من به چیزای مختلفی علاقه دارم، از جمله شعر، تاریخ، و زادگاهم استان گیلان. چند وقت قبل که تو یکی از کتابفروشیهای لاهیجان چرخ میزدم به این کتاب برخوردم: «پارسیسرایان گیلان از آغاز تا پایان قرن سیزدهم» اثر «دکتر هومن یوسفدهی». این کتاب نه فقط یک کتاب شعر از شاعران گیلان، بلکه نوعی کتاب تاریخی هم هست که داستان این شعرا رو (هر چند خیلی کوتاه) در کنار شعرهاشون روایت میکنه و بنابراین در تقاطع علایق من قرار میگیره.
جالبی این کتاب اینجاست که سرچ کردن اکثر این شعرها توی اینترنت هیچ نتیجهای نداشت و انگار که هنوز به دنیای دیجیتال وارد نشدن! هدفم از این پست هم اینه که این اشعار رو به دنیای اینترنت بکشونم، و هم یه آزمایش کوچیک بکنم: متن این شعرهارو بدم به هوش مصنوعی و ببینم که چه عکسی براشون تولید میکنه!
? عکسهای این پست توسط Stable Diffusion ورژنهای 1.5 و 2.1 تولید شدن.
میرزا تقی اصفهانی (وزیر لاهیجان در سال ۱۰۲۱ق)
بویی از راح محبت تا در این میخانه است * رقص چرخ افتادگیهای زمین مستانه است
در فضای تنگ دل راحت نمیگیرد قـــــــــــرار * گویی آبادانـــیای نزدیــک این ویرانـــــــه است
ملا محمد حاجی گیلانی
کند خوشخوانیِ بلبل، پریشان حالِ زاغـــــــــان را * کمـــــال دیــــــــگری دلگیر دارد بیکمــــالان را
به صحرایی که هر گَردی به مژگانش کند شوخی * هوا دام مــشــبــک میشـــــــود بال تذروان را
کــفــن دزد از ســخــن دزد امـتــیـــاز فاحــــشی دارد * که آن پیراهن تن میبرد، این جامه جان را
مِی شیراز، معشوق صفاهان، خوش بود حاجـــی * به شرط آنکه یاد آری هوای ابرِ گــیـــــــــلان را
لاف دانش گر زند پیوسته نادان دور نیست * خفته دایم خویش را بیدار میبیند به خواب
پاس دلهای خراب و چشمِ اشـــــکآلود دار * گــنـــــج در ویرانهها میباشد و گــوهــر در آب
احسنی لاهیجی
آن کاو ز یاری بخت صد پایه برتر از مـاست * گرید چنان که گویی خونین جگرتر از ماست
کافـــیست قوت دانـــا لـخــت جـگر و لـیکن * مــا بیجـگرتر از دل، دل بیجـگرتــر از ماست
خاناحمدخان گیلانی
مُردم از درد و طــبــیــب از حــــــال زارم بــیخـبـر * کار من جان کندن و آن مه ز کارم بیخبر
در شب تاریک هجرانم ز جانکندن چه سود؟ * ماه من از محـنـت شــــبهای تارم بیخبر
امینای رودسری لاهیجی
خاکساری طور و ما موسی، عصا افتادگی * وحی ما خاموشی و معراج ما افتادگی
حاصـــل آزادگــی از ســرو پـرسـیـدیم گـفت * ابــتـــدا گــــردنفــــرازی انتـهـا افتادگـــــی
جعفربیگ لاهیجی
قدر نعمت میشناسم خدمت رز میکنم * خویش را در پیش میخواران معزّز میکنم
راهــرو را بــــاک از پست و بلند راه نیست * آســـمان پــیــمودهام اکنون زمین گز میکنم
دیگر پستهای مرتبط من: