aydin shakoori·۳ ماه پیششکسته در آیینهی خویشتن🪞💔به هر جا روم، سایهام با من است غمی خفته در جان خویش همدم من است نگاهم به تصویر خود مات و مبهوت شددل از دیار خویش بیزار و مجنون شدنه آیینه…
aydin shakoori·۷ ماه پیشمیان شکست و ساختن، جایی برای بودنروزگار را میتوان بخشید، نه به خاطر تمام سختیهایی که بر سر راهم گذاشت، نه به خاطر آن تنهاییهای بیانتها و تلاشهای بیثمر، بلکه به خاطر آ…
aydin shakoori·۷ ماه پیشسفر بی انتها در قطار تنهاییمن یک مسافرم، با کولهباری که هر روز از این سو به آن سو میکشم. وقتی سوار قطاری میشوم که مسیری بیحد و مرز پیش رویش گسترده است، نگاهم به ب…
aydin shakoori·۷ ماه پیشزندگی در گرداب تکرارچه زیباست وقتی تنها من میمانم و قلبم، و تنهایی که با نوک قلمم بر صفحهی سفید دفتر نقش میبندد؛ گویی هر خط، زمزمهای از دلتنگیها و رویاهای…