زهرا باقری
زهرا باقری
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

کارخانه کارفرما سازی!

کارخانه کارفرما سازی
کارخانه کارفرما سازی

آیا ما چیزی به اسم کارخانه ی کارفرما سازی داریم؟ بعضی از این نق زدن ها و در موارد حادتر بی ادبی های مجازی را که می خواندم ناگهان به ذهنم رسید که چرا عده ای فکر می کنند در دنیا چیزی به اسم کارخانه ی کارفرما سازی وجود دارد که در خط تولید عجیب و غریبش، به صورت مرتب کارفرماهایی هولناک تولید می کند که آمده اند تا از هر ثانیه ی زندگی سایرین استفاده کنند و آزار و اذیت برسانند. صرفا همین. رساندن آزار و اذیت و البته کسب سودهای سرشار و رساندن قطره ی مازاد آن، به عنوان درآمد به جیب کارکنان. گروهی از آدم ها طوری از این هیولای موهومی یا همان کارفرما صحبت می کنند که انگار این جماعت در سیاره ی دیگری تولید و به زمین فرستاده شده اند. برای روشن شدن قضیه می خواهم یک مثال بزنم.

در یکی از همین موج های اعتراضی و مسموم که به تازگی راه افتاده و متاسفم که برخی کاریابی ها هم به مسمومیت فضا در آن دامن می زنند، چیزی خواندم. یک نفر با حالتی بسیار طلبکارانه ذکر کرده بود که از شرکتی ساعت 3 بعد از ظهر به او زنگ زده اند. دقت کنید ساعت 3! و این دوست گرامی را از خواب بعد از ظهر بیدار کرده بودند.

میخواهم در همین قسمت اعتراض بمانم. فرض کنید هر یک از شما با هر تخصصی، در روزگاری با مسئولیت استخدام یک نفر مواجه می شوید. اگر در یک کسب و کار کوچک کار کنید که برای تامین هزینه های قلم و کاغذش هم باید تلاش کند و هیچ "بودجه" ای وجود ندارد و همه چیز به فروش محصولات و خدماتش وابسته است، در این شرکت ها احتمال اینکه هر یک از کارشناسان یا کارشناسان ارشد با موضوع استخدام مواجه شوند بسیار است. در این کسب و کارها که از صبح تا شب همه در حال دویدن اند، آیا موضوع خواب بعد از ظهر مطرح است تا کسی مراعاتش را کند؟ از سویی اگر شما ساعت ده صبح را انتخاب کنید ممکن است آن بزرگوار هنوز از خواب صبح بیدار نشده باشد، دوازده ظهر زنگ بزنید در حال طبخ ناهار باشد و ساعت یک و نیم ظهر در حال میل کردن ناهارش و ساعت پنج عصر در حال پیاده روی عصرگاهی و .... می بینید، در حالی که کارخانه کارفرما سازی کارفرمایی تولید کرده که همه ساعات روز کار می کنند و البته دیگران را مجبور می کنند کار کنند تا آخر ماه حقوق بگیرند... و البته تجربه کسب کنند و چیزهایی بیاموزند و شخصیت شان شکل بگیرد و عرصه بروز استعدادهایی از آنها فراهم شود که در رختخواب یا پای تلوزیون و ماهواره یا کافه ها و پاساژ ها و باشگاه های ورزشی امکان کشف و بروزشان نبود. بله ... کارفرمایی تولیدی چنین کسی است که دیگران را اینطور بی شرمانه (!) مجبور به فعالیت می کند.

می خواهم برگردم به آن اعتراض، در ادامه بعد از مکث روی ساعت نامناسب تماس، فرد شاکی ذکر کرده بود که تماس گیرنده خودش را معرفی نکرده است. باور کنید در کارخانه ی کارفرما سازی کسی ننشسته است تا تنظیمات افراد را روی "خودت را معرفی نکن" بگذارد. فرض کنید یکی از شما در همان موقعیت خیالی که مامور به رسیدگی یک مورد استخدامی هستید تلفن را برمی دارید و زنگ می زنید به صاحب یک رزومه. اگر خودتان را معرفی کنید این را جایی آموخته اید، شاید در همان شرکت، در خانواده، و اگر این کار را نکنید ضعف ارتباطی شماست. به همین راحتی شمایی که یک روز در خیل عظیم دیگران بودید یکهو کافرما شدید و می توانید در این وانفسای نق زدن ها و اعتراض های بی دلیل و با دلیل و منطقی، مورد هجمه قرار بگیرید، چون خودتان را پس از تماس معرفی نکرده اید. به همین سادگی.

باور کنیم که کارخانه ی کارفرما سازی وجود ندارد. کسی که در فرآیند استخدام و پس از آن با شما در ارتباط است انسانی است مثل شما. به زودی ممکن است جای او قرار بگیرید. اگر ما در روابط اجتماعی، در اعتماد، احترام، محبت و سایر فضیلت های اخلاقی بهترین نیستیم علتش این نیست که کارفرماییم. علتش این است که پیش از این هم چنین نقص های ارتباطی را داشته ایم. چطور در هر جایگاهی به راحتی به خودمان اجازه می دهیم حمله کنیم، بی احترامی کنیم و طلبکارانه حرف بزنیم.

همان دوست عزیزی که آن مطلب را نوشته بود اگر روزی مسئول استخدام یک هموطنش بشود آیا می توانیم انتظار داشته باشیم فهیم و متعادل برخورد کند؟ از دید من هرگز! چون محور عالم هستی خودش است و این یعنی خشت نامیزان برای دیوار روابط اجتماعی که تا ثریا کج می رود. آیا آموزش پذیر هست تا با تذکر همکاران یا مدیرانش تعاملاتش را بهبود ببخشد... نمی دانم و البته امیدوارم ...

پ.ن: من هم کارمندم اما دست روزگار باعث شده است در جایگاه استخدام کننده قرار بگیرم، نه فقط برای مدیران عزیز خودم بلکه برای صاحبین کسب و کارهای دیگر، در هر مصاحبه و تماس چیزی نو می آموزم و همیشه امیدوارم به طرف مقابل هم دست کم یک نکته ی آموزنده برسد. این تجربه باعث شده است تا مطمئن باشم کارخانه ی کارفرما سازی وجود ندارد و به اندازه یک گوشه ی کوچک از گرفتاری و سختی و فشار وارد بر مدیران و کارآفرینان را بشنوم.

کارفرماکارمندفرهنگ سازمانیناکارفرمااستخدام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید