بهراد باقری
بهراد باقری
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

لذتی که تماشاگر نمی‌برد...

احتمالا خیلی از ما وقتی برای تماشای یک تئاتر یا یک فیلم از خانه خارج می‌شویم، انتظار داریم به جایی قدم گذاریم که مثل رستوران انواع غذاهای خوشمزه و دلچسب را با بالاترین کیفیت به ما ارائه دهد، بدون اینکه بتوانیم، کوچکترین ایرادی از غذا بگیریم. گاهی غذاها خوب نیست که حتما ایراد از رستوران است و باعث اعتراض و تبلیغات منفی از سوی ما می‌شود اما گاهی غذا استانداردهای یک غذای خوب و ارزان را دارد ولی باز هم شکایت می‌کنیم و کار را به جاهای باریک می‌کشانیم. قطعا هدف این نیست که از شما بخواهم رفتاری مثل خوردن غذا در رستوران داشته باشید و بعد از دیدن یک تئاتر بگویید: الهی شکر و تمام! خیر! می‌خواهم در مورد رابطه‌ای که باید میان تماشاگر و اثر برقرار شود تا تماشاگر لذت ببرد و تماشاگر به اندازه‌ی خود اثر برای لذت بردن مسئول است، صحبت کنم.

مقاله‌ی ارزشمندی با عنوان دراماتورژی تماشاگر نوشته‌ی مارکودو مارینس موجود است که می‌توانید آن را در اینجا بخوانید. بحث محوری این مقاله تماشاگر، نقش او در موفقیت یک اثر نمایشی و چالش‌های تئاتر برای روبرو شدن با تماشاگر است. پژوهشگر بعد از اینکه تکلیف خواننده را با تماشاگر، نقش‌های انفعالی و فعال او در تئاتر و بهترین نقشی که تماشاگر برای عمل "دریافت" می‌تواند ایفا کند (نقشی که حالت‌های انفعالی و فعال تماشاگر در تعادل باشند)، روشن می‌کند به موضوع نمایش می‌پردازد. نمایش هم مثل تماشاگر برای کامل شدن عمل "دریافت" باید بر موانع و پیچیدگی‌های خود پیروز شود. نمایش برای دریافت از یک طرف به مخاطب واقعی و راهبردهای او برای خوانش احتیاج دارد و از سوی دیگر باید برای مخاطب ایده‌آل و فرضی خود راهبردهایی برای تفسیر داشته باشد. این یک رابطه‌ی پیچیده بین متن و تماشاگر برای عمل "دریافت" ایجاد می‌کند که تاثیر خودش را در کار کارگردان‌های بزرگ تئاتر مثل گروتوفسکی و باربا گذاشته است.

اما آنچه که به بحث ما بیشتر نزدیک است، دیدگاهی است که علم روانشناسی به رابطه نمایش و تماشاگر دارد. نمایش برای فهمیده شدن به همکاری مخاطب احتیاج دارد. مخاطب باید از انبوه نشانه‌ها، آنهایی که به طور پی در پی و همزمان به واسطه‌ی اجرا ارائه می‌گردد، دور بیندازد. یعنی باید تمرکز با دقت و توجه گزینشی از خود نشان دهد. "برلاین" در همین خصوص متغیرهای نوظهوری، غافلگیرکنندگی، پیچیدگی و غرابت را به عنوان خواص تاثیرگذار بر توجه گزینشی تماشاگر مطرح می‌کند. بنابراین دوباره و اینبار از زاویه‌ی نگاه علم روانشناسی، نمایش و تماشاگر برای کامل شدن فرایند دریافت به یکدیگر احتیاج پیدا می‌کنند. امروزه تئاترهای مختلفی می‌بینیم که برای پیچیدگی و غافلگیر کردن تماشاگر تلاش می‌کنند اما به دلیل عدم علاقه‌ی تماشاگر نمی‌توانند موفق شوند. از طرف دیگر تماشاگرانی هم هستند که با تمرکز و توجه خوب وارد سالن نمایش می‌شوند اما نمایش حرف تازه‌ای برای آنها ندارد و نمی‌تواند باعث لذت بردن آنها شود. بد نیست به توجه تماشاگر با دقت بیشتری نگاه کنیم:

توجه تماشاگر نتیجه‌ی وضعیت سایکوفیزیولوژیکی خاصی است که در نوشته‌های علمی به وسیله‌ی فعالیت‌های مختلف مرتبط با فیزیولوژی اعصاب، مشخص می‌گردد. از آن جمله است: تغییر مشخصات سطوح موج نگاری مغز (EEG)، تعریق بدن، تغییر در ضربان قلب، تنش عضلانی، گشاد شدن مردمک شم و غیره. در نتیجه می‌توان "تمرکز توجه" را عملا یک "اظهار علاقه" نامید. این اظهار علاقه نیز به نوبه خود، به وسیله یک وضعیت سایکوفیزیولوژیکی پایه‌ای تر که می‌توان آن را غافلگیری یا حیرت نامید، برانگیخته می‌شود.

با این حساب عجیب نیست اگر تماشای یک تئاتر خوب را از دست بدهیم یا بشنویم یک تئاتر خوب با شکست روبرو شده است. فشارهای مختلفی که بر تماشاگران وارد می‌شود، آنها را در وضعیت بدی به لحاظ سایکوفیزیولوژیکی قرار می‌دهد که نتیجه‌اش شکست تئاتر است. تئاتر باید برای موفقیت خود تلاش کند و تماشاگر هم باید برای لذت بردن و "دریافت" یک نمایش در وضعیت خوبی باشد.

نوشته‌های دیگر من را هم که مرتبط با این موضوع هستند، بخوانید:

https://virgool.io/@bagheribehrad/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%AD%D8%B3%D8%B4-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D8%A6%D8%A7%D8%AA%D8%B1-%D9%86%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%AF-xuogpuapfbia
https://virgool.io/@bagheribehrad/%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D9%88-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%DA%86%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%A7%D8%B9%D8%B5%D8%A7%D8%A8-nnwdlskwuoba
تماشاگرنمایشلذتتئاترهنر
پژوهشگر و مربی نمایش خلاق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید