اختلال شخصیت خودشیفته، یک نوع اختلال شخصیتی است که در آن افراد به طور مفرط به خودشان اهمیت میدهند و از خودشان برتری نسبت به دیگران باور دارند. آنها به خودشان نگاهی پر از تکبر دارند و اغلب خود را به عنوان افرادی قدرتمند، لایق توجه و مرکز تمام ملاحظات میپندارند. این افراد به مشکلات و احساسات دیگران توجه کمی دارند و تمایل دارند خودشان را در مقایسه با دیگران برتر بدانند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته به طور معمول انتظار دارند که دیگران به آنها تعریف و تحسین کنند و اغلب با تکبر و تحکم به دیگران رفتار میکنند. این اختلال نسبتاً نادر است و تخمین زده میشود که حدود ١ تا ٢ درصد از جمعیت عمومی به این اختلال مبتلا هستند، با اینکه در بین مردان شایعتر به نظر میرسد.
واژه "خودشیفتگی" یا "نارسیسم" از نام یک شخصیت اسطورهای به نام "نارسیس" گرفته شده است. اسطوره حکایت میکند که نارسیس عاشق تصویر خود در آب شد و تلاش کرد تا آن تصویر را بگیرد، اما در نهایت در آب غرق شد. این نام برای این اختلال استفاده میشود به دلیل تمایل مفرط افراد مبتلا به تماشای تصویر و خودپسندی خود.
باید توجه داشت که اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است همراه با اختلالات شخصیتی دیگری همچون اختلال شخصیت نمایشی یا اختلال شخصیت مرزی در فرد ظاهر شود.
نشانه های افراد خودشیفته به شکل زیر هستند و این ویژگیها میتوانند باعث بروز مشکلات در ارتباطات اجتماعی آنها شوند:
1. احساس خود بزرگ بینی و مهم بودن: این افراد اغلب از خودشان به عنوان افراد بزرگ و مهم تصور میکنند و اغلب به خودشان اهمیت میدهند.
2. خود را خاص و منحصر به فرد تصور می کنند: آنها باور دارند که خودشان از دیگران متمایز و منحصر به فرد هستند.
3. انتقاد پذیر نیستند: افراد خودشیفته به طور عمومی از انتقادها خوششان نمیآید و اگر انتقادی به سمتشان بیافتد، به سرعت عصبانی میشوند.
4. خود را برتر از دیگران می دانند: آنها به خودشان افتخار میکنند و معتقدند که در مقایسه با دیگران برتری دارند.
5. تنها عقیده و نظر خود را قبول دارند: آنها تمایل دارند فقط به نظرات و عقاید خود اعتقاد کنند و به نظرات دیگران اهمیتی نمیدهند.
6. رعایت قوانین را فقط وظیفه دیگران میدانند: آنها ممکن است به نظرات و قوانین جامعه کمتر اهمیت دهند و فقط به عنوان وظیفه دیگران در نظر بگیرند.
7. در تمام مشکلات دیگران را مقصر می دانند: آنها تمایل دارند مشکلات را به دیگران نسبت دهند و خود را معصوم ببینند.
8. اعتماد به نفس آنها شکننده است: با وجود اعتماد به نفس ظاهری، افراد خودشیفته ممکن است به سرعت در مواجهه با انتقاد یا شکست اعتماد به نفس خود را از دست بدهند.
9. مستعد افسردگی هستند: به دلیل تناقضات داخلی و اشکالات در ارتباطات، آنها ممکن است به راحتی به افسردگی دچار شوند.
10. در محیطهای کار دچار مشکل می شوند: رفتارهای خودشیفته میتواند در محیطهای کار به مشکلات ارتباطی و سازمانی منجر شود.
11. همیشه به دنبال ثروت و شهرت هستند: آنها عموماً به دنبال افزایش ثروت و شهرت هستند و این اهداف اولویت برای آنها دارد.
12. تظاهر به همدردی و همدلی تنها در راه رسیدن به اهداف خود: آنها ممکن است فقط به منظور تحقق اهداف شخصی خود تظاهر به همدردی و همدلی کنند.
این ویژگیها باعث میشود که ارتباط با افراد خودشیفته برای دیگران سخت و چالشبرانگیز باشد و ممکن است باعث از دست رفتن حمایت و محبت اطرافیان شود.
هنوز علت اصلی ابتلا به اختلال شخصیت خودشیفته مشخص نشده است، اما تأثیر عوامل متعددی در ظهور این اختلال تاثیرگذار است، از جمله عوامل روانی، اجتماعی، ژنتیکی و محیطی. همچنین، نقش تربیت نادرست و یا بیتوجهی به کودک در دوران کودکی توسط والدین یا برعکس، بیتوجهی ولی نه بیش از حد به کودک، در ایجاد محیطی مناسب برای ظهور اختلال شخصیت خودشیفته دارد.
خودشیفتگی معمولاً نتیجه تجربیات و تربیت در خانواده است و در دو نوع محیط خانوادگی زیر بیشترین احتمال ظهور دارد:
اولین نوع، محیطی است که در آن محدودیتی برای کودک تعیین نشده و به عبارت دیگر، او به عنوان یک فرزند سالار تربیت میشود. در این نوع محیط، والدین به تمام درخواستها و آرزوهای کودک پاسخ مثبت میدهند. در نتیجه، کودک بزرگ میشود و مفهوم مرز و محدودیت را نمیفهمد. او بر اساس میل شخصی خود رفتار میکند و قوانین اجتماعی را رعایت نمیکند. او آرزو میکند همه چیز بر اساس اراده خودش باشد.
در دومین نوع محیط خانوادگی، کودک ممکن است در معرض تهدید و آسیبهای جسمی توسط والدین قرار گیرد. در این مدل خانواده، کودک به تنهایی احساس پوچی و بیارزشی میکند. این احساسات در طی بزرگ شدن به شورش و عقدهها درونی تبدیل میشوند. او همواره تمایل دارد نشان دهد که از همه مهمتر است، رهبر است، و دیگران باید به او احترام بگذارند.
تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته نیاز به تخصص روانشناسان میبرد. در ابتدا، روانشناس برای تشخیص این اختلال، وضعیت و علائم فرد را ارزیابی میکند. این ارزیابی شامل بررسی وضعیت روانی و جسمی فرد، سوابق پزشکی و بیماریهایی که فرد تاکنون تجربه کرده است، میشود. همچنین، روانشناسان برای تایید اختلال شخصیت خودشیفته از سوالات مخصوص و تستهای مناسبی در این زمینه استفاده میکنند.
یکی از چالشهای تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته این است که افراد مبتلا به این اختلال به خودشیفتگی خود افتخار میکنند و اغلب این وضعیت را به عنوان یک نقص یا بیماری نمیپذیرند. به همین دلیل، آنها معمولاً به طور مستقیم برای درمان مشکل خود مراجعه نمیکنند و بیشتر اوقات از طریق ارجاع از سوی اطرافیان و خانواده به مشاوره و درمان روانشناسی معرفی میشوند.
افراد خودشیفته به طور اولیه معمولاً به عنوان افرادی دوستداشتنی و جذاب به نظر میآیند و ممکن است افراد دیگر فکر کنند که آنها مناسب برای یک رابطه عاطفی یا ازدواج هستند. اما در مدت زمانی کوتاه، دیگران متوجه خواهند شد که این افراد تنها به عقاید و نظرات خود اهمیت میدهند و به علایق و نیازهای شریک زندگیشان توجه نمیکنند. این رفتار و ویژگیها به مرور زمان باعث مشکلات در روابط عاطفی میشود و ممکن است منجر به جدایی زوجین شود.
قبل از ازدواج با هر فردی، مهم است که به دقت به خصوصیات اخلاقی و رفتاری او توجه کنید و از وجود اختلال شخصیت خودشیفته در او مطمئن شوید. اگر قصد ازدواج با یک فرد اینگونه دارید، بهتر است قبل از اقدام به ازدواج، به مشاوره قبل از ازدواج مراجعه کنید تا به شناخت دقیقتری از وضعیت و احتمالات آیندهی این ارتباط دست پیدا کنید و تصمیمگیری مناسبی انجام دهید.
بسیاری از افراد در ابتدای یک رابطه ممکن است شور و جذابیت خوبی از خود نشان دهند. اما برای اکثریت این افراد، روابط اغلب به شکلی معاملهای تبدیل میشوند. آنها تمرکز خود را به تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس خود معطوف میکنند و توجه و رضایت جنسی را برای این امر به کار میگیرند. اهداف اصلی آنها در این روابط معمولاً به تجربه لذتهای موقت و پوچ مرتبط هستند. به عبارت دیگر، آنها به دنبال لذتبردن از لحظات کوتاه و فراموششدنی هستند.
