همه افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی (OCD) با هم اندیشی عمل فکر نمی کنند اما برای کسانی که این کار را انجام می دهند ممکن است احساس کنند که زیر کوهی از ترس دفن شده اند.
تلفیق فکر و عمل زمانی اتفاق می افتد که شما معتقد باشید فکر کردن در مورد یک عمل همان وزنی را دارد که در واقع انجام آن عمل انجام می دهد. به عنوان مثال اگر فکری به طور تصادفی در مورد چیزی غیرقابل قبول به ذهن شما خطور کند مانند تعرض فیزیکی به شخصی ممکن است فکر کنید که این کار به همان اندازه از نظر اخلاقی بد است و به واقع به او آسیب می رساند بنابراین شما را شبیه یک فرد غیر اخلاقی می کند.
ادغام فکر و عمل همچنین می تواند مردم را به این باور برساند که فکر کردن در مورد یک رویداد ناخواسته احتمال وقوع آن رویداد را بیشتر می کند. به عنوان مثال ممکن است فکر کنید تصور یک عزیز که در سانحه هوایی در حال مرگ است به نوعی شانس این را که واقعاً اتفاق بیفتد افزایش می دهد.
در موارد شدید یکی دیگر از نتایج همگرایی فکر و عمل این است که باور کنیم فقط فکر کردن در مورد چیزی به این معنی است که طوری اتفاق می افتد که انگار کنترل ندارید. به عنوان مثال ممکن است نگران باشید که قصد دارید فحاشی هایی را در یک اتاق شلوغ شروع کنید که منجر به فکر بعدی می شود اینکه حتی اگر نمی خواهید فحاشی ها را فریاد می زنید و در واقع فحاشی های فریاد می زنید.
به نظر می رسد همجوشی فکر و عمل در افرادی که از نوعی OCD رنج می برند که "OCD وسواس خالص" نامیده می شود شایع تر است.
همچنین به عنوان "Pure O" شناخته می شود "وسواس خالص OCD" زمانی رخ می دهد که فرد در جنبه اجباری OCD شرکت نمی کند بلکه با افکار ، تصاویر و احساسات مرتبط با جنبه وسواس سروکار دارد.
ادغام فکر و عمل ممکن است باعث ایجاد و حفظ علائم اختلال وسواس فکری-عملی با ترویج سرکوب افکار شود عملی که افکار شما را کنار می گذارد. یعنی همگرایی فکر و عمل باعث می شود افکار خطرناک تر به نظر برسند که اغلب منجر به سرکوب آنها می شود. اگرچه دور راندن این افکار خطرناک منطقی به نظر می رسد تحقیقات ثابت کرده است که سرکوب افکار فقط آنها را بدتر می کند به ویژه در افرادی که مبتلا به OCDهستند و سپس بیشتر به فکر "ممنوعه" وسواس می ورزند و به آن فکر می کنند. سرکوب افکار ممکن است تا حدی نحوه شکل گیری وسواس باشد.
اگرچه تحقیقات در مورد همجوشی فکر و عمل بیشتر با OCD همراه است اما تحقیقات فعلی بیشتری نیز برای بررسی اثرات همجوشی فکر و عمل در سایر اختلالات اضطرابی انجام شده است. نتایج نشان داد که همگرایی فکر و عمل در این اختلالات نیز وجود دارد به ویژه اختلال اضطراب فراگیر (GAD). این تحقیق ثابت کرد که همگرایی فکر و عمل به خوبی به درمان پاسخ می دهد و بنابراین باید برای اختلالات غیر از OCD نیز ارزیابی شود و احتمالاً حتی درمان شود.
چندین مقیاس و یا آزمایش تشخیصی مختلف وجود دارد که متخصصان سلامت روان می توانند از آنها برای تشخیص تأثیر قابل توجه ادغام تفکر-عمل بر شما استفاده کنند.
پرداختن به همجوشی فکر و عمل جزء کلیدی بسیاری از درمان های روانشناختی مبتنی بر شناخت-رفتاری برای OCD است و معمولاً از طریق تمرینات مواجهه درمانی و ذهن آگاهی انجام می شود. نشان داده شده است که روان درمانی برای کمک به افرادی که از همگرایی فکر و عمل رنج می برند بسیار مفید است تا مراحل مقابله با افکار و رفتارهای غیرمنطقی خود را شناسایی کرده و همچنین یاد بگیرند که سرکوب افکار خود را متوقف کنند.