مارسل پروست خالق حماسه مدرن است و رمان در جستجوی زمان از دست رفته، سیر و سلوک انسان مدرن. این سیر و سلوک در دنیایی به وقوع میپیوندد که هنجارهای متافیزیکی آن بهکلی بر هم ریخته، ازل و ابد جابهجاشده و انسان سرگشته در آن، حقیقت مطلق را میجوید. مسیر کاوش انسان پروستی اما جادهی عرفان سنتی نیست، در اینجا هنر جانشین عرفان میشود
کتاب در جستجوی زمان از دست رفته نوشته مارسل پروست را قطعاً میتوان یکی از رمانهای کلاسیک تاریخ ادبیات جهان دانست. همان کتابهایی که مارک تواین در مورد آنها میگوید: همه آرزو دارند آنها را خوانده باشند، اما هیچ کس حوصلهی خواندن آنها را ندارد.
این رمان، با خاطرات خوش کودکی راوی میان سال خود آغاز می شود. مارسل، راوی و شخصیت اصلی رمان در جست و جوی زمان از دست رفته، همزمان با توصیف داستان زندگی خود، شخصیت هایی به یاد ماندنی را نیز به مخاطب معرفی می کند: شارلز سوان، که رابطه ای محکم با فاحشه ای به اسم اودت برقرار می کند؛ دختر این دو نفر به اسم گیلبرت سوان، که معشوقه ی مارسل است؛ خانواده ی اشرافی گرمانتس که شامل مردی فاسد به اسم بارون دو شارلس، پسرعمویش رابرت و البته آلبرتین می شود؛ کسی که مارسل به او دلبستگی شدیدی پیدا می کند. زندگی مارسل، آینه ی جهان نمایی از انسان های سالم و فاسد است.
او در طول اتفاقات این رمان، طیف وسیعی از نادانی ها و بیچارگی های بشر را به چشم خود می بیند. او در پست ترین حالت روحی خود، زمان را از دست رفته می یابد و احساس می کند که زیبایی و معنی، از هر آنچه که تا به حال به دست آورده، بسیار محو و دور شده است. او همچنین از فکر نگارش کتابی که همیشه امیدوار به نوشتنش بوده، بیرون می آید. اما در یک مهمانی پس از جنگ، راوی به واسطه ی حوادثی در حافظه ی ناخودآگاهش، درمی یابد که همه ی زیبایی هایی که در طول عمرش تجربه کرده است، به شکلی جاودانه و ابدی، زنده و حاضر هستند.