آیا بر این باورید که بهترین تیم را در اختیار دارید یا اینکه کماکان شاهد شکست کار تیمی هستید؟ به این فکر کرده اید که چه نشانههایی اعلام خطر عملکرد نادرست تیم هستند؟ چگونه میتوانید پیش از این که، این موارد از کنترل خارج شوند آنها را برطرف کنید؟ در مقاله زیر، ما به تمامی این سؤالها پاسخ میدهیم و راهکارهای عملی برای هر کدام از آنها ارائه میدهیم.
این طبیعت انسان است که هر از گاهی احساسات منفی را تجربه کند، اما زمانی که در یک تیم مشغول به کار هستید، احساسات منفی باید نوعی پرچم قرمز و نشانه خطر باشند (خصوصاً اگر اعضای تیم شما به طور مداوم این احساسات را بروز میدهند). چرا که به طور مثال، خشم به ندرت یک واکنش اولیه محسوب میشود و بیشتر اوقات حاکی از ناامیدی مداوم از رویداد یا اتفاق خاصی است. توجه: این ناامیدیها معمولاً به وسیله عبارتهای کنایه آمیزی بیان میشوند که میتوانند به راحتی مورد بیتوجهی قرار گیرند.
اضطراب یک نشانه دیگر است. اضطراب میتواند از مشکلات شخصی نشأت بگیرد؛ همچنین میتواند به این معنی باشد که اعضای تیم شما خسته شدهاند؛ بیش از حد کار کردهاند یا مورد زورگویی دیگر کارمندان یا رئسا قرار گرفتهاند. حالا که صحبت از زورگویی شد؛ هر رابطه بیادبانه یا خشونتآمیز، حتی یک ایمیل با محتوای تهاجمی، جایی در یک محیط کاری حرفهای ندارد و نشاندهنده موضوعی است که حتما باید برطرف شود. همین امر در رابطه با شایعه پراکنی نیز صدق میکند؛ با این که به اشتراک گذاشتن اطلاعات در یک تیم به انجام برخی عملکردها کمک میکند، ثابت شدهاست که روابطِ عاری از صداقت، عادتهایی کاملاً سَمی هستند که در نهایت منجر به از هم پاشیدن تیم میشود.
تحقیق «هاروارد بیزینس»
در یکی از تحققات هاروارد بیزینس از کارمندان خواسته شد آنچه که در محیط کار قبلی خود از آن متنفر بودند را توصیف کنند. در صدر فهرست اکثریت آنها، شایعه پراکنی و سیاستهای نادرست بود.
در مقابل چنین کارمندانی که در مورد اطلاعات خصوصی سایر کارمندان کنکاش میکنند و برای انتقال این اطلاعات خصوصی به سایر کارمندان هیچ ابایی ندارند، محتاط عمل کنید چراکه سخن چینی کردن در رابطه با سایر اعضای تیم حاکی از عدم اعتماد و احترام به دیگران است.
نیاز به همگامسازی و گرفتن تاییدیه در رابطه با کارهای روزانه، اولین نشانه کمبود مسئولیتپذیری در تیم است. دلیل آن میتواند کمبود اعتماد به نفس حرفهای یا مدیریت ذرهبینی طولانی مدت باشد که باعث میشود کارمندان فکر کنند نمیتوانند هیچ کاری را به درستی انجام دهند. اگر متوجه شدید که کارکنان تقصیر خود را گردن دیگری میاندازند یا از آن بدتر، مدام یک فرد بدشانس دیگر را قربانی میکنند بدانید که یک جای کار میلنگد. در همین رابطه آیا تا به حال به جایی رسیدهاید که کارهای خاص مورد بیتوجهی قرار بگیرند یا فراموش شوند و کسی مایل نباشد دستش را بالا برده و مسئولیت آن را به عهده بگیرد؟
اگر چنین است شما با ریزش مسئولیت روبرو شدهاید. این یک پدیده روانشناختی است. در این حالت فرد در حضور جمع زیادی از افراد، کمتر مایل است دست به اقدام بزند. این موضوع میتواند به راحتی در محیط کار جلوهگر شده و نتایج مهمی در بهرهوری تیم ایجاد کند.
شاید تیم شما به نظر کاملاً شاد بیایند؛ نزاعی وجود نداشته باشد، همه دارای نگرش یکسانی باشد و به نظر می آید که همه کارکنان به خوبی در کنار یکدیگر کار می کنند. درست در همان لحظه ای که فکر می کنید این یک تیم رویایی است؛ باید بدانید که لزوما اینطور نیست و ممکن است سخت در اشتباه باشید. از جمله نشانهایی که این زنگ خطر را برای شما روشن میکند این است که یکی از اعضای تیم، خودش را سانسور میکند؟ یا شاید کسی جمله ای را آغاز میکند و هنوز حرفش تمام نشده دیگر ادامه نمیدهد چرا که با خود فکر میکند ایده اش به هیچ عنوان خوب نیست و یا شاید کسانی که جرات می کنند صحبت کنند با مخالفت روبرو شده و از ابراز نظر مخالف دلسرد می شوند یا حتی احساس میکنند مورد بی توجهی قرار گرفته اند و این یعنی تفکر تیمی به شکل اشتباه در جریان است.
همچنین زمانی که اعضای تیم در موقعیتهای پر استرس باید تصمیمات اخلاقی بگیرند، احتمال بروز تفکر تیمی افزایش مییابد. البته این امر قابل درک است و جزئی از تمایل مشترک انسان برای پذیرش است، هرچند میتواند به شکل عجیبی قابلیت حل مسئله و ایدههای جدید و تازه را کاهش دهد و منجر به اشتباهات بسیار چشمگیری شود. یک تیم بهرهور به نگرشهای متفاوتی نیاز دارد، اعضایی که یکدیگر را به چالش بکشند و مایل به بحث بر سر عقاید خود باشند و ریسک مسخره شدن یا حتی جریمه شدن را به جان بخرند. این همان چیزی است که ما آن را فرهنگ تفکر انتقادی مینامیم.
نکته مهم :
وقتی تیم ها بیش از حد منسجم می شوند، پدیده ای را بروز می دهند که تفکر تیمی نامیده می شود. ماهیت این تصمیم گیریِ گروهی، دنبال کردنِ غیرمنطقی توافق آراست که بالاتر از تمام اولویتها به شمار می رود. تفکر تیمی بیشتر تحت یک رهبری قدرتمند و پرجذبه اتفاق میافتد و زمانی می توان آن را شکست که یکی از اعضا جرئت این را پیدا کند که در بین گله گوسفندان سفید، گوسفند سیاه باشد.
اینکه انتظار داشته باشید کارکنان ۱۱۰% هر روز سر کار بیایند خیال خامی بیش نیست. چرا که هیچ کارمندی نیست که بخواهد در تمام ساعت کاری و هر روز هفته با اشتیاق و عشق سر کار بیاید، و در بهترین حالت و مانند هر انسان دیگری نیاز به شارژ مجدد روحیه، انگیزه و مشوق دارد . انگیزه کارکنان در طولانی مدت نباید مورد بیتوجهی قرار گیرد. نشانههای تیمی که انگیجمنت پایینی دارد در ابتدا شاید نامحسوس باشد ولی میتواند یکی از این نشانه ها این باشد که کمبود شادی را در اداره حس کنید یا وقتی گروهی مشکلی را حل میکند، دیگر گفتگوی هیجان انگیزی صورت نمیگیرد؛ یا اصلاً گفتگویی شکل نمیگیرد. یا شاید احساس کنید علاقه به یاد گرفتن چیزهای جدید از بین رفته است؛ همکاران شما نمیخواهند در هیچ یک از دورههای آموزشی که قبلاً از آنها لذت میبردند شرکت کنند. البته برخی نشانهها واضح تر از بقیه هستند. مثل: تأخیر یا افزایش روزهای مرخصی به بهانه بیماری کارمندان. نمیخواهیم زود قضاوت کنیم اما ارزشش را دارد که مراقب چنین رویدادهایی باشید.
تحقیقات sage
افزایش 5 درصدی حفظ اینگیجمنت کارمندان در اداره، میتواند سودآوری را از ۲۵%تا ۸۵% افزایش دهد.
اگر بهرهوری بدون هیچ دلیل خارجیای افت پیدا کند یا اگر متوجه افزایش شکایتهای مربوط به نگرش کارکنان و عملکرد آنها شوید، یعنی بیانگیزگی آشکار شدهاست. در نهایت، وقتی علایم این درد و نقطه ضعف را در تیم پیدا کردید، وقت آن رسیده است که به خوبی فکر کنید و دست به عمل بزنید!
شاید حس کنید قبلاً میلیونها بار این را شنیدهاید، همین طور هم هست. اگر تیم شما با مباحثهها، اشتباهات و سؤالات یکسان درگیر باشد بنابراین تیم نیازمند بهتر شدن است. نکته کلیدی در این زمینه مسائل مشابهای است که مرتباً تکرار شده و هیچ گاه به طور کامل حل نمیشوند. بیشتر اوقات، علت این قضیه مجموعهای از اهداف، پروژهها و مسئولیتهای نامشخص و همکاریهای ضعیف است. این امر بدان معناست که کارکنان مرتباً تمرکز خود را بر روی یک موضوع مهم از دست میدهند و زمانشان را در کارهای غیرضروری هدر میدهند. آنها معمولاً در دورههای زمانی طولانی به دنبال اطلاعات هستند و دائماً مجبورند با چیزهایی که باید از قبل واضح و مشخص باشند، ارتباط برقرار کنند. این مورد علی الخصوص در هنگام آنبوردینگ کارمندان تازه وارد بسیار حائز اهمیت است.
در مقاله بعدی سعی می کنیم راهکاری به شما ارائه دهیم تا بتوانید به بهترین شکل ممکن این مسائل را مدیریت کرده و در بزنگاه ها و مشکلات اساسی که برای تیم به وجود می آید، بهرهوری تیم را دوباره به حالت اولیه و مطلوب برگردانید.