت. تجارب شخصی کیرکگور در مورد از دست دادن و تفکر در مورد مرگ در آثار فلسفی او منعکس شده است. جایی که او بر اهمیت زندگی در زمان حال و انتخاب های معنادار در مواجهه با گذرا بودن زندگی تاکید می کند. (پیشنهاد میشود مطلب احساس سرزندگی بیشتر با فکر کردن به مرگ را مطالعه کنید.)
فلسفه کی یرکگور عمیقاً مرتبط باقی می ماند و بینش های ارزشمندی را در مورد شرایط انسانی ارائه می دهد.
محمد امین مختاریان
مطالب مشابه: