به نظرم بهترین کار برای اینکه ببینیم، یک کار چقدر برای ما مفید بوده ، فهرست کردن مطالب آموخته شده است.
من طی یک سال فعالیت محتوایی به صورت جدی و مستمر، یادگرفتم که چطور برای روزهام طوری برنامه ریزی کنم که کارهای مورد علاقهام رو بیشتر و با کیفیتتر انجام بدم. این مهمترین چیزی بود که من از تولید محتوا آموختم.
دلیلش هم واضح است، تولید یک محتوای هزارکلمهای، چیزی نزدیک به چهار ساعت وقتم را میگیرد. چهارساعت تمام باید بنویسم، تحقیق کنم، بازنویسی کنم و منتشر کنم. بنابراین باید همیشه به فکر مدیریت زمانم هم باشم و اداره زمانم را به لطف همین تولید محتوا یادگرفتهام.
بعد از مدیریت زمان، من از تولید محتوا دقیق خواندن را آموختم. کسی محتوا تولید میکند باید دقیق بخواند، دقیق ببیند و دقیق هم بنویسد. دقت در این موارد است که مرا از یک محتواگر تازهکار دور میکند.
در اصل در هر کاری، اگر بتوانیم با دقت کارهایمان را انجام بدهیم کیفیت کارهایمان بالاتر میرود. در تولید محتوا که وضع کمی فرق میکند؛ چون باید دقتت آنقدر بالا باشد که غلط املایی نداشته باشی، جملهبندیات درست باشد و همینطور، چارچوب بندی پستهایت به خوبی انجام شود.
برای همین هم میتوانم بگویم، تولید محتوا شما را از یک آدم سطحی نگر و بیدقت به یک انسان ریزبین تبدیل میکند.
از طرفی وقتی با تولید محتوا زندگیام را گذراندم، دلیلی موجهی برای خواندن رمانهای مورد علاقهام، شنیدن پادکست های شاهنامه خوانی و خواندن گلستان و سعی در درک آن داشتم. افزایش دایره واژگانیام هم به لطف همین تولید محتوا حاصل شده و میشود.
هزاران یادداشت و کلمه برداری از رمان های مورد علاقهام، از جمله کلیدر این را به من ثابت کرده که هیچ چیز جز تولید محتوا نمیتواند تسلط کلامی بشر را به چالش بگذارد.
از تولید محتوا یک چیز بسیار مهم دیگر را هم آموختم. خودم باشم. آنچه که هستم و دوست دارم باشم بسیار با هم فرق دارند. من حد وسط این دو را ملاک قرار دادهام. اگر میگویم کاری را کردم، آن کار را انجام دادهام واقعا. اما اگر میگویم میخواهم انجام بدهم، ممکن است انجام دادن آن کار پنج یا شش ماه یا حتی یک سال زمان نیاز داشته باشد؛ اما بازهم انجامش میدهم.
اینها مهمترین و کاربردی ترین چیزهایی بودند که من از این کار آموختم. اگر کسی هستید که دستی در این زمینه دارد و با تولید محتوا زندگی میکند، حتما برایم نظرات عالمانهی خود را بفرستید.