اگر این مطلب را می خوانید، حتما سری هم به داستان های اساطیری اینستاگرام بزنید.
من ماجرای نوشتن پست داستان های اساطیری را اینجا برایتان می نویسم.
ماجرا از آن جا شروع شد که یک لحظه به نظرم رسید از پست هایی که هر روز در اینستاگرام منتشر می شود، می شود یک کتاب تهیه کرد. کار راحتی هم هست. تنها کاری که باید کرد این است که زمانی که در اینستاگرام مشغول چرخیدن هستیم، از آن چه می بینیم یا می خوانیم، نت برداری کنیم. مدل های متفاوتی می توان این کار را انجام داد. می شود فقط روی نوشته های پست ها تمرکز کرد. یا فقط روی عکس ها تمرکز کرد و آن چه از عکس ها به ذهن می رسد را نوشت. می توان هر دو روش را به صورت ترکیبی استفاده کرد.
یک روش دیگر این است که می توان تفسیرهایی را به عکس ها و نوشته ها اضافه کرد. حتی می توان در هر مطلبی غرق شد و داستانی جدید از دل هر پست خلق کرد.
در واقع تعداد روش های نوشتن این کتاب، به اندازه روش های خلاقانه ای است که هر کس برای نوشتن می آفریند.
خب، حالا فکر کنید این کتاب نوشته شد، چه فایده ای دارد؟ اصلا این کتاب به چه دردی می خورد؟
اگر کسی مقدار زیادی از زمان خود را به پرسه زنی در اینستاگرام می پردازد، نه خوب است و نه بد. خوب یا بد بودن این موضوع را نمی توان به صورت یک حکم کلی بیان کرد و برچسب بد و ممنوع روی آن زد.
اگر می خواهید بدانید در مورد شما، زمان صرف شده در اینستاگرام خوب است یا بد، باید برای آن عذاب وجدان داشته باشید یا نه، باید جایگزینی برای آن پیدا کنید یا نه، مسیر زیر را طی کنید:
زمانی که در اینستاگرام صرف می کنید را در طول یک هفته زیر نظر داشته باشید و آن را برای خودتان یادداشت کنید. (خود اینستاگرام این امکان را به شما می دهد که این موضوع را بدانید، پس مشخص کردن آن اصلا کار سختی نیست)
از خود بپرسید زمانی که صرف پرسه زنی در اینستاگرام کردم را می توانستم صرف چه کار دیگری بکنم؟ کمی با خودتان فکر کنید و پاسخ های خود را یادداشت کنید. من نمی دانم چند مورد به ذهنتان می رسد. این که چند مورد به ذهنتان می رسد، بستگی به شما دارد. ممکن است کسی بتواند ۵۰ فعالیت دیگر برای جایگزینی با اینستاگرام گردی لیست کند و یک نفر دیگر یک مورد بیشتر به ذهنش نرسد. اصلا مهم نیست. حتی اگر هیچ فعالیت دیگری هم به ذهنتان نرسد، باز هم مهم نیست.
اگر هیچ فعالیت جایگزینی برای اینستاگرام گردی برای شما وجود ندارد، می توانید با خیال راحت به همین کار ادامه دهید.
اگر یک یا بیش از یک فعالیت برای جایگزین کردن اینستاگرام چرخی برای خودتان لیست کرده اید، باید یک قدم دیگر بردارید. در مورد هر کدام از مواردی که نوشته اید، مشخص کنید که این فعالیت، چه نوع فعالیتی است؟ مثلا فعالیتی است که مربوط به زمان تنهایی شما می شود؟ آیا این فعالیت مربوط به زمان استراحت شماست؟ یا ممکن است گذراندن وقت با خانواده یا دوستان باشد. یا می تواند مربوط به رسیدگی کردن به گلدان های خانه یا محل کارتان باشد. یا حتی می تواند بازی کردن با اپ بازی مورد علاقه تان باشد.
جلوی هر یک از فعالیت های لیست شده، نوع فعالیت را بنویسید و بعد ببینید از هر نوع، چه تعداد فعالیت در لیست شما وجود دارد؟ مثلا ممکن است که تعداد فعالیت های از نوع استراحت، تفریح، دوستان، خانواده، ورزش، بازی، مطالعه، خلوت کردن با خود، گوش کردن به پادکست، تمیزی و مرتب کردن یا هر نوع فعالیت دیگری در لیست شما بیشتر از سایرین باشد.
