الکساندر دوگین فیلسوف اهل روسیه که در مطبوعات غربی به عنوان «مغز پوتین» شناخته میشود اخیرا گفتگویی با تاکر کارلسن داشته. برخی نکات مهم در این مصاحبه:
ایدئولوژی لیبرالیسم با همهی تغییر و تحولاتش از آغاز یک روند مشخص داشته: فردی سازی (اندویدوالیسم)، یا حرکت از هویت جمعی به سوی هویت فردی و یا به بیانی دیگر حرکت به سوی آزادی.
فردی سازی یعنی قطع ارتباط انسان از همهی روابط و وابستگیها. آنچه که اصالت دارد آگاهی و ارادهی انسان است. آنچه که هست و مهم است سوژه است و نه ابژه. در نتیجه هر کسی جهان را به شکلی میبیند که در این ادراک یگانه است و این تجربهی آگاهی یا خودآگاهی را با کسی نمیتواند به اشتراک بگذارد.
اندویدوالیسم در متن تاریخ اروپا شکل گرفت و با نومنیالیسم فلسفی در ارتباط است. نومینالیسم به معنی نفی هر چیز مطلقی است و چیزهای کلی را تا حد نامهایی که به اشیاء داده میشود تقلیل میدهد. مثلا میگوید یک چیز کلی به اسم «لیوان» نداریم بلکه لیوان نامی است که به یک گروه از اشیاء منفرد و مجزا داده میشود. آن شیء لیوان-گونه دارای هویت «لیوانی» نیست بلکه صرفا نامی را بر آن اطلاق کردهایم.
لیبرالیسم فرایند تاریخی در جهت آزادسازی فرد از هر گونه هویت جمعی و گروهی است. اصلاحات مذهب پروتستان در راستای رد کردن هویت جمعی بود که از طریق کلیسای کاتولیک تامین میشد. امپراطوریها و محدودهی قدرت پادشاهان نیز بخشی از هویت جمعی را ایفا میکرد که به تدریج رو به افول نهادند. در دوران جدیدتر (پنجاه سال اخیر)، حکومتهای ملی تضعیف شدند. توان پذیرش مهاجرین در کشورهای غربی فزونی گرفت که لازمهی آن اخته سازی هویت ملی، کوجک کردن اندازهی خانوادهها و کاهش دادن آن به خانوادههای تک-نفره، از بین بردن حس وطن پرستی و نیز ترویج ارزشهای جهان-وطنی بود.
پس از فروپاشی شوروی تنها ایدئولوژی حاکم بر دنیا لیبرالیسم بود و تنها دو فرم از هویت جمعی باقی مانده بود که لیبرالیسم در شکل جدیدش (یعنی نولیبرالیسم) باید با آن مقابله میکرد: هویت جنسی و هویت انسانی.
هویت جنسی یک هویت جمعی است زیرا شما یا مرد هستید و یا زن و نمیتوانید به تنهایی جنسیت خاص خود را داشته باشید یا آن را به اختیار خود انتخاب کنید. اما امروزه تعداد جنسیتها را متعدد و حتی سیال میشمارند و نیز حق تغییر جنسیت افراد را به رسمیت میشناسند و یا حق داشتن گرایش جنسی متفاوت. همهی اینها در جهت آزادسازی فرد از هویت جنسی و فردی سازی جنسیت است که جنسیت را تا حد یک موضوع اختیاری تنزل میدهد.
آخرین مرحلهی آزادسازی، آزادی انسان از هویت انسانی اوست. بعضا میبینیم این حق برای افراد به رسمیت شناخته میشود که خود را به عنوان حیوان معرفی کنند که البته اینها بیمار روانی هستند و اکثریت ندارند. اما چیزی که در تفکر غرب و در فلسفهی ذهن جا افتاده است و نمود آن را در فیلمهای هالیوودی نظیر ماتریکس و ترمیناتور هم میبینیم، تقلیل دادن آگاهی به اطلاعات است و یکسان انگاری مغز و ماشین، و در نتیجه امکان عبور از انسان و جایگزین کردن آن با ماشین، یا اختیاری کردن انتخاب بین انسان و ماشین (یا برنامهی کامپیوتری) همانگونه که در فیلم ماتریکس در صحنهی معروف انتخاب بین دو قرص آبی و قرمز بود.
فرایند فردی سازی را به اشکال گوناگون در ایران میبینیم و نباید اینطور تصور کنیم که ایران از این روند جهانی مستثنی بوده، بلکه در کمال تعجب گاهی گوی سبقت را از فردی-شده ترین کشورهای غربی ربوده، مثلا در کاهش تعداد موالید و یا در آزاد کردن تغییر جنسیت.
در فیلمهای ایرانی چند سال اخیر مثل «شادروان»، «ابد و یک روز» و «برادران لیلا» دیدهایم که گسترهی روابط فامیلی به یک خانوادهی درب داغان محدود شده که با دیگر خویشاوندان یک نسبت «زورکی» برقرار کرده و از آنها بریده. سنتهای زیبای فامیلی و رسومات خانوادگی به تمسخر گرفته میشود و در درون همین خانواده هم افراد بیشتر همدیگر را دفع میکنند و هیچ کشش و علاقهای بین آنها نمیبینیم به جز افرادی که از روی اضطرار مجبورند زیر یک سقف باشند.
در جاهای دیگر چه در سریالهای تلویزیون و چه سخنرانیها و موضع گیری های رسمی به کرّات دیدهایم که موضوعات مرتبط با هویت، از تنوع لهجهها گرفته تا نامگذاری جشن چهارشنبه سوری یا سیزده بدر، به هیچ گرفته میشود. گویی که عدهای تعمدا خیال آن دارند تا ایرانیها را از هویت تاریخی چند هزار سالهشان منفصل و یا «آزاد» کنند و برای جشن یلدا نام جدیدی ابداع کنند.
با کمی دقت میتوان نمونههای فراوانی از این فردیسازی را دید چه در اقتصاد که افراد را به جای آنکه به سمت تعاونی و کار تولیدی سوق دهند به سوی معاملات و منافع انفرادی در بازارهای مالی و معاملات سکه و دلار میبرند، و چه در یکسان انگاری زن و مرد در پوشاندن زیباییهای طبیعی زن و مبارزهی فیزیکی با زنان زیبا و تبدیل آنها به نیروی کار فرورفته در قالب حجاب اسلامی، و نتیجتا اختیاری شدن حجاب که «بدن خودمه اختیارشو دارم».