بهراد باقری
بهراد باقری
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

آنچه گذشت...

بالاخره آن روزهای مهم از راه رسید. ما فقط ده هفته فرصت داریم که موفقیت‌آمیز بودن روش‌ها و فکرهای نو در آموزش مهارت‌های زندگی به کودکان را در مدارس ابتدایی به اثبات برسانیم. این از آن فرصت‌هایی گرانبهایی است که دوباره به این راحتی‌ها تکرار نخواهد شد. شاید درگیر یک رویای شیرین و فریبنده شده باشیم، ولی هرچه هست ما امیدوار هستیم و نباید اجازه‌ی هیچ تردیدی را به دل خود راه دهیم. سه روز از شروع برنامه می‌گذرد و من امیدوارم بیشتر و بیشتر با شرایط موجود انطباق پیدا کنم. زمان کمی که برای کار با بچه‌ها داریم، شلوغی کلاس‌ها و صبر و حوصله‌ی بی‌اندازه‌ای که باید از خود نشان دهیم، کمی آدم را می‌ترساند. ولی ما پذیرفته‌ایم که می‌توانیم دست به کارهای بزرگ بزنیم. روز اول چندان خوشایند من نبود با اینکه طبق برنامه پیش رفتم ولی حسی که لازم داشتم در پایان روز از کلاس‌ها بگیرم را دریافت نکردم. اما روز دوم و در مدرسه‌ای دیگر بالاخره موفق شدم، بله را از بچه‌ها بگیرم. من کار خاصی نکرده بودم ولی آن‌ها می‌گفتند: باقری دوسِت داریم! باقری دوسِت داریم! ولی امروز حتی از دیروز هم برای من جالب‌تر بود. امروز از برنامه‌ی دیروز جلوتر رفتم و یک قصه فلسفی را به بحث گذاشتم. اول کلاس از بچه‌ها خواستم که اسم خودشان را درشت بر روی کاغذ بنویسند و جلوی روی خود بگذارند تا بتوانم راحت‌تر آنها را صدا بزنم. آنها باید به روایت دوست‌شان از قصه‌ی من با دقت گوش می‌کردند و تشخیص می‌دادند چه تفاوت‌هایی با آن دارد. بحث‌های دیگری هم در این میان مطرح می‌شد که همگی در راستای قصه و اهداف آن یعنی خوب فکر کردن، خوب شنیدن و خوب مشاهده کردن بود. بچه‌ها در پایان باید احساس و ارزیابی خود را در مورد جلسه‌ی امروز بیان می‌کردند. الآن خوشحال هستم که یکی دو تا نقد از آنها شنیدم و این زنگ خطری برای جلسات آینده‌ی من بود. باید اعتراف کنم موقع شنیدن نقد آنها خیلی خوشحال نبودم! ولی قشنگ‌ترین اتفاق این جلسه برای من این بود که آنها دوست داشتند، کاغذی که بر روی آن اسم خود را نوشته بودند بر روی نیمکت و دیوار کلاس بچسبانند و همیشه آن را داشته باشند.


بعد از روز اول مدام دارم به این فکر می‌کنم که من در این کلاس‌ها باید تلاش کنم، دست به هیچ کاری نزنم با بچه‌ها هیچ کاری نداشته باشم و فقط اجازه بدهم شان و احترام آنها به درستی به جا آورده شود. آنها به اندازه کافی خوب هستند، این ما هستیم که اعتماد به نفس و شجاعت لازم برای قبول این موضوع را از آنها می‌گیریم.

مدرسهنمایش خلاقفبککودک و نوجوانتعلیم و تربیت
پژوهشگر و مربی نمایش خلاق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید