سوسن چراغچی
سوسن چراغچی
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

آیین



سرانجام دل را به دریا زدم و از او پرسیدم.

این پرسش، سال هاست که فکرم را به خود مشغول کرده بود.

چرا نهنگ ها بطور گروهی خودکشی می کنند؟



همه جانوران به حکم غریزه، به بقا و تداوم نسل، علاقمندند و بطور طبیعی و با استفاده از حواس، اندام ها و شیوه های مختص به خود، با هر عامل یا موجود جاندار و بی جانی که تهدیدی برای حیات آن ها بوده و به نابودی آنها بیانجامد، مبارزه می کنند و یا از آن می گریزند تا زنده بمانند.

حیوانات نیز همچون انسان، خواهان حیاتند و از مرگ می هراسند.

با این حال، چرا نهنگ ها عامدانه ، خود را به ساحل می افکنند و از میان می برند؟


این موجودات خاموش، بر اساس کدامین منطق یا غریزه، هیکل های چنین زیبا و تنومند خود را به خشکی می زنند تا همان جا دور از آب، جان دهند؟


جان ماهی به آب بند است. چرا نهنگ از بن مایه ی حیات خود، آب، دل می کند و تن را به خشکی می سپارد؟

چرا مرگ را بر می گزیند؟


چه جذبه و رازی در ساحل خشک غمبار هست که نهنگ را اینچنین مسخ کرده و دیوانه وار به سوی خود می کشاند و یا چه سحر و افسونی در اندرون نهنگ است که حُکمش بر قانون طبیعت، غریزه ی تلاش برای بقا، می چربد؟


از نهنگ ، سوال فراوان پرسیدم و او پاسخ داد.

او گفت:بگذار سوالت را با سوال پاسخ گویم.

چرا شما انسان ها تصور می کنید که ما نهنگ ها خود را می کشیم؟


شما که خود منبع علم و دانشید، کان ادعای آدمیت و عقل و هوشید، چرا تظاهر به مرگ گروهی ما را به خودکشی تعبیر می کنید؟

راهپیمایی هدفمند ما را دیوانگی حیوانی، قلمداد می کنید؟


ما هرگز خود را نمی کشیم. ما نیز چون شما همچون همه موجودات جاندار و بی جان این عالم، طالب حیاتیم. آب برای ما نفس زندگی است. اما نیمی از جانمان به جایی فراتر از آب، به هوا و خشکی، به عالم بالا بند است.

ما به شوق زندگی، دل به ساحل می زنیم؛ حیات برتر.


اقیانوس قلمرو بی رقیب ماست و ما سلطان آّب و وارثان خاکیم. هرگاه تعدادمان رو به فزونی گرفت، میدان را به نسل نو می سپاریم و گروهی، به سوی جهانِ برتر سفر می کنیم: ساحل .


ما نهنگ های پیر، نماد یک نسلیم.

نسلی که باید برود تا نسل نو به جایش آید.


دنیا همچون ساحل، جولانگاه امواج پی در پی زندگیست.

موجی فرو می نشیند تا موجی دیگر از راه در رسد.


ما نهنگ ها موجیم. دیوانه وار دل به ساحل می زنیم تا نسلی دیگر، دیوانه تر و پرشور تر از پی مان آید.


می گویند، ساحل مقصد کمال است، ما نیز عزم راه می کنیم و دسته جمعی با هم به سوی این مقصدگاه ابدی ره می سپاریم تا به مقصود خود رسیم. ساحل، خانه ی آخرت ماست. آنجا کمال و مقصود خود را می جوییم.

ما نهنگ ها نیز مثل شما آدم ها، جان داریم. نیمی از جان ما بسته به آب و دیگری، دلداده خاک است.


ما نه از جنس آدمیزاد بلکه حامل پیامیم. به ساحل می رویم تا پیامبر درونمان را به مقصود رسانیم. جانمان را.


نهنگ به من گفت:

کلام آخر،

پیام مرا به بشر برسان.


به آنان بگو، نهنگ ها هرگز خودکشی نمی کنند.


ما خود را در آب زنده بگور نمی کنیم بلکه جانمان را به نیمه دیگرمان پیوند می دهیم هر گاه رسالتمان در اقیانوس به پایان رسیده باشد.

ما سفر می کنیم از آب به خاک، از منزلی به جایگاهی برتر.

ساحل ، منزل گاه ابدی ماست. . .



راستش هنوز، قانع نشده ام.

فکر می کنم نهنگ، سخن اصلی را پنهان نگه داشته است.

شنیده ام نهنگ از جنس آدمیزاد است و حس و درک و شعور انسانی دارد.*

راست است؟

آیا بر این اساس می توان پنداشت، درک و شعور انسانی نهنگ، وامدار آن چیزی است که در وجود خود دارد؟

آیا پیامبری در اندرون خود دارد؟

یا شاید ذاالنون**، حکم پیامبری خود را در جانِ ماهی جا گذاشته؟

خودکشی نهنگ ها شبیه یک آیین است.

نهنگ ها آیینی کهن را اجرا می کنند. به یاد یونس پیامبر، راهپیمایی می کنند تا پیامبر نمادین درون خود را به ساحل نجات رسانند.***

سوسن چراغچی

23 بهمن 1395


*طبق دانش محیط زیست، برخی جانوران آبزی از جمله نهنگ، احساسات و عواطف انسانی دارند و همچون انسان درد و رنج را احساس می کنند. به همین دلیل در عرصه حقوق بین الملل محیط زیست، تلاش بر این است که برخی حقوق انسانی در مورد آن ها نیز در نظر گرفته شود.


** در همین صفحه، مطلبی مرتبط با این متن، تحت عنوان میراث ذالنون منتشر شده است.


*** چنانچه نهنگ، احساسات و عواطف انسانی داشته باشد رفتار فردی و بخصوص گروهی آن نیز شبیه برخی رفتارها و آیین های بشری است.

از جمله این آیین ها، مراسم سنتی قالیشویان مشهد اردهال است که هر سال به یادبود شهادت مظلومانه سلطان علی ابن محمد باقر در دومین جمعه مهرماه ، در محل وقوع شهادت و مقبره آن شهید واقع در مشهد اردهال برگزار می شود. در این مراسم آیینی، مردم دو منطقه فین و خاوه، بطور گروهی و هماهنگ، قالی ای را معطر به گلاب کرده و به سمت رودخانه حمل کرده و در آب رودخانه می شویند و با چوب های بلندی که بدست دارند، قالی را با گلاب معطر می کنند. در کنار قالی شویان، عزاداری نیز برگزار می شود.

گفته می شود دوازده قرن پیش از این، حامیان سلطان علی زمانی رسیدند که او شهید شده بود. لذا بدن بیجانش را درون یک قالی گذاشتند و به رودخانه بردند و شستشو دادند و سپس در آن محل دفن کردند.

برخی بر این باورند که برگزاری این مراسم عزاداری بر اساس تقویم خورشیدی، و نه قمری، نشانه ای بر این است که آیین مذهبی قالی شویان مشهد اردهال ، ریشه در آیین های کهن ایرانی دارد.

آیین سنتی قالیشویان مشهد اردهال، بعنوان یکی از مصادیق میراث ناملموس ایران، د ر سال 2012 در فهرست جهانی میراث ناملموس معرف یونسکو به ثبت رسیده است.

اطلاعات بیشتر ، در سایت اصلی یونسکو موجود است.

https://ich.unesco.org/en/RL/qliuyn-rituals-of-mahad-e-ardehl-in-kn-00580



















آیینذالنونقالیشویان
فقط نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید