ویرگول
ورودثبت نام
بهنام
بهنام
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

هالیوود از منظر فلسفه تکنولوژی

تکنولوژی یک نوع رابطه انسان با طبیعت است. رابطه هر موجودی با طبیعت در سه سطح تعریف میشود:

در سطح اول، جهان موجودات غیرزنده و همه موجودات زنده منهای انسان قرار دارند. رابطه این موجودات با طبیعت به گونه ایست که آن موجودات جزیی از طبیعت هستند و رابطه ای که با طبیعت دارند در متن خود طبیعت قرار میگیرد.

مثلا صدای یک بچه گربه همانند صدای رودخانه یا به هم خوردن برگ درختان است. این صدا دو ویژگی «تنظیم» و «تضمین» را ندارد و هر لحظه ممکن است به شکلی باشد زیرا آن بچه گربه یا رودخانه یا برگ درخت خود بخشی از طبیعت است و از تمامی اجزای هستی میتواند تاثیر بپذیرد. در واقع این موجودات فاقد اراده تکنولوژیک هستند که تلاش برای تسلط بر طبیعت دارد. به همین خاطر دقیق نیستند و تضمینی نمیدهند که همواره به یک شکل باشند.

لانه سازی پرنده بر روی درخت یا خرگوش در زیر خاک نیز از همین نوع است زیرا لانه ای که روی درخت ساخته شده از جنس درخت است و حفره زیر خاک نیز از نوع خاک است و در نهایت مشمول اصلیت خودش میشود و مانند این است که در اثر عوامل طبیعی ایجاد شده باشد.

بدن انسان قبل از تولد (نطفه) و بعد از مرگ (جسد) نیز همین رابطه را با طبیعت دارد و جزیی از خاک میشود و میتواند به قول خیام به شکل سبزه یا کوزه درآید. پس جسم انسان نیز مطابق بر کلیت هستی است.

در سطح دوم، انسان پیشامدرن قرار دارند که برخلاف دسته اول از طبیعت سود می جویند اما بر آن تسلط ندارند. مثالی که هایدگر در مقاله معروف «پرسش از تکنولوژی» میزند، کشاورز سنتی است که وقتی از سر زمین برمیگردد و دسته بیل را بر دوش خود دارد، جهت بیل همراستا با شیارهایی است که در زمین حفر کرده است. یا در مثالی دیگر، آسیاب بادی از انرژی باد به نحوی و در جهت منفعتی استفاده میکند که برای باد نیست. یعنی برخلاف دسته اول، انرژی باد را در مصارفی به کار میبرد که ویژه باد نیست. اما برخلاف دسته سوم یعنی انسان عصر تکنولوژی، ماهیت باد را تغییر نمیدهد.

مثال دیگر فرق میان طب سنتی و پزشکی مدرن است. در طب سنتی، طبایع چهارگانه منطبق بر طبیعت هستند و بیماری به این صورت تعبیر میشود که طبعی بر طبع های دیگر غلبه می یابد و کار طبیب این است که با دادن داروی گیاهی، که خودش بخشی از طبیعت است، تعادل را مجددا میان این طبع ها برقرار کند. اما در پزشکی مدرن و با کمک تکنولوژی، آن بیمار را مستقیما جراحی می کنند و در طبیعت او دستکاری میکنند.

تا اینجا معلوم میشود که در سطح سوم انسان مدرن قرار دارد که ماهیت طبیعت را به گونه ای تغییر میدهد که با فلسفه وجودی طبیعت مغایر است. نگاه تکنولوژیک به همه چیز به عنوان منبع انرژی نگاه میکند. مثلا کوه دیگر آن زیبایی که در چشم شاعران گذشته بود را ندارد بلکه منبعی برای استحصال مواد معدنی است.

رویکرد تکنولوژیک نگاهی دقیق و ریاضی دارد در حالیکه در طبیعت ریاضی نیست. مثلا واحدهای اندازه گیری قدیم که مشت، وجب، مثقال، چارک، فرسنگ و نظایر اینها هستند در مقابل واحدهای جدید نظیر متر و سانتی گراد فاقد دقت ریاضی هستند.

رویکرد تکنولوژیک دو ویژگی «تنظیم» و «تضمین» را همزمان دارد.

تا اینجا گفتیم که نگاه تکنولوژیک چه تعریفی دارد. این نگاه اما با خود تکنولوژی متفاوت است. تکنولوژی قطعا فواید بیشماری دارد و همه از آن استفاده میکنند، هم استفاده خوب و هم استفاده بد. اما نگاه تکنولوژیک ربطی به نوع استفاده افراد ندارد و در هر صورت ویرانگر است زیرا به همه چیز، از جمله به خود انسانها، به عنوان منبع انرژی نگریسته میشود و نگاهی تسلط جویانه و استثمارگرانه دارد.



در فیلمهای آمریکایی به خصوص هالیوودی اوج نگاه تکنولوژیک را میتوان دید و ضعفی که انسان در برابر آن دارد.

در این فیلمها بسیار دیده میشود که نگاهی منفی به تکنولوژی دارند نظیر مجموعه فیلمهای ترمیناتور و ماتریکس، اما همین نگاه منفی نیز تکنولوژیک است. در این فیلمها انسانی برنده است که بهتر بتواند به مزایای تکنولوژی دست پیدا کند.

این انسان برگزیده یا ابرانسان همواره شخص باهوشی است (اگرچه در بسیاری مواقع در اوایل فیلم خنگ و دست و پا چلفتی است تا جذابیت داستانی ایجاد کند) که بهتر از دیگران قادر به مهار انرژی است یا سریعتر از دیگران دست به کار شده و زودتر از بقیه به قدرت تکنولوژی دست می یابد.

این قضیه حتی در فیلمهایی که در ظاهر آخرالزمانی یا پسا آخرالزمانی نیستند هم دیده میشود.

در مجموعه فیلمهای "مقصد نهایی" آنچه که دیده میشود عجز انسان در برابر دست ساخته های خودش است. علت مرگ افراد در این فیلمها به گونه ای رقم میخورد که مجموعه ای از ابزارها و ماشینها سبب بروز فجایعی شده و موجب مرگ آن افراد میشود.

حتی در فیلمهای شبه مذهبی و ماورایی نظیر ارباب حلقه ها، کنستانتین و نوح، نیروهای ماورایی جنبه فیزیکی دارند. دو جادوگر وقتی با یکدیگر مبارزه میکنند دست برتر با جادوگری است که عصایش مجهز به تکنولوژی پیشرفته تری باشد و ابدا معنویات مطرح نیستند.

یا در فیلم Professional، قهرمان اصلی فیلم پیش از هر چیز یک کارکشته تکنولوژی است. او به کاربرد اسلحه‌های مختلف و ابزارهای لازم برای دفع خطرات تسلط دارد و بعد از رفتن به هر ساختمانی سریعا همه راه‌های فرار را پیدا می‌کند و به فضا و معماری و امکانات موجود در ساختمان مسلط می‌شود، و همین باعث می‌شود که یک حرفه‌ای باشد، و از انسان‌های پخمه دیگر که محکوم رابطه خود با تکنولوژی و ماشین شده‌اند سرتر باشد.

در واقع ملاک برتری یا شکست صرفا به تکنولوژی مربوط است و با داشتن تکنولوژی برتر یا تسلط به تکنولوژی می‌توان بر همه چیز فائق آمد.



شاید کسی هنوز شک داشته باشد و بپرسد این کجایش بد است.

رویکرد تکنولوژی گرایانه ذاتا سلطه جویانه و استثمارگر است. در این فیلمها موجودات یا مغلوب تکنولوژی هستند یا کنترل کننده آن، و البته حق با کسی است که به تکنولوژی برتر دسترسی دارد. سمپات مخاطب آن کسی است که قدرتمندتر است و سایر موجودات که عموما وجودشان با آرامش و امنیت مردم (یعنی آمریکا) منافات دارد مغلوب تکنولوژی هستند.

ترسی که در این فیلمها هست ترس از انرژی نهفته در تکنولوژی است. در مقصد نهایی ماشینها به اطاعت از نیروهای ناشناخته در می آیند، یا در ماتریکس و ترمیناتور ماشین خودآگاه (self-aware) میشود. در واقع ترس از بابت این است که چه کسی تکنولوژی را به تسلط خود در می آورد. یعنی ترس یک آمریکایی از از دست دادن غلبه تکنولوژیک.

تکنولوژیفلسفهفلسفه تکنولوژیفیلمهالیوود
دغدغه هویت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید