Behnam
Behnam
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

نعمتِ تنهایی

من همیشه از نبودن آدم ها در زندگی واهمه داشتم. همیشه انسان هایی را لازم داشته ام که در نقش های مختلف مثل هم دانشگاهی, پسرِ همسایه بغلی, استاد, مادر, دوست, ... جزیی از من را تعریف کنند. سیاست اشتباهی نیست. این ویدیو به خوبی نشان می دهد آن چه بیشتر از هر چیز به زندگیمان معنا می دهند همین آدم ها هستند. نعمتهای بزرگی هستند. ولی, یک But بزرگ وجود دارد. بگذارید کمی از خودم بگویم. من حدود دو هفته پیش به جای این نعمت های بزرگ, با دو تا چمدان به دنبال سرنوشتم به آمریکا آمدم. برای ناظر بیرونی شاید مساله دوری, زیاد اهمیت نداشته باشد. ولی این اولین تجربه تنهایی برای من بود. بعد از دو هفته, فکر میکنم تنهایی, نعمت بزرگی است. مواجهه شدن با خود آن هم نه فقط برای یک ساعت, بلکه برای دو هفته اگر تلخ است به این خاطر است که ترجیح میدهیم از خودمان فرار کنیم. هیچ کس به تنهایی به عنوان راه حل ابدی نگاه نمیکند. محسن نامجو در بیانیه چهل سالگیش میگوید: "دنیایی که در آن هستیم ذاتا نکبت است و این تلخی باید موجب کار بسیار شود و نه افسردگی و تنبلی". راه حل, پیدا کردن نعمت های بزرگ است. راه حل کار است. راه حل سرگرم شدن است. اما چگونه قرار است نعمت های بزرگ را از میان این دنیای نکبت بار پیدا کنیم؟ بنظرم تنها راهش آشتی کردن با خود است. بدون آشتی با خود, دوستان بیشتر شبیه مسکن های موقتی هستند. و برای همین است که بنظرم تنهاییِ گذرا نعمتِ بزرگی است.

تنهایینعمتمهاجرتخودنامجو
چه بخواهیم و چه نخواهیم, انسان به ذات موجودی مظلوم و تنهاست. و شاید بتوان امید داشت که اجتماع و ارتباط این مخلوقات مظلوم بتواند از غم این داستان کم کند. دوست دارم اینجا با نوشتن بخشی از این حرکت باشم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید