نخستین بار که هورمون عشق را
در کالبد فیزیکی و جسم مادی خود احساس کردم، یکی دو ساعت از نخستین زایمانم می گذشت.
تازه از کشاکش میان مرگ خویش و تولد نوزاد
رها شده بودم.
با آن تن خسته و کوفته،
هیچ
به آن رویداد عظیمی که رخ داده بود، فکر نمی کردم.
تنها می دانستم رهایی از درد، مرا دوباره به زندگی پیوند داده بود.
هنگامی که نوزاد را آوردند و کنارم خواباندند،
چندان احساس نزدیکی با او نداشتم.
گویا هنوز این پاره وجود خویش را درک نمی کردم.
با این حال، چشم از او بر نمی داشتم و آشکارا می دیدم که آن وجود ظریفِ پیچیده لای پتو،
چه بار مسئولیت عظیمی بر دوشم بود.
نوزاد، چشم هایش را بسته بود،
نه تَن نرم و نازکش را به گلایه پیچ و تاب می داد، نه گریه می کرد و نه شیر می خواست
فقط ساکت و آرام، خوابیده بود.
پیش از این، بارها و بارها دیده و شنیده بودم که نوزادها به محض ورود به این دنیا، گریه می کنند.
آنها با گریه و نالیدن های بسیار، ابراز وجود می کنند تا نیازهایشان براورده شود.
اما این یکی ، با چشم های بسته غرق در سکوت بود.
بطرز غریبی، نسبت به دنیای جدید، ابراز بی نیازی می کرد.
نفس می کشید اما مثل عروسکی، فقط خوابیده بود.
کم کم نگران می شدم...
نکند اتفاقی برایش افتاده باشد...
.....
همینطور که مراقبش بودم
ناگهان جوشش نیرویی ناشناخته ، وجودم را از درون گرم کرد.
یک حس گرم و عجیب از اعماق وجودم،
قُل قُل جوشید و بالا آمد...
مثل یک چشمه ی آب گرم که از دل سنگ می جوشد،
از یک نقطه کانونی ناشناخته درون، جایی که نمی دانستم دقیقا کجا بود، آغاز شد و نرم و سریع در سرتاسر بدن مادی پخش شد.
آن ماهیت سیّال ، آن مایع گرم، به آنی جسمم را فرا گرفت و از این رهگذر ، تَن مادی،
گستره وجود غیر فیزیکی ام را تسخیر کرد.
این آغاز یک تغییر عظیم در وجودم بود...
من مادر شده بودم،
انسانی متفاوت با
آنچه که تا ساعتی پیش بودم.
آن روز آشکارا احساس کردم که موجودیتی مادی وجود دارد که در بدن انسان، سبب ساز عشق می شود.
قاصدی از غیب...
یک بُعد مادی که مسبب پیدایش بُعدی غیرمادی می شود.
ماهیتی دو سویه...
چیزی شبیه هورمون عشق.
و بر خلاف بیشتر هورمون ها که از مغز ترشح می شوند،
این ماده الهی،
مستقیم از چشمه قلب می جوشد و در سرتاسر بدن جاری می شود و جان و روان را در سیطره خویش می گیرد.
جوشنده از قلب و فرمانروای قلب.
چیرگی آفریده بر آفریننده ،
و این است عشق
و این چنین است هورمون عشق.
سوسن چراغچی