" خلاصه کتاب روانشناسی خجالت "
فصل اول
دور و تسلسل
آیا شما در كنار دیگران احساس آرامش نمیكنید؟ اگر پاسخ آری است؛ پس باید گفت این «دیگران» هستند كه شما را میترسانند. آیا ترس و هراس شما از دیگران طبیعی است؟ آیا این طبیعی است كه یك نگاه، یك لبخند یا یك حركت دیگران اغلب از سوی شما به بدترین شكل تعبیر و تفسیر شود؟ پاسخ من اینست كه: تا حدودی عادی است.
علائم خجالت
- تنگی نفس یا منقبض شدن عضلات
- لرزش لبها و دستها و پاها
- خشك شدن بزاق در دهان
- عرق كردن زیاد از حد
اثرات خجالت
خجالت میتواند زندگی را متزلزل سازد و از رشد زندگی افراد جلوگیری میكند.
- خجالت مانع از تجلیافكار عالیاست، و تلاش افرادی را كه میتوانند تا بالاترین مراتب اجتماعی صعود كنند بیاثر میسازد.
- خجالت از پیشرفت افراد باهوش كه شایستگی مدیریت و رهبری را دارند جلوگیری میكند
- كمرویی باعث میشود عقاید مطرح نشود.
كمرویی بسیاری از افراد را غمگین میكند. اینگونه افراد گرچه در تمام زندگی رویای معاش و دوست بودن با دیگران را میبینند، ولی با جدا كردن خود از جمع، رویای آنها شكل واقعی به خود نمیگیرد.
اثرات جسمی
ترس مهمترین عامل در خجالت است. گاهی ترس خیلی شدید نیست و فقط یك نوع دلواپس ایجاد میكند. زمانی ترس آشكارتر شده و باعث انقباض در نای یا اطراف قلب میشود.
اشكال در سخن گفتن
افراد كمرو به طور معمول از ناراحتی تنفسی رنج میبرند. این ناراحتی با انقباض قفسه سینه ایجاد میشود، در نتیجه كلمات بصورت ضعیف و بیمارگونه بهگوش میرسد.
انقباضهای عضلانی
افراد خجالتی از انقباض عضلات رنج میبرند و این مانع از تحرك كافی در آنهاست. افزون بر این شخص خجالتی چون میداند یا اعتقاد دارد كه به او نگاه میكنند، پاهایش سفت و سخت شده و آنها را بهزحمت روی زمین میكشد، همچنین انگشتان او میلرزد.
خستگی
یك شخص كمرو پس از هر بار احساس «ترس از حضور در جمع» دچار خستگی زیادی می شود كه ناشی از حالت كلی انقباض عضلانی است.
كسل شدن
حقیقت اینست كه شخص كمرو غیر از چیزی كه او را میترساند، از همه چیز غافل است. میزان دقت و هوشیاریش كم می شود. و قدرت ادراك حسی او نیز همپای آن كاهش مییابد. به همین دلیل یك ناطق كمرو آنچه را كه درباره یك موضوع عنوان كرده است فراموش میكند.
اختلالهای عروقی
انقباض و انبساط رگهای بدن باعث سرخی یا پریدگی رنگ چهره افراد كمروست و این خود یكی از دلایل ناراحتی آنهاست.
اختلال در غدههای ترشحكننده بدن
با توقف ترشح بزاق؛ دهان و لبهای آدم خجالتی خشك میشوند و دستها و زیر بغل او فوقالعاده عرق میكند.
اثرات روانی
احساس ترس و نگرانی
بطور كلی یك شخص خجالتی فردی لایق و ارزنده است؛ و با ناامیدی احتیاج دارد كه دیگران قدر و ارزش او را بدانند. آدم خجالتی از شكست در اجتماع میترسد. او همیشه از اینكه دیگران او را حقیر بشمارند در هراس است.
شخص كمرو حتی زمانی كه مقاومت میكند و از فرار كردن دوری میجوید؛ اضطراب و دلهره وحشتناكی او را فرامیگیرد و بر او غلبه میكند.
معمای ذهنی
اگر از یك شخص خجالتی حتی اگر باهوش هم باشد سوال شود ، خاموش میماند و چنان بهنظر برسد كه مات و مبهوت شده است. در شرایطی دیگر با صدای بلند میخندد اما جرأت گفتن حتی كلمهای ندارد. پس از این حالت شخص كمرو مغزش از كار میافتد.
بیشتر افراد خجالتی را میتوان در سه حالت زیر مشاهده كرد
- حساس: خیلی راحت آشفته می شود. شخصیت خیلی عاطفی دارد. بالاتر از همه، شخص حساس غیرفعال است.
- عصبانی: خیلی بیثبات، بیاختیار، غیرقابل تغییر و عاطفی است. چنین فردی غیرفعال است.
شجاع و متهور: چنین شخصی تندخو، جاهطلب، خشن و غیرقابل انعطاف. برخلاف دو گروه پیشین فعال است.
افراد حساس، عصبانی و خجالتی را خطر «واخوردگی یا كنار گذاشته شدن»؛ و دوری گزیدن دیگران از آنها تهدید می كند. زیرا این باور را دارند كه در سلك شكستخوردگان اجتماع خواهند بود! به همین خاطر است كه شخص خجالتی از حضور در جمع دوری میگزیند. در حقیقت آنها خودشان پیشتر از آنكه دیگران آنها را كنار بگذارند، گوشهگیری كردهاند. اشتباه افراد خجالتی درست در همین نقطه است. چرا كه با ترس از شكست پیش از آنكه حركتی را شروع كنند شكست میخورند.
بررسی صفات دیگر افراد خجالتی
شخص خجالتی بهخاطر داشتن احساس عاطفی تا حد زیادی تحتتاثیