«در فرهنگنامه عمید آمده است کاریکاتور تصویر کسی، چیزی، یا صحنهای که اغراق نقاش در ترسیم بعضی از جزئیات، آن را مضحک کرده است و دهخدا میگوید کاریکاتور تصویر مسخره چیزی که عموماً در جراید چاپ میشود».
حکایت حکومت ما و جمعیت ۸۰ میلیونی آن، همین کاریکاتور است به گونهای که اکثر قریب به اتفاق ما ۸۰میلیون بالقوه و بالفعل توان کاریکاتوریزاسیون و در آوردن مسخره همه چیز را داریم، آنقدر این واژه بینمان کاربرد دارد که شاید هر روز به این جملات بر بخوریم که «مسخره بازی نکن»، «مسخرهش رو در نیار» و ...، اصلا ملت شاد و شادابی هستیم و قطع دارم آماری که چند وقت پیش برای ناراحتی و عصبانیت ما ارائه دادند از همین مدل است و مسخره است نه واقعیت؛ مگر میشود جمعیت ۸۰ میلیونی کاریکاتوریست و مسخره در آورْ ملت ناشادی باشند؟
ما میتوانیم همه چیز را کاریکاتور کنیم، از سقوط هواپیما گرفته تا غرق شدن کشتی و جنگهای جهانی گذشته و جنگهای جهانی پیش رو، ما حتی میتوانیم مسخره شعارها و آرمانها را هم در بیارویم؛ مثلا اتفاقی که اخیرا با مدیریت بحرانسازِ سران مملکتی افتاد و باعث شد ملت ما تصمیم به هجرت از پیامرسان محبوب ۴۰ میلیونی تلگرام بکنند، این اتفاق از طرف دیگر باعث شد ملت کاریکاتوریست و مسخره درآر ما تصمیم بگیرند مسخره پیامرسانها را هم در بیاورند تا جایی که حتی ممکن است یک دختربچه در زیر زمین خانه خودشان با زبان قدرتمند برنامهنویسی HTML که حتی ویندوز با آن نوشته شده* یک پیامرسان بومی تولید کند یا اصلا شعار هر ایرانی یک پیامرسان را نهادینه کنیم و اینکه شمسی خانم و دختر اصغرآقا برای ارتباط با یکدیگر به جای رد و بدل کردن اکانت یک شبکه اجتماعی، نرمافزار تولید شده و بومی خودشان را به یکدیگر بدهند.
جدای از شوخی آنقدر مسخره پیامرسانها را در آوردیم که درحال حاضر و بدون اغراق مملکت ۸۰میلیونی ما بیش از ۱۰ پیامرسان بومی خصوصی و غیر خصوصی دارد، بهترین شعاری که دارند این است که عینا و تماما مثل تلگرام است، بومی بومی! گویا عزیزان دولتی اصلا در دایره فهمشان نیست یا شاید خودشان در دایره فهم نباشد که بدانند رکن رکین یک پیامرسان و قدرتش به استفاده دستهجمعی است نه استفاده جزیرهای و محدود و با همین شعار احمقانه است که اگر هر پیامرسان چند صدهزار یا چند میلیون مخاطب داشته باشد، چند میلیارد وام میگیرد.
(در پرانتز بگویم که اصلا مخالف این وامها نیستم و حتی خوب هم میدانم؛ چون با حساب سر انگشتی این ۵۰ الی ۶۰ میلیارد وام میتواند مستقیم و غیر مستقیم از فقر و فلاکت حدود ۵۰۰ نفر یا بیشتر جلوگیری کند، که خب رفع فقر صواب است و ثواب دارد و حتی واجب شرعی هم میشود، مثل همان دختر فقیر آقای وزیر که با اندک آبرو و سرمایهای دست به واردات پوشاک زد تا در این وانفسای آقازادگی و فقر و فلاکت و فحشا بتواند بخور نمیر زندگی کند و شکر مُنعم کند).
بحث این وامها نیست؛ این وامها، گشایشها و رانتها بوده و هست و خواهد بود، بحث این است که تعداد بالای پیامرسان در جمعیت ۸۰ میلیونی ایران یک کاریکاتور است، در آوردنِ اتّمِ مسخره یک چیز است. این همه ایده و کارِ نشده در حیطه تکنولوژی روی زمین مانده که حتی جهانی هم نشده چه رسد به بومیسازی و تنها دلیل این کاریکاتور این است که یا عزیزان هیئت موسس و سازنده از ضریب هوشی بسیار بسیار پایین برای تولید ایده بهرهمند هستند یا بسیار شاد و خسته که «کاکو! والو کی حال و حوصله داره تولید اییده کنه».
همین دیروز اولین جلسه تدریس «برنامه نویسی و توسعه سرویسهای سمت وب» را با تعدادی از عزیزان داشتم که در جلسه اول بعد از بیان ماهیت وب و سرویسهای بر بستر وب در عرض نیمساعت ۵ گروه، ۵ ایده خارقالعاده و جذاب دادند که اگر کمی چکش کاری شود و پلن مالی درستی برایش نوشته شود خودش به تنهایی میتواند نه تنها در وسعت ملی بلکه جهانی اجرا گردد.
معمولا به رفقا و در کلاسهای درس به عزیزان شرکت کننده میگویم که صرفا نقد کردن بدون طرح ایجابی درست نیست؛ بنابراین قصد دارم در ادامه راهحلی برای استفاده از یک پیامرسان نسبتا خوب داخل بدهم...
از آنجا که پیامرسان باید ایده خوب، امکانات بالا داشته و همهگستر باشد و مردم خودشان بهترین را انتخاب کنند نه از سر اجبار و چماق و تهدید به سیانور دادن و ... پس اگر بحث انتخاب در پیش نباشد پیامرسان بومی مدنظر ما باید بتواند قدرت مالی بسیار زیاد و رانت بالایی داشته باشد، بتواند نیازهای عمومی ملت ۸۰میلیونی را برطرف کند، نیازهایی که دیگر کارت شهروندی، کارتهای بانکی مجزا، بلیط اتوبوس و مترو، گواهینامه و ... را از رده خارج کند و به صورت کلی «پیامرسان بومی باید خدمات بومی به ۸۰میلیون شهروند ارائه دهد».
خیلی خوب است که تمامی تراکنشات پیامکی در هر بانکی که تا به حال بابتش پول میدادیم را رایگان دریافت کنیم!
خیلی خوب میشود که با وجود سیمکارتهای نسل جدید و گوشیهای NFC دار دیگر نیاز به تهیه بلیط اتوبوس، مترو، قطار و ... نداشته باشیم!
خیلی خوب میشود که همین پیامرسان پل ارتباطی دولت و خدمات دولتی با ما باشد؛ مثل ثبتنام و واریز سهام عدالت، ثبتنام و واریز یارانههای نقدی، درخواست و پیگیری شکایت و احکام قضایی و هزاران هزار اتفاق دیگری که دولت میتواند خدمات دهد!
این پیامرسان حتی میتواند نقش ایمیل ملی را ایفا کند، میتواند پل ارتباطی والدین با مدرسه و مدرسه با دانشآموزان باشد و ...!
این پیامرسان با وجود رانت و پشتوانه بتواند همانند تلگرام برای توسعهدهندگان دست به اجرای ربات درون نرمافزاری بزند که رباتها قابلیت اتصال به درگاههای بانکی شخص و ارسال و دریافت فاکتور داشته باشد!
فرض کنید یک کانال تولید پوشاک یا تولیدات دستساز داریم، از همان کانال و درون همان نرمافزار خرید را انجام دهیم تا حتی این خرید از لحاظ حقوقی و مالی محکم و دقیق باشد و حتی شاید بانکهای جمهوری اسلامی بتوانند با یکپارچه شدن دست به تولید یک رمزارز گسترده درون سیستمی زده و بعد از قدرت گرفتن به بیرون از سیستم نیز ارائه بدهند و هزاران هزار کاری که این چند بانکِ «وام پایین دهنده و سود سرسام گیرنده» میتوانند انجام دهند و اقتصاد را درون مملکت و بیرون از آن به گردش در آورند...
* صدا و سیمای ملی! یک مسابقه اطلاعات عمومی اجرا کرده بود که در آن مخاطب به سوال «زبان برنامهنویسی ویندوز چیست؟» پاسخ داده بود «HTML»، نکته قابل توجه این بود که صدا و سیما آن پاسخ را «صحیح» در نظر گرفت؛ درحالی که HTML نه تنها زبان قدرتمند نیست بلکه اصلا زبان برنامه نویسی نیست که بتوان با آن یک سیستم عامل به آن عظمت نوشت.