احتمالاً الآن برخی عزیزان سریع برچسب بزنند که: ای غربپرست! ای وطنفروش! ای ضد ارزشهای نظام و ولایت! لطفا سریع قضاوت نکنید! چون در احادیث(الدرّة الباهرة: صفحهی ۴۴، حدیث ۱۴۶) از امام هادی(ع) داریم: در روزگارى که عدالت بیش از ظلم باشد، نارواست که به کسى گمان بد برى تا آنگاه که بدیاش معلوم گردد.
ما باید به ژاپن میباختیم وقتی توان و دوندگی و هوش بازیکنان ما بیشتر از این نیست: فراتر از کیروش و باخت به ژاپن را باید ببینیم؛ کیروش به خوبی توانست همدلی را در بین بازیکنان ایجاد نماید و از این پتانسیل برای شخصیت بخشیدن به تیم ملی یک کشور بهره ببرد.
کیروش هشت سال در ایران بود؛ یک نگاهی به بازیهای قبل از او و هشت سال پیش بیندازید و یک نگاه به بازیهای امروز: کیروش مجبور بود تیم ایران را دفاعی بچیند، چون مدتهاست باشگاههای ما خدادادعزیزیها، کریم باقریها و علی داییها را نه تربیت کردهاند و نه بیرون دادهاند. برای همین هم کیروش مجبور شد به لژیونرها بیشتر اتکا کند. مگر میتوانیم قدرت حرفهای بودن فوتبال اروپا و کشورهای توسعه یافته را نادیده بگیریم؟
علم مدیریت و قدرت دانش را دست کم نگیریم. فوتبال ما زمانی حسرت کیروش را خواهد خورد که این مسیر علمی ورزشی را فراموش کند و دوباره به سالهای گذشته، عقب برود. کیروش نمونهای از یک رهبری موفق سازمانی بود و همین ویژگی سبب شد، اعضای تیم را در برابر غولهایی مانند پرتغال و اسپانیا یکدست و متحد نماید.
کیروش بین مردم ایران محبوب بود، هست و خواهد ماند، چرا که فراتر از جام جهانی را به ما هدیه داد و آن هم شخصیت بخشی به تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران و زنده کردن فرهنگ مدیریت فوتبالی بود.
راه کیروش را فراموش نکنیم...منظور دفاعی بازی کردن و یا حاشیههای او نیست(که البته این نیز دلایل و توضیحات خودش را میطلبد که اینجا مجالش نیست.)، بلکه نگاه علمی و تخصصی او به فوتبال است.
همین نگاه علمی و تخصصی او باعث شد تیمی مانند اسپانیا به زحمت از سد فوتبال ایران اسلامی بگذرد و هیچ وقت خاطرۀ این بازی، از آرشیو تیم فوتبالشان حذف نگردد.
چگونه راه کیروش نه! راه علم و دانش فوتبال را فراموش نکنیم؟ در پاسخ میتوان گفت که اگر درک کنیم که فوتبال نه یک ورزش، که در حقیقت رسانهای قدرتمند در تبادلات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی در کل دنیاست، آن وقت این فراموشی رخ نخواهد داد.