۳ نوع فعالیت اولی که بیشترین امتیاز را آورده اند، مشخص کنید و جداگانه بنویسید. ترتیب آن ها مهم نیست. فقط آن ها را زیر هم بنویسید. و بعد اینستاگرام گردی را به عنوان گزینه چهارم به آن ها اضافه کنید.
در مورد هر کدام از خود این سوال را بپرسید: از ۰ تا ۱۰ چه قدر تمایل دارم به این فعالیت بپردازم؟
حالا امتیازات چهار گزینه را با هم مقایسه کنید. کدام یک امتیاز بیشتری دارد؟ این همان کاری است که شما باید جایگزین زمان اینستاگرام گردی خود کنید.
اگر به اینستاگرام گردی امتیاز بیشتری نسبت به سایر گزینه ها داده بودید، از خود بپرسید آیا واقعا دوست دارم به همین شکل امروز، زمان خود را صرف چرخیدن در اینستاگرام کنم؟ آیا احساس بدی در درونم ندارم؟ آیا احساس عذاب وجدان از این که دارم وقتم را تلف می کنم، در من وجود ندارد؟
اگر جواب هایی که به سوال های بالا می دهید، جواب هایی هستند در تایید اینکه زمان سپری شده در اینستاگرام برای شما مساله ای ندارد، که به همین وضعیت موجود ادامه دهید. اما اگر هنوز نمی توانید بخشی از خودتان را که اینستاگرام گردی را امری نکوهیده می داند، راضی کنید، می توانید همین کاری را بکنید که من در پست داستان های اساطیری انجام دادم.
من در این پست، هر روز ۱۰ دقیقه از زمانی که در اینستاگرام بودم را نوشته ام. به این صورت که برای خودم مشخص کردم که من به مدت ۵ روز، ۱۰ دقیقه از زمانی که در اینستاگرام می چرخم را به نگارش در می آورم و فقط پست های پیچ های ایرانی و فقط آنچه که در عکس ها هست و یا کپشن ها و گاهی هم کامنت ها به اضافه استوری های پیج های ایرانی را می نویسم. نوشتن هرگونه تفسیر و تجزیه و تحلیل را هم برای خودم ممنوع کردم. من همچنین استفاده از هر اسم آدم یا شرکتی را هم برای خودم ممنوع کردم. فقط گاهی به مکان ها اشاره کردم. این نوشته ۳۵۰۰ کلمه شد.
وقتی آن را می نوشتم، احساسم نسبت به زمانی که در اینستاگرام می گذشت، بد بود. در واقع احساس می کردم قطعا و بدون هیچ تردیدی، وقتم را تلف می کنم. احساس می کردم که این زمان را می توانستم به صورت خیلی مفیدتری بگذرانم.
اما وقتی بعد از گذشت هشت روز به سراغ نوشته ام رفتم و دوباره آن را خواندم، اصلا آن احساس قبلی را نداشتم. و حتی یک جاهایی به نظرم آمد که چه قدر جالب !! احساس کردم این داستان زیبایی است از چندین نفر، که در یک زمان برای همگی اتفاق افتاده است. هر لحظه برای هر کسی یک اتفاق متفاوت افتاده است. مثل ذرات الکترونی که همیشه در یک جا هستند اما هیچ وقت یک اتفاق مشخص در هر لحظه برای آن ها نمی افتد. آن ها هر کدام به سمت و سویی می روند که باید بروند اما در نهایت یک اتفاق مشخص برای آن ها می افتد.
هر کسی می تواند از پست داستان های اساطیری اینستاگرامی برداشت خاص خودش را داشته باشد. حتی می تواند احساس کند که این مزخرف ترین متنی است که تا به حال خوانده است. می تواند برداشت کند که در ۱۰ دقیقه ای که ما در اینستاگرام می چرخیم، چه قدر اطلاعات وارد ذهنمان می کنیم. می تواند به این فکر کند که این کار، خیلی جالب است و ایده ای بشود برای نوشتن یک کتاب؛ یک کتاب با هزاران نفر شخصیت و هزاران داستان.
برداشتی که از نوشته های خودتان بعد از گذشت یک هفته از خواندن آن ها دارید را مشخص کنید. احساسی که نسبت به خواندن آن ها دارید، چیست؟ آیا می توانید تصمیم بگیرید که به اینستاگرام گردی ادامه دهید یا می خواهید فعالیت جدیدی جایگزین آن کنید؟