بسیاری از افراد با اختلال شخصیت خودشیفته، به دلیل انتظارات خود از میزان صمیمیت بیشتر، در رابطهها به مشکلات برخورد میکنند و علاقهشان به رابطه به مرور زمان کم میشود. انتظارات زیادی که از روابط دارند میتواند به واقعیتهای رابطه ناسازگار باشد و این مشکلات را ایجاد کند.
در صورت برقراری ارتباط با افرادی که دارای اختلال شخصیت خودشیفته هستند، برای حفظ آرامش خود بهتر است رفتار مناسبی را در برخورد با آنها رعایت کنید. زندگی در کنار این افراد ممکن است آسیبهای روحی را به شما وارد کند و باعث کسالت شود. رعایت اصول زیر میتواند به شما در این موقعیت کمک کند:
1. عدم تلاش برای اثبات برتری: افراد خودشیفته معمولاً به خودشان افتخار میکنند. بهتر است شما تلاش نکنید تا این وضعیت را دستکاری کنید و به آنها نشان دهید که شما برتر هستید.
2. عدم برآورده کردن خواستههای غیر منطقی: در برخورد با آنها، باید مراقب باشید که خواستههای غیر منطقی آنها را به طور نامعقول برآورده نکنید. این افراد ممکن است انتظار داشته باشند که همه خواستههایشان فوراً برآورده شود.
3. باز نکردن موضوع عقاید شما: بهتر است موضوع عقاید و نظرات شما در مقابل آنها مورد بحث قرار نگیرد، زیرا این میتواند به مناقشههای ناپایدار منجر شود.
4. گوشسپردن بیشتر: در مقابل افراد خودشیفته، بهتر است شما به عنوان یک گوشسپرده عمل کرده و بیشتر گوش بدهید تا از تضادهای غیرضروری جلوگیری شود.
5. اجتناب از بازیهای ذهنی: به عنوان افرادی که دارای تعادل ناراحت کنندهای هستند، بهتر است بازیهای ذهنی و تنشآور با آنها اجتناب کنید تا موقعیتهای ناخوشایند ایجاد نشود.
6. همدردی و همدلی: در برخورد با این افراد، سعی کنید به آنها احترام بگذارید و در مواقع مناسب همدردی و همدلی نشان دهید.
7. پذیرش شرایط و محدودیتها: به جای تلاش برای تغییر آنها، پذیرش شرایط و محدودیتهایشان را در نظر بگیرید تا از تنشها و اشکالات احتمالی جلوگیری شود.
افرادی که به اختلال شخصیت خودشیفته مبتلا هستند، عادت دارند به این واقعیت آگاه باشند که خودشیفته هستند، اما اغلب آن را به عنوان یک عیب در نظر نمیگیرند و بنابراین به تنهایی اقدام به درمان اختلال شخصیت خودشیفته نمیکنند. معمولاً نیاز به ارجاع از طرف خانواده و اطرافیان برای درمان ایجاد میشود. درمان اختلال شخصیت خودشیفته، روشهای مختلفی دارد و برای هر فرد ممکن است رویکردها متفاوت باشند. با این حال، روشهای روان درمانی عموماً برای درمان این اختلال مورد استفاده قرار میگیرند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته میتوانند با مراجعه به یک روانشناس یا رواندرمانگر، فرآیند درمانی خود را آغاز کنند. در روان درمانی، فرد به تدریج مشکلات و خصوصیات اخلاقی خود را شناسایی کرده و تغییرات لازم در طول زمان را ایجاد میکند. این رویکرد معمولاً زمانبر است، زیرا روانشناس با دقت ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی فرد را مورد مطالعه قرار میدهد و سپس یک برنامه درمانی مناسب را ترتیب میدهد. این پروسه باعث میشود که نتیجه درمان به طور پایدار و موثر باشد.
در روان درمانی اختلال شخصیت خودشیفته، تمرکز بر روی تغییر و تحول در خصوصیات شخصیتی که به مدت طولانی ثابت مانده، قرار دارد. به همین دلیل، فرآیند درمان ممکن است مدت طولانیتری به طول بیانجامد. افراد مبتلا به این اختلال عموماً مقاومت نسبت به درمان اظهار میکنند و در ابتدای دوره درمان، ممکن است با روانشناس همکاری نکنند که این امر باعث میشود درمان دشواری داشته باشد. شرکت فعال در جلسات درمان به این معنی است که افراد باید توانایی کنار گذاشتن خودشیفتگی خود را داشته باشند و با روانشناس همکاری کنند.
در طول فرآیند درمان، فرد آگاه میشود که چگونه رفتارها و ویژگیهای شخصیتیاش ممکن است باعث آسیب زدن به زندگی او و مانع از دستیابی به اهداف و توانمندیهایش شود. این آگاهی میتواند انگیزهای برای تغییر و بهبود وضعیت ایجاد کند و فرآیند درمان را به سمت پیشرفت و تحول هدایت کند.
روان درمانی به عنوان بهترین راه برای درمان اختلال شخصیت خودشیفته شناخته میشود. این نوع درمان به فرد کمک میکند تا درک عمیقتری از احساسات و ویژگیهای شخصیتی خود پیدا کند. این خودشناسی به او در تنظیم و مدیریت بهتر احساسات داخلی کمک میکند. از طریق این فرآیند، فرد تدریجاً بهبود پیدا میکند و توانایی برقراری روابط بین فردی سالمتری را تجربه میکند. هدف اصلی درمان، هدایت فرد به سمت پذیرش مسئولیتهای بیشتر در زندگی و روابط اوست. این باعث میشود که فرد به روابط خود تعهد کند و همکاری بیشتری در محیطهای مختلف از جمله محیط کاری داشته باشد. این تغییر در تفکر فرد، باعث میشود که کمتر به رقابت و خواسته برتری از دیگران افتاده و به جای آن به همدلی و همکاری در میان افراد توجه کند.
در این روند درمان، فرد نیز با جنبههای منفی شخصیتی خود و نقاط ضعف خود آشنا میشود. این آشنایی با خود به او کمک میکند تا نسبت به انتقادها پذیرفتهتر باشد و در مواجهه با شکستها تحمل بیشتری از خود نشان دهد. همچنین، از دیگر اهداف درمانی این است که فرد به تدریج به خود واقعیتر و واقعگرایانهتر نگاه کند. این به معنای کاهش اهداف غیر واقعی و ایدهآلگرایانه و تمرکز بر اهداف قابل دسترس و ممکن است. در نتیجه، عزت نفس فرد تقویت میشود تا او بتواند با انتقاد و تحسین نشدن در مواجهه آمد و در هنگام مواجهه با چالشها تحمل بیشتری نشان دهد.
تشخیص شخصیت خودشیفته از عزت نفس و اعتماد به نفس بالا به ویژگیها و رفتارهای افراد مرتبط با شیوه برخوردشان با دیگران و خودشان بستگی دارد. مهمترین تمایز میان این دو ویژگی از طریق رفتارها و اعمال نشان داده میشود. افرادی که عزت نفس بالا دارند، به خود و دیگران احترام میگذارند و توانایی محترمانه برخورد با دیگران را دارند. اما افراد خودشیفته عموماً خودخواهی را ترجیح میدهند و ممکن است به شخصیت دیگران آسیب برسانند.
عوامل مختلفی میتوانند در ابتلا به شخصیت خودشیفته تأثیرگذار باشند، از جمله ویژگیهای شخصیتی، عوامل ژنتیکی، عوامل روانی، و محیطی. با این حال، موثرترین عامل در ایجاد این اختلال به نظر میرسد شیوه تربیت در خانواده باشد. روشهای تربیتی افراطی یا تفریطی میتوانند زمینه مناسبی برای بروز این اختلال فراهم کنند.
از نظر درمانی، افراد خودشیفته ممکن است مقاومت کنند و نیاز به درمان را احساس نکنند. با این حال، با مراجعه به یک متخصص درمانی و پیگیری درمان، امکان کاهش علائم و بهبود شرایط وجود دارد. درمان ممکن است به دلیل مقاومت افراد دچار چالشهایی باشد، اما با تعهد به فرایند درمان و همکاری با درمانگر، امکان بهبود و کاهش علائم اختلال شخصیت خودشیفته وجود دارد.