خوردن همیشه برای رفع گرسنگی فیزیکی نیست.
بسیاری از ما، برای تسکین استرس یا پاداشدادن به خود غذا میخوریم.
وقتی این کار را انجام میدهیم، تمایل به خوردن غذاهای بی کیفیتتر، شیرینیجات و سایر غذاهای ناسالم داریم.
ممکن است وقتی احساس خستگی کردید به یک بستنی فروشی بروید، یا وقتی بیحوصله و تنها هستید، پیتزا سفارش دهید یا بعد از یک روز پُراسترس در محل کار، در سر راه از رستورانهای بیرونبَر خرید کنید.
پُرخوری احساسی، استفاده از موادغذایی است تا خود را بهتر احساس کنید - تا نیازهای عاطفیتان را برآورده کنید، نه نیازهای فیزیکیتان.
متأسفانه، پُرخوری احساسی، مشکلات عاطفی را برطرف نمیکند، حتی باعث میشود احساس بدتری داشته باشید. زیرا در نهایت نه تنها مشکل احساسی باقی میماند، بلکه شما نیز به دلیل پُرخوری، احساس گناه میکنید.
استفاده از غذا به عنوان پاداش دادن به خود، لزوما چیز بدی نیست. اما هنگامی که غذا خوردن، اصلیترین راهحل برای مقابله احساسی شماست - وقتی اولین انگیزه شما هر زمان که استرس دارید، ناراحت، عصبانی، تنها، خسته یا بیحوصله میشوید، باز کردن یخچال است - در یک چرخه ناسالم گیر میکنید!
گرسنگی عاطفی را نمیتوان با خوردن برطرف کرد.
ممکن است خوردن در لحظه احساس خوبی به شما بدهد، اما آن احساساتی که باعث شدند شما برای فرار از آنها به خوردن روی آورید، هنوز در شما وجود دارند و برطرف نشدهاند.
همچنین اغلب به دلیل کالریهای غیرضروری که مصرف کردهاید، احساس بدتری میکنید.
فراموش نکنید که با فرار از مشکلاتتان و روی آوردن به خوردن، نمیتوانید روشهای سالمی را برای مقابله با احساسات خود پیدا کنید، تناسب اندامتان را از دست میدهید و سختتر وزنتان را کنترل میکنید.
همچنین احساس میکنید به طور فزایندهای هم از نظر غذا و هم احساسات، خود را احساس و درک نمیکنید.
اما مهم نیست که شما نسبت به خوردن و احساسات خود چقدر احساس ناتوانی میکنید، شما باید بتوانید یک تغییر مثبت ایجاد کنید. بهتر است راههای سالمتری برای مقابله با احساسات خود بیاموزید، تا از وسوسه شدن در برابر محرکها، و هوسها جلوگیری کرده تا بتوانید جلوی پُرخوری احساسیتان را بگیرید.