محمد صادق حیدری
محمد صادق حیدری
خواندن ۱۰ دقیقه·۵ سال پیش

چگونه سحرخیز باشیم؟

امان از ادیسون!

زندگی ها رو باید به دو بخشِ قبل از ادیسون و بعد از ادیسون تقسیم کرد.

قبل از این که جناب ادیسون کفش آهنی به پا کنه و بعد از نزدیک به هزار بار شکست دست از سر کچل لامپ بر نداره و نور رو به زندگی های مردم نپاشه، اوضاع و احوال مردم خیلی متفاوت از الان بود.

مثلا قبل از این که خروس یه کش و قوسی به تن و بدنش بندازه و خرامان خرامان خودش رو به دیوار بلند خونه ی صاحبش برسونه و با اون صدای گوش نوازش همه رو بیدار کنه، یه عده کت و کلاه کرده و برای در آوردن لقمه ای که شب با زن و بچه بخورن از خونه بیرون میزدن.

همین آدما ظهر برای آبدوخیاری که توش چند تا گردو در حال شنای قورباغه بودن خودشون رو میرسوندن خونه و با اهل و عیال نون خشک رو میپاشیدن تو آبدوخیار و یه جور نا جوری از خوردن غذاشون کیف میکردن که ما از خوردن استیک آبدار بره انقدر لذت نمیبریم.

همین آدما وقتی که شب رخت و لباس سیاهش رو به تن میکرد ناگهان احساس میکردن چشماشون دو دو میزنه و دهن هاشون به نیت خمیازه کشیدن تا 5 برابر اندازه طبیعیش باز میشه. این یعنی صدای ناقوس خواب.

خیلی پیچیده نیست، وقتی خورشید و ماه بعد از کلی سلام و احوال کردن جاشون رو با هم عوض میکنن، هورمون ملاتونین تو بدن مون شروع به ترشح میکنه و ما احساس خستگی و نیاز به خواب میکنیم.

اینایی که گفتم مربوط به انسان های قبل از ادیسون بود.

بعد از این که ادیسون نور رو به خونه هامون آورد، مردم دیدن که میتونن چند ساعتی بعد از تاریک شدن هوا، هنوز روشن باشن و بیدار!

پس ساعت خواب ها کم کم عقب نشینی کرد. مهمونی ها شبانه تر شد و خلاصه هر چی بدن زور میزد هورمون ترشح کنه که تو خوابت ببره، نمیشد که نمیشد.

به یه جایی رسیدیم که ساعت خواب مون از ابتدای شب، به نزدیک صبح رسید!

به هم ریختن سیستم طبیعی بدن کلی برای ما ضرر داشته و خواهد داشت.

علاوه بر تمام آسیب هایی که به سلامتی ما وارد کرده، در کنارش مدیریت زمان رو هم مختل میکنه.

اما چه کنیم که بتونیم سحر خیز باشیم، مثل نیاکان مون؟

چه کنیم که حتی خروس ها رو غافلگیر کنیم و بتونیم طوری زندگی کنیم که تعداد خیلی کمی از انسان ها میتونن این طور باشن و چه کنیم که بسیار و بسیارتر به موفقیت نزدیک تر بشیم؟

مثل آدم بخوابیم که مثل آدم بیدار شیم!

جواب اصلی این سوال که چطور سحرخیز باشیم رو تو جای جای متن بالا میتونید ببینید.

من گفتم چون دیر میخوابیم، دیر هم بیدار میشیم و روزمون رو از دست میدیم.

پس اصلی ترین جواب به این سوال راه سحرخیزی چیه؟ اینه که: «زود بخوابید».

هیچ کس نمیتونه دنبال راه در رو از این مسأله باشه.

هیچ پکیج آموزشی و قرص و دارویی هم نمیتونه این مسأله رو حل کنه.

شما باید بتونید ساعت فیزیولوژیک بدن تون رو تنظیم کنید.

بدن شما به صورت طبیعی (بسته به وضعیت جسمانی و مزاجی تون) ساعت مشخصی به خواب نیاز داره. (بین 7 تا 9 ساعت در روز).

پس اگه ساعت 10 شب بخوابید، حدود 8 ساعت بعد نیاز بدن تون به خواب کامل شده و خیلی راحت میتونید بیدار شید.

یعنی در بدترین شرایط ساعت 6 میتونید با انرژی کامل و بدون هیچ خستگی و نیاز به خواب بیدار شید.

خیلی سخت نبود. تنها فرمول زود بیدار شدن زود خوابیدنه و اگه بخواید این رو در قالب یه فرمول ریاضی هم بهتون بگم جواب این میشه: «زودخوابیدن = زود بیدار شدن».

تلفن همراهت رو بنداز سطل آشغال!

بعد از الطاف جناب ادیسون در زمینه نور، بدبختی های بشر با ظهور تلویزیون و موبایل و سایر اعضای خانواده شون دوچندان شد.

نور آبی گوشی هامون، یکی از مخرب ترین عوامل در تنظیم خوابه.

نور صفحه ی گوشی وقتی به چشم میخوره، باعث میشه خواب از سر ما بپره.

پس لطفا اگه میخواید زود بخوابید، حداقل از یک ساعت قبل از خواب، گوشی تون رو بندازید سطل آشغال یا اگه دیگه خیلی بهش احتیاج دارید، صداش رو قطع کنید و بندازید یه گوشه تا فردا!

در کنار اثرات نور صفحه، درگیری هایی که میتونه برای ذهن تون ایجاد کنه و مانع یه خواب آروم بشه هم مشکل بعدی موبایل هاتونه.

باتوجه به این که اکثر ما به خوندن اخبار علاقه و عادت داریم و اخبار هم کاری جز سیاه نمایی برای جلب مخاطب بیشتر ندارن، قبل از خواب کلی خوراک منفی به مغزتون میدید و آرامش رو ازش سلب میکنید.

تلویزیون، لپ تاپ و هر چیزی که شبیه به موبایل عمل میکنه هم باید به سرنوشت موبایل دچار بشه تا برای خواب شما مانع نباشه.

یه هدفی برا خودت دست و پا کن!

آدمی که دلیل و انگیزه ای برای صبح بیدار شدن نداره، برای چی باید از خواب نازش بگذره و از کیف و عشق و حال شبانه ش چشم پوشی کنه؟

هر آدمی وقتی بهت گفت نمیتونم یه کاری رو انجام بدم، درواقع داره میگه نمیخوام انجامش بدم و هر کسی نمیخواد یه کاری رو انجام بده اون کار براش اولویت نداره و دلیل اولویت نداشتن یه کار برای ما، کاملا به هدف زندگی ما برمیگرده.

کسی رو میشناسم که ساعت 5 صبح از خواب پا میشه و ریاضی و فیزیک و شیمی و... رو میخونه تا 11 شب و بعدش هم خواب!

مگه میشه آدم با این درس های اعصاب خرد کن و بی فایده حال کنه و انقدر بخونه؟ من که حاضر نیستم بخونم.

اما چرا اون آدم حاضره؟ چون مطابق هدفشه. هدف اون آدم رتبه ی بالا توی کنکوره.

همه مون تجربه ی دیرخوابیدن تو ماه مبارک رمضان رو داریم در عین حال همه مون هم تجربه ی به موقع پا شدن تو سحر همون روز رو داریم.

چطور میشه منی که تو حال عادی وقتی ساعت 2 میخوابم باید 12 بیدار شم، حالا وقتی 2 خوابیدم 4 صبح از خواب پا شدم؟؟

چون یه انگیزه مهم دارم؛ این که بتونم اون روز رو روزه بگیرم و از گرسنگی دچار ضعف نشم.

پس شکم من من رو به بیدار شدن دعوت میکنه.

خلاصه ی همه ی حرف های این بند این بود که اگه یه هدف داشته باشی که اون هدف ارزش 5 صبح از خواب پاشدن رو داشته باشه، 5 صبح از خواب بیدار میشی و به کارهایی که تو رو به هدفت نزدیک میکنه میپردازی.

لطفا فکر نکن!

یکی از معضلاتی که خیلی هامون باهاش درگیریم اینه که وقتی وارد رخت خواب مون میشیم، تا یکی دو ساعت خواب مون نمیبره.

دلیل اصلی این اتفاق فکر کردن های زیادی و بیخودیه.

باید یاد بگیری افکارت رو کنترل کنی.

این که میگم کنترل کنی منظورم این نیست که فکر نکنی.

اتفاقا نمیتونی فکر نکنی؛ ولی میتونی خودت انتخاب کنی به چی فکر کنی.

مثلا تصمیم بگیر که قبل از خواب، به تمام اتفاقاتی که از صبح تا الان برات افتاده فکر کنی و در مورد هر اتفاق و هر تصمیمی که گرفتی نظرت رو بگی و بهش نمره بدی.

بهش میگیم محاسبه. یعنی خودت رو یه براندازی بکن ببین امروز چطور بودی و چه نمره ای میگیری.

توصیه میکنم قلم و کاغذ دستت نگیر، چون نور نباید باشه که مزاحم خواب تو بشه. یه رکوردر دستت بگیر و با صدای آروم توش حرف بزن و نظرت رو بگو. فردا هم اگه تونستی یا به صوت گوش بده یا اگه حال داشتی اون رو رو دل کاغذ بیار.

نکته بعد که برای پس زدن افکار میتونه بهت کمک کنه اینه که فکرت رو بیکار نذار. یادتونه از قدیم بهمون میگفتن گوسفندا رو بشمارید؟

میتونید کماکان به سرشماری گوسفندا مشغول باشید اما من توصیه بهتری دارم براتون.

ذکر بگید. شکرگزاری یکی از مهم ترین و ارزشمندترین کارهاییه که ما باید در طول روز مدام انجامش بدیم.

از ذکری مثل «الحمدلله» استفاده کنید، اما این طور که هر بار این ذکر رو میگید یکی از نعمت های خدا رو از ته دل به یاد بیارید و شکر کنید.

مثلا بد نیست یک ساعت با چشم بسته زندگی کنید و تصور کنید که کور هستید.

حالا شب وقتی الحمدلله میگید، نعمت بینایی رو یه جور دیگه ای لمس می کنید.

نعمت انقدر زیاده که خودت رو بکشی هم نمیتونی بشماریشون.

نعمت های واضحی مثل چشم و گوش و حلق وبینی و حتی نعمت های ناواضحی مثل این که دو تا چشم قرینه داری که هم کلی کاربرد داره و هم کلی زیبایی.

دماغی که سرش به سمت پایینه نه بالا. ابروهات، مژه هات، دست ها و پاهات؛ فرمی که دارن و اگه این شکلی نبود هم کلی کارت سخت میشد و هم کلی زشت میشدی.

یادمه یه روز پسرخاله م تعریف میکرد که تو مطلب دکتر یه خانم رو دیده که انگشت شستش قطع شده بوده.

داشت از سختی ای که این خانم برای گرفتن چادرش میکشید میگفت و همزمان تعجبش رو از اهمیت انگشت شست ابراز میکرد.

گاهی تو یه موقعیت میفهمیم که یه نعمت خدا که هیچ وقت ندیدیدمش چقدر مهم بوده و ما چقدر تعطیلیم!

یه ساعت زنگدار قدیمی بخر!

نمیخوام بگم برو سراغ گوشیت و از آلارم گوشیت برای صبح زود بیدار شدن استفاده کن، چون گوشی تو یکی از عوامل اصلی بدبختی تو هست.

البته میدونم آخرش سراغش میریم، اما اگه تونستی یه ساعت زنگدار از این قدیمیا بخر که وقتی زنگ میخوره هفت تا خونه اون ورتر رو هم بیدار میکنه.

هم قسم پیدا کن!

گاهی برامون تنهایی قدم برداشتن تو یه مسیر سخته.

مطمئن باش هستند کسانی که مثل تو دنبال سحر خیز بودن هستن و مثل تو احساس میکنن که نمیتونن.

یکی دو تا از این آدم ها رو پیدا کن و باهم عهد ببندید که هر روز صبح همدیگه رو از خواب بیدار میکنید.

نمیدونید گروه داشتن تو این مدل کارها چه معجزه ایه. قدر این اعجاز رو بدونید و نذارید تنهایی مانع شما بشه.

تا همینجاش هم کلی طولانی شد. نمیخوام زیاد بگم چون تا دلت بخواد از این نکات هست.

نکاتی مثل این که:

  • جای خواب مناسب داشته باش
  • فضای اتاق تاریک باشه
  • قبل از خواب کمی نرمش کن
  • اگه میتونی یه دوش بگیر
  • دمنوش های آرامش دهنده بخور
  • از بوهای آرامش بخش مثل عرق نعناع و گلاب استفاده کن و...

اما یه چیز رو بدون که تو مدت های طولانی سحرخیز نبودی، پس یه روزه سحرخیز نخواهی شد.

به خودت وقت بده و اگه گاهی قانون شکنی کردی، خودت رو ناتوان و بدبخت ندون و سرزنش نکن.

حداقل سعی کن در طول ماه تعداد مشخصی از روزها رو سحرخیز باشی تا زمانی که به سحرخیزی دائمی برسی.

سحرخیزیخوابمدیریت زمانانضباط فردی
یک جایی دیگر حنجره کم می آورد! آنجاست که باید دست به قلاف قلم برد و خاک و خون به پا کرد. اگر هوای جنگ به ریه ات سازگار نیست، با من همرزم نشو و چکاچک قلمم را به تماشا ننشین!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید