کمتر کسی وجود دارد که خانم مارپل را نشناسد، حتی اگر رمانهای آگاتا کریستی را دنبال نکرده باشید احتمالا مجموعه ها تلویزیونی برگرفته از رمانهای آگاتا کریستی را دیدهاید که شخصت اول آن خانم مارپل است.
بسیاری از ما در آثار ادبی و هنری به دنبال ردی از خالق اثر هستیم، سالها پیش در روزگاری که هنوز نفهمیده بودم یکی از طرفداران جدی رمانهای کارآگاهی هستم و سَر سَری چند اثر کارآگاهی خوانده بودم همیشه به دنیال رد پای شخصیت آگاتا کریستی در شخصیت خانم مارپل بودم. در حالی که این سرنخ کاملا اشتباه بود.
جین مارپل، خانم مارپل و یا دقیقتر دوشیزه مارپل، زنی بسیار عاقل و متین، باهوش، زیرک، روستایی با زندگی بدون حاشیه و دیوانه بازی و خالی از رابطههای عشقی با وضع مالی نه چندان خوب که تحت حمایت برادرزادهاش قرار دارد و کسی (حتی خودش) او را به عنوان کارآگاه خصوصی نمی شناسد و فقط زن باهوشی است که معماها را حل میکند، این زن احتمالا به جز در هوش، اشتراکات زیادی با آگاتا کریستی، خالقش، ندارد.
نمی شود از دیوانه بازیهایش حرف نزد، او نوشتن رمان جنایی را اصلا برای روی کم کنی در یک شرط بندی شروع کرد، بعد از آن دیوانه بازی اش را در یک شکست عشقی و 11 رو ناپدید شدنش در حالی که صحنه سازی به گونه ای بود که او به قتل رسیده، به اوج رساند.
برای توصیف آگاتا کریستی،نمی شود از دیوانه بازیهایش حرف نزد، او نوشتن رمان جنایی را اصلا برای روی کم کنی در یک شرطبندی شروع کرد، بعد از آن این شخصیت معروف بریتانیا دیوانه بازی اش را در یک شکست عشقی و 11 رو ناپدید شدنش در حالی که صحنه سازی به گونه ای بود که او به قتل رسیده، به اوج رساند. از طرف دیگر ازدواج دومش و گشت گذارهای فراوانش در خاورمیانه(سوریه، مصر، عراق و ایران) و همچنین ترجیح سفر طولانی مدت به استانبول به جای امریکا، با شخصیت آرام مارپل تناسبی ندارد.
کریستی اگرچه به اندازه مارپل با هوش است اما به اندازه او عاقل نیست.
برای گذاشتن نقطه پایان بر این نظریه اصلا همین کافی است که کریستی گفته شخصیت مارپل را از دوست مادربزرگ ناتنی اش الهام گرفتهاست.
و اما خانم الیور...
در برخی رمانهای آگاتا کریستی از مجموعه هرکول پوآرو مثل شکار قاتل و یا ورقهای روی میز، یک زن نویسنده رمان های جنایی و جود دارد، آریادنه اولیور زنی باهوش که کمی خل و چل به نظر میرسد، کمی دست و پا چلفتی است و اغلب ظاهر شلخته ای دارد، عجول است و نمیداند با موهایش چه کند.
شخصیت اول رمانهای اولیور یک کارگاه خارجی( فنلاندی) است (پوآرو هم خارجی بود) و اگرچه بسیار موفق و مشهور است اما مقامات رسمی چندان جدی اش نمیگیرند اگرچه نمی توانند در برخی موارد هوش و زیرکی اش را تحسین نکنند.