بنیامین قهرمانی نژاد
بنیامین قهرمانی نژاد
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

امید - داستان کوتاه

کاریکاتور از محمد کارگر، موضوع: کودکان کار
کاریکاتور از محمد کارگر، موضوع: کودکان کار


- به نظرت بِرُم کافه قبول میکنن؟
- چرا کافه؟ چیو میخوان قبول کنن؟
- میخوام کافه کار کُنُم پول دربیارُم
- کاکو تا دیروز که داشتی درس میخوندی، شاگرد اول بودی چه شد؟ شوخی میکنی؟
- ها؟ هااا اره ننه ام کمرش رو انگا چند کیسه سیمان گذاشته باشندها دیگه نمیتونه کار کنه. بالا خره یکی باید نونی بیاره تو خونه یا نه؟
- خو بیمه چی؟ مگه دیگه نمیتونه ننه ات کار کنه کلا؟
- دیگه 60 ساله اش شده پیرزن. مونوم سخته برام ببینُم یک تنه داره خرج سه تا بچه رو میده.
- هیچ راه دیگه ای نیست؟ حیف بخوای ول کنی پس او آرزو هات چی؟ کلی صحبت میکردی راجبش
- خدا بیامرز بابام همین رو میگفت "هیچ وقت رها نکنید آرزوهاتون رو" ولی دیگه ما بزرگ شدیم او حرف ها دیگه رو ما تاثیر نداره
- خو پس الان چه میخوای کنی؟
- دیگه نمیدونوم یک عمر تلاش کردیم آخر هم باید برُم کافه جا ممد. انگار عاقل تر از مو بود. هی میگفت به جایی نمیرسه ها مو گوش نکردم. در کل دنیا جا ما نبود. فکر کنم تو بد موقعی ننه ام مارو زایید. کل دوران طلایی زندگی قبل از بدنیا آمدن بود. ما هم جا رو برا لاکچری ها و از ما بهترون باز میکنیم اشکال نداره
- کاکو مو اجازه دارم این رو بنویسم؟
- نه چرا میخوای بنویسی؟ یکی دیگر رو که لب مرز رو میخوای مث مو بکشونی پایین؟ نکن کاکو بنیامین
- آدما همینن سبحان، بذار ببینن تنها نیستن وضعیتتم که دست خودتت نیست بذار یک عده ببینن. چه اشکال داره؟
- عاقبتش با خودت ها! فردا یکی دست از جنگیدن برداشت مو جواب گو خدا نیستوم. والله که مو تمام تلاشم رو کردم همه هم باید کنن
- کدوم خدا...
- (تموم نکرده حرفم روقطع کرد) اااا زبونت رو گاز بگیر او جای حق نشسته هرچیزی دست همویه. انتخابش با ما. او که مقصر نبوده مادروم مور زایید.
- چطور هنوز ایقدر انگیزه داری؟
- ننه ام به مو یاد داد هیچی نداشتیم بخوریم ولی برا مو و بردارم کتاب میرفت میگرفت با اینکه بی سواد بود. نمیدونوم از کجا کتاب های مدرسه رو میچسبوند تو زنبیل
- درست میشه کاکو نگران نباش
- ها اره مونوم خو همینو میگُم...... اتفاقا بنویس همین قسمت رو که" او دست از تلاش برنداشت" ای قشنگتره لاقل بی فایده نمرده باشیم.
( و بعد رفت... مثل یک جنگنده ای که دیگه دشمنی نداشت بدون امید و هدف)

داستان کوتاهامیدکودکان کار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید