میسوفونیا (Misophonia)، به عنوان یک نوع اختلال روانی شناخته میشود، در این حالت افراد با شنیدن برخی از صداها، واکنشهای فیزیولوژیکی ناشی از تحریک غیرارادی از خود نشان میدهند. این تحریک ممکن است در بعضی موارد به شکل واکنشهای احساسی یا پرخاشگرانه بروز کند. میسوفونیا به عبارت دقیق، تجربه ناخوشایندی و ناراحتی ناشی از صداهای مخصوصی مانند صدای خوردن یا کرختی برای افرادی که از این اختلال رنج میبرند ایجاد میکند.
این واکنشها میتوانند از جمله واکنشهای فیزیولوژیکی مثل افزایش ضربان قلب، تنش عضلانی، و حتی ترشح هورمونهای استرسی باشند. بنابراین، میسوفونیا یک موضوع جدی و غالباً تاثیرگذار در زندگی روزمره افراد مبتلا به آن میباشد و نیاز به مدیریت و درمان مشخص دارد.
افراد مبتلا به سندروم میسوفونیا ممکن است به یک طیف گسترده از صداها و نواحی صوتی حساسیت نشان دهند. این حساسیت معمولاً به صداهایی که به نظر عادی میآید واکنش نشان میدهد. برخی از این صداها عبارتند از:
1. صدای برخورد انگشتان با صفحه کلید کامپیوتر: حتی یک صدای کوچک از انگشتان که به صفحه کلید کامپیوتر برخورد میکنند میتواند افراد مبتلا به میسوفونیا را تحریک کند.
2. صدای ایجاد شده به هنگام خوردن یا جویدن چیزی: ممکن است صدای خوردن یا جویدن مواد غذایی برای این افراد بسیار ناخوشایند باشد.
3. نفس کشیدن دور و اطرافیان: حتی صداهای نفس کشیدن یا تنفس عمیق اطرافیان نیز میتواند به عنوان تحریککننده برای این افراد عمل کند.
4. صدای چک چک کردن شیر ظرفشویی: صدای شیر ظرفشویی که در زمان شستشوی ظروف ایجاد میشود، ممکن است برای افرادی که میسوفونیا دارند بسیار ناراحتکننده باشد.
5. صدای برف پاک کن: حتی صدای برف پاک کردن در زمستان ممکن است برای افراد مبتلا به این سندروم تحریککننده باشد.
این واکنشها به نظر عجیب و غریب ممکن میآید، اما برای افرادی که با میسوفونیا مواجه هستند، این صداها میتوانند منبع تنفر و اضطراب باشند. بنابراین، تشخیص و مدیریت این اختلال بسیار اهمیت دارد تا افراد بتوانند به طور بهتری با این واکنشها کنار بیایند.
هر چیز دیگری که قادر به تحت تأثیر گذاری بر اعصاب و روان شما باشد، میتواند در این دسته بندی جای بگیرد. اگر به دقت نگاه کنیم، متوجه میشویم که هر صدایی که در یک بازه زمانی مشخص به تعداد زیادی بار به گوش فرد برسد، ممکن است حس عصبانیت و پرخاشگری در او تقویت شود. اکثر مثالهایی که در بالا ذکر شده، اشتراک مشترکی در تکرار فراوان در مدت زمان کوتاه دارند.
در ادامه، در مورد میسوفونیا و تأثیرات آن، علائم، روشهای تشخیص و آزمونهای مرتبط با این اختلال، و بهترین روشهای درمان حساسیت به صدا یا صداهای ناخوشایند، توضیحات بیشتری ارائه شده است.
در بین افراد مبتلا به میسوفونیا، واکنشها و ریاکشنهای مختلفی مشاهده میشود. اما در اکثر موارد، احساساتی همچون خشم، نفرت، وحشت و ترس، پریشانی و سردرگمی، و حتی غم و اندوه به عنوان واکنشهای شایع افراد مبتلا به این اختلال مشاهده میشوند.
تجربه میسوفونیا برای هر فرد ممکن است متفاوت باشد، و این اختلافات در واکنشها و رفتارها نشاندهنده پیچیدگی این اختلال است. به عبارت دقیقتر، برخی افراد ممکن است به صورت طبیعی واکنشات متنوعی نشان دهند، از جمله عصبانیت و اندوه، در حالی که دیگران ممکن است واکنشات پرشدیدتری داشته باشند. تفاوت در این واکنشها نشاندهنده تنوع و شخصیتهای مختلف افراد در مواجهه با این اختلال است.
میسوفونیا علائم متنوعی دارد که این علائم به شرح زیر است:
1. افزایش تنش: افراد میسوفونیک پس از شنیدن صداهای مزاحم ممکن است تنش روحی و جسمی بالاتری تجربه کنند. این تنش معمولاً با احساساتی همچون عصبانیت، تنفر، استرس و ناراحتی شدید نسبت به این صداها همراه است.
2. تمرکز ناپذیری: صداهای مشخص میسوفونیک میتوانند توجه افراد را پرت کنند و تمرکز آنها را در انجام وظایف روزمره مختل کنند. این ممکن است توانایی افراد را در انجام وظایف روزانه، تمرکز در محیط کاری یا تحصیلی و حتی خواب را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
3. اضطراب و استرس: اختلال میسوفونیا ممکن است عوارض اضطرابی و استرسی را در افراد ایجاد کند. زمانی که صداهای مزاحم شنیده میشوند، افراد میسوفونیک ممکن است اضطراب و نگرانی شدیدی تجربه کنند که میتواند به مشکلات خواب، مشکلات روزمره و کاهش کیفیت کلی زندگی آنها منجر شود.
4. بروز رفتارهای اجتنابی: برخی از افراد مبتلا به میسوفونیا به صورت ناخودآگاه رفتارهای اجتنابی نشان میدهند تا از صداهای مزاحمی که برایشان ناخوشایند است، فرار کنند. این رفتارها ممکن است شامل تلاش برای دوری از محیطهای پرصدا یا اجتناب از انجام فعالیتهایی که میتوانند صدای مورد نظر را تولید کنند، باشند.
این اختلال میسوفونیا میتواند منجر به مشکلات و گرفتاریهای فراوان در زندگی اجتماعی شما شود. اغلب میبینیم که افراد بدون دلیل آشکار و مشخصی شروع به ناراحتی و عصبانیت میکنند، و وقتی از آنها دلیل این خلق و خوی ناراحتی را میپرسیم، هیچ دلیل قانعکنندهای برایشان واضح نمیشود. در این موارد، باید به اهمیت تأثیر محیط و صداهای اطراف در ذهن افراد توجه داشت.
با گذر زمان، میسوفونیا ممکن است باعث محدودیتها و مشکلات در زندگی اجتماعی شما شود. به عنوان مثال، افراد ممکن است از صدای غذا خوردن دیگران در اذیت شوند، به نحوی که مجبور میشوند رفتارهای محدودی انجام دهند. در برخی موارد حتی تجربههای شدیدتری مثل خوردن غذا به تنهایی بدون حضور اعضای خانواده و رفتن به رستوران با دوستان و خانواده را فراموش میکنند. علاوه بر این، کار در محیطهای شلوغ، حضور در پاساژها، پارکها و مکانهای تفریحی برای افراد مبتلا به میسوفونیا به جای محیطی برای آرامش و تجدید روحیه، به یک مکان عذابآور تبدیل میشود. این اتفاقات ممکن است زمینه افزایش احساس تنهایی، گوشهگیری، و افسردگی در هر فردی را فراهم کند.
سن دقیق برای شروع بیماری میسوفونیا مشخص نیست، اما تحقیقات و گزارشات علمی نشان میدهند که زمینههای این بیماری اغلب در بازه سنی حدود 9 تا 13 سالگی شروع میشود.
واضح است که میسوفونیا در میان دختران به نسبت پسران بسیار شایعتر است. علاوه بر این، به نظر میرسد که این بیماری در میان خانمها با سرعت بیشتری پیشرفت دارد و تعداد بیشتری از آنها ممکن است مبتلا شوند.
هر ساله، بسیاری از افراد با تجربه علائمی که به میسوفونیا اشاره دارند، اشتباها فکر میکنند که این بیماری را تجربه میکنند. اما یک روانشناس ماهر با اجرای تستها و آزمایشات دقیق میتواند تجربیات علمی و تخصصی خود را با افراد در معرض شبهه به این بیماری به اشتراک بگذارد و برای شخصی که از این علائم رنج میبرد، روشن کند که آیا واقعاً مبتلا به میسوفونیا هست یا صرفاً از شنیدن صداهای خاصی انزجار میبرد.
یکی از این آزمایشها این است که پزشک صداهای خاصی را برای فرد پخش میکند. اگر واکنش فرد نسبت به این صداها جدی و قابل توجه باشد، پزشک میتواند بر اساس شدت و نوع واکنشهای آن فرد تشخیص دهد که آیا فرد واقعاً مبتلا به میسوفونیا است یا فقط از شنیدن این صداها انزجار میبرد. این آزمون میتواند به تشخیص دقیقتر و تصمیمگیریهای کمککننده برای افراد کمک کند.
در حال حاضر، در سراسر جهان هیچ درمان تضمینی برای میسوفونیا وجود ندارد. با این حال، پزشکان و مشاوران سعی دارند با انجام روانکاوی و تجزیه و تحلیل افکار شخص مبتلا به این اختلال رویایی، او را در مقابل محدودیتهایی که با آن مواجه است، یاری نمایند.
در دیگر ابعاد این بیماری که فرد را مورد تأثیر قرار میدهد و علاقهای به زندگی در محیطهای خلاء و دور از صداها نشان نمیدهد، پزشک روانشناس بالینی تلاش میکند تا با استفاده از یک پل به پزشکان اختصاصی گوش و حلق و بینی، اطلاعات مرتبط با وضعیت فیزیولوژیکی بیمار را از نظر روانی به دست آورد. او سعی دارد فرد مبتلا را متقاعد کند که این بیماری از نظر فیزیولوژیکی و جسمانی بر او تأثیر میگذارد و از طریق همکاری با تیم پزشکی، راههای موثری برای مدیریت آن را پیشنهاد کند.