ویرگول
ورودثبت نام
| بید وحشے |
| بید وحشے |‏من صید وحشی نیستم در بندِ جانِ خویشتن ... ( : https://beedevahshi.ir
| بید وحشے |
| بید وحشے |
خواندن ۳ دقیقه·۴ ماه پیش

حل بحران چهل سالگی با ریاضی کاربردی!

یادداشت ششم | ۲۶ مرداد ۱۴۰۴
یادداشت ششم | ۲۶ مرداد ۱۴۰۴

همه راجع‌به بحران چهل‌سالگی قبلاً شنیده‌ایم. این روزها راجع‌به بحران‌های سنین کم‌تر و بیش‌تر سالگی هم داریم زیاد می‌شنویم. آیا بحران واقعی فقط همان بحران چهل‌سالگی است یا نه؟ این یادداشت به بررسی بحران سن از زاویه دید متفاوتی می‌پردازد، پس با من همراه باشید.

چهل‌سالگی؛ مرز عقلانیت، ترس و بازنگری

چهل‌سالگی از قدیم‌الایام نماد پختگی و ورود به دنیای عقلانیت در نگاه شعرای بزرگی چون حضرت حافظ است. چنان که می‌فرماید:

"علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد

ترسم آن نرگسِ مستانه به یَغما ببرد"

چهل‌سالگی یک مرز است بین آن‌چه که باید انجام می‌دادیم و آن‌چه باید پس از آن ادامه دهیم. اکثر ما آدم‌ها در این سن دچار ترس می‌شویم. ترس از اینکه آیا بذری که کاشته‌ایم پس از چهل سال، شکوفه می‌دهد؟ آیا شکوفه‌هایش به ثمر می‌نشیند یا نه؟

چهل سال به کارهایی مداومت داشته‌ایم که حال دیگر نمی‌توانیم این را از هم تفکیک کنیم که من آدمی هستم چنین رفتاری را دارم یا چنین رفتاری در من است؟ آیا رفتارها من را ساخته‌اند یا من عامل به وجود آمدن رفتارهای خوب و بد هستم؟

جبر و احتمال یا منطق؛ نسل‌ها چگونه با ترس مواجه می‌شوند؟

همه چیز در مرز چهل‌سالگی ترسناک است. مرز بین دانستن و جهل! در این سن انگار به همه چیز شک داری. هیچ‌چیز دیگر مطلقاً درست نیست و هیچ‌چیزی وجود ندارد که کاملاً اشتباه باشد. دیگر داریم با جبر و احتمال سروکله می‌زنیم. شاید به‌خاطر همین است که فلاسفه و دانشمندان از یک جایی به بعد به جبر و احتمال علاقه‌مند می‌شوند.

انگار بزرگترین راز جهان برای هر چیزی همین است: در نظر گرفتن احتمالات و رسیدن به قطعیت در سایه بحران چهل‌سالگی. دانشمندان و فیلسوفانی که از ادامه‌ی زندگی ترسیده‌اند، علوم بسیاری را کشف کرده‌اند که پیش از چهل‌سالگی گویی ناممکن بود.

نسل جدید زودتر به جبر و احتمال علاقه‌مند شده است. همه چیز را روی دو ایکس هم بگذاری، انگار باز هم کُند پیش می‌رود. طبیعتاً علیرغم نفرت از ریاضیات به دلیل روش نادرست آموزشی، سریع‌تر و به‌صورت کاربردی از ریاضیات در زندگی‌شان استفاده می‌کنند. پس زودتر از نسل دهه‌های قبلی به حساب و کتابِ دو دوتا چهارتا از رفتارهایشان روی آورده‌اند. نسل جدید خیلی زودتر جسارت رو به رو شدن با ترس‌هایشان را به دست آوردند.

نسل دهه‌ی قبل‌تر که با بحران چهل‌سالگی آشنایی نداشت، تصمیم گرفت خودش را به‌روز کند؛ اما بزرگترین اشتباه زندگی‌اش را کرد! برای این نسل دیگر احتمالات کار نمی‌کند. این نسل دیگر در سنی نیست که نداند چه کاری درست و چه کاری غلط است. بالعکس با بحران دیگری دست و پنجه نرم می‌کند. بحرانی از جنس ترس دانستن درست و اشتباه بودن رفتارهایی که تاکنون داشته است.

این نسل اکنون به منطق نیاز دارد. منطقی که به او می‌گوید در کجا اشتباه کرده است و باید چطور آن مسئله را حل کند. این نسل لجوج برای اینکه از تک و تا نیفتد روی احتمال فرصت داشتن و فرصت نداشتن پافشاری کرد.

متاسفانه احتمال به آن‌ها گفت دیگر فرصتی برای جبران اشتباهاتشان ندارند. چون در سنی نیستند که بتوانند به عقب برگردند و اصلاح کنند. آن‌ها اگر منطق را سرلوحه ادامه‌ی زندگی‌شان قرار می‌دادند، می‌دیدند که هنوز فرصت دارند تا در ادامه هر چند کم به درستی زندگی کنند.

ریاضی در زندگی؛ راه‌حل یا همراه؟

همیشه کوچک‌ترین عدد مثبت از بزرگترین عدد منفی بزرگتر است. حتّی فراتر از آن، صفر از بزرگترین عدد منفی بزرگتر است. نمی‌دانم این نسل چه علاقه‌ای داشت تا در اشتباه و احتمال دست و پا بزند؟!

این روزها ما در دهه‌ی خاص زندگی خودمان هستیم. با توجه به بحران‌ها و ترس‌های زندگی‌مان که باید با آن‌ها رو به رو شویم، تصمیم می‌گیریم در زندگی برای حل مشکلات از جبر و احتمال کمک بگیریم یا منطق؛ ولی چیزی که برای اکثرمان درست کار می‌کند، بی‌شک ریاضی است.

ریاضی برای شما چطور کار می‌کند؟ الان بیش‌تر به جبر و احتمال بها می‌دهید یا منطق؟ اصلاً ریاضی در زندگی شما چگونه کار می‌کند؟

یادداشتفلسفهبحرانچهل سالگیتصمیم‌گیری
۴
۰
| بید وحشے |
| بید وحشے |
‏من صید وحشی نیستم در بندِ جانِ خویشتن ... ( : https://beedevahshi.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید