تو پست قبلی( آخه چرا اسپویلش کردی؟!) درباره اسپویل و اسپویلر و اینکه اسپویل واقعا خوبه، حرف زدم. البته چیزایی که گفتم نظر و دیدگاه شخصی بود. ولی در این پست قراره با استفاده از علم بهتون نشون بدیم که اسپویل خیلیم خوبه.
جدیدترین تحقیقات روانشناسی نشون میدن که اسپویل شدن کتاب و دونستن اتفاقات داستان باعث لذت بیشتر ما میشه. در حالی که شاید ما فکر کنیم اینکه ما داستان رو نمیدونیم و هی میخوایم بخونیم و بریم جلو تا ببینیم چی میشه باعث لذته، ولی روانشناسی نشون داده که این ندونستن داستان و تنشی که در ما برای دونستن ادامه داستان ایجاد میشه لذت داستان و رمان خوندن رو کم میکنه.
تو این آزمایش ساده نیکولاس کریستنفلد و جاناتان لوایت از دانشگاه سن دیگو کالیفرنیا به چند ده تا دانشجو کارشناسی 12 تا داستان کوتاه مختلف تو 3 تیپ متفاوت دادن:
تیپ اول، داستان های پر پیچ و خم و کنایه آمیز ( مثل داستان شرط بندی چخوف)، تیپ دوم، داستان های رمزآلود بدون کنایه( مثل داستان کوتاه مشکلِ شطرنج آگاتا کریستی) و تیپ سوم داستان های ادبی نویسنده هایی مثل آپادایک و کاروِر.
از اون کتابا یه سری کتابایی بود که اصلا اسپویل نشده بودن ، یه سریای دیگه خیلی هوشمندانه درون کتاب و حین داستان اسپویل شده بودن تا خیلی به چشم نیان. آخرین سری هم کتابایی بودن که همون اول، تو مقدمه، خیلی صریح گفته شده بود که ته داستان این اتفاق میوفته و کلا داستان لو رفته بود.
نتایجی که از این آزمایش حاصل شد خیلی جالب بود:
محور عمودی این نمودار میانگین نمره اییه که خوانندگان به لذتی که از خوندن این کتاب ها بردن دادن و در سمت راست محور افقی نام داستان های ادبی، در وسط نام داستان های رمزآلود و در سمت چپ نام داستان های پر پیچ و خم و کنایه آمیز آورده شده.
شاید اولین چیزی که به چشتون بیاد اینه که چقدر داستان های ادبی رو مردم کمتر دوست دارن که واقعا هم خبر بدیه. ولی اگه کلی به نمودار نگاه کنیم میبینیم که تقریبا تو همه موارد با لو رفتن و اسپویل شدن داستان، خوانندگان لذت بیشتری بردن.
ما تو عصری زندگی میکنیم که اطلاعات مارو در بر گرفتن. شاید درباره داستان های فیلم ها و کتابای مختلف زیاد شنیده باشیم و این اسپویل شدن دیگه نسبت به قبل وسواس کمتری رو تو ما ایجاد کرده. اون چیزی که میشه از این آزمایش نتیجه گرفت اینه که عدم وجود تنش و چیزایی که باعث تعجب ما میشن، لذت داستان خوندن رو برای ما بیشتر میکنن.در واقع ما انسان ها دنبال چیزایی هستیم که شبیه تجربه های ما هستن. یعنی مغز ما جوری ساخته شده که چیزی که با تجربه های ما در یک راستا باشه لذت بیشتری به ما میده تا شگفتانه ها و اتفاقاتی که ما پیش بینشون نمیکردیم. اونا به ما نشون میدن که انگاری تجربه ما ایراد داره و حس سرشکستی رو به ما منتقل میکنن.
نکته ایی که مهمه اینه که دونستن داستان لزوما منجر به بی مزه شدن داستان نمیشه. قطعا چیزهای زیادی برای لذت بردن تو داستان وجود دارند. بستگی به دید شما داره.... چه انتهاها و داستان های پر اتفاقی که از بس جذابن باعث میشن کلا کتاب و مطلب اصلی که قراره به ما بگن و ما روش تفکر کنیم رو فراموش کنیم و دنبال ته کتاب و تموم کردنش باشیم...
چیزی که قابل توجهه اینه که اسپویل و اسپویلر همه جا وجود دارن. حتی خود ژانر کتاب هم یه نوع اسپویله. پس برای آرامش و لذت خودمون بهتره که گاردمون نسبت به اسپویل رو باز کنیم و اسپویل رو با آغوش باز بپذیریم.
امیدورام که روزی وقتی کلمه اسپویل رو تو گوگل فارسی سرچ میکنیم عوض هزاران پست و مقاله ایی که میگن خطر اسپویل!!!!!.....چرا نباید اسپویل کنیم یا چیزای دیگه، ببینیم که پست هایی وجود دارن که نوشتن اسپویل خوب و لذت بخشه و انقدر نسبت بهش جبهه نگیریم.
ممنون که همراه ما بودید. با لایک و کامنتتون مارو خوشحال کنید.
منبع این پست که برای اطلاعات بیشتر میتونین بهش سر بزنین: اینجا