غریبه| doyle·۴ ماه پیششاید کمی عشق می خواهیم...دوست نداشته شدن، محکومیت تو نیست؛ بلکه بخشیست از معمای پیچیدهی انسان بودن.
غریبه| doyle·۱ سال پیشنجات دهنده یا قاتلی در آیینه؟خود را در خانه ای پوشالی به آتش کشیده بودم. من خود را در اقیانسی از سیاهی ها غرق کرده بودم.
غریبه| doyleدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۲ سال پیشمامان من سال ها می شود که گریه نکرده ام!زندگی مگر این جریان آشفته اجباری نیست مامان؟
غریبه| doyleدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۲ سال پیشحالا یار که هستی؟نامه به زنی که همیشه قسمتی از من خواهد ماند.
غریبه| doyleدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۲ سال پیشنبود چشم هایت خاکسترم می کنداو نجات دهنده نیست. او نقطه ای خاموش در ژرف افکار خاک شده ام است که با نفرت به من زل می زند.
غریبه| doyleدرشبنامههایِ زنانه·۳ سال پیشکابوس شب کریسمسرفتن؛جدایی؛نبودن؛ قول های بی ثمر و باز هم آوازی غمگین تر...