بهزاد بهشتیان
بهزاد بهشتیان
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

چرا همه‌ی ما معتاد هستیم

(مقاله‌ای از وب‌سایت مدرسه‌ی زندگی آلن دوباتن؛ ترجمه‌ی بهزاد بهشتیان)


- نقاشی از «جین لین»، ویلیام هوگارث، ۱۷۵۱


هنگامی که به یک «معتاد» فکر می‌کنیم، تصویری خاص در ذهنمان نقش می‌بندد: فردی بی‌خانمان که در پارک چسب استنشاق می‌کند؛ هیکلی استخوانی که سرنگی از هروئین در بازو دارد؛ کسی که از صبحانه مشغول نوشیدن ودکا است …

اما چنین تصویرسازی تیره و تاری از یک معتاد، مانع از دیدن واقعیت پدیده‌ای جهان‌شمول می‌شود که اتفاقاً این‌قدرها هم دهشتناک نیست – گرچه ویران‌گر است. اعتیاد هیچ ربطی به چیزی که فرد به آن معتاد است ندارد و تنها محدود به کسانی که مواد مخدر سنگین یا الکل مصرف می‌کنند، نمی‌شود. اعتیاد، در‌واقع یعنی گرایش به سمت هر چیزی که از به‌یادآوردن موضوعی به‌خصوص در ذهن ما جلوگیری می‌کند. معتاد برای مسدود کردن راه هجوم افکار ناخوشایند به هوشیاریش، به‌شدت به چیزی که به آن اعتیاد دارد، وابسته است.

چیزی که فرد به آن اعتیاد دارد، می‌تواند ویسکی یا ماریجوانا باشد. همان‌قدر که آن چیز می‌تواند تلفن همراه یا ظرفی پر از مرغ سوخاری باشد. یک فرد می‌تواند به صحبت کردن با مادرش، تمیز کردن قفسه‌ها، حساب‌رسی مالی یا دنبال‌کردن پرندگان مهاجر معتاد باشد.

چیزی که معتاد از آن هراس دارد تنهایی است. در این صورت کاری ندارد جز روبه‌رو شدن با آن ناراحتی، پشیمانی، نیاز یا ترس غیرقابل تحمل.

این تفسیر اشتباه از فرد معتاد، تعداد زیادی از ما را به بیراهه کشانده و باعث می‌شود فکر کنیم کار کردن زیاد، تماشا و خواندن مداوم اخبار، ورزش کردن بیش از حد یا دنبال‌کردن بی‌وقفه‌ی نتایج مسابقات فوتبال، امری کاملاً طبیعی است.

افراد معتاد، آدم‌هایی بد یا ضعیف نیستند. آن‌ها، بیش از هر چیز، وحشت‌زده اند. بنابراین، راه‌حل مواجهه با آن‌ها نصیحت کردن یا نادیده گرفتنشان نیست. بلکه، دادن احساس امنیت و دوست‌داشته‌شدن است. ما باید شرایطی فراهم کنیم که فرد معتاد بتواند به مشکل واقعیش بیندیشد، با اعتمادبه‌نفس با آن روبه‌رو شود و مطمئن باشد که با آن کنار خواهد آمد.

به هر حال، آن چیزی که ما به‌شدت دوست داریم، هیچ‌وقت مرغ سوخاری یا حضور همیشگی در شبکه‌های اجتماعی نیست. ما تنها می‌خواهیم بدون هراس با زندگی خود مواجه شویم.

مقالهترجمه
موسیقی‌دان / پادکستر. دوست‌دار هنر و ادبیات. پدیدآورنده‌ی پادکست «داستان‌چی».
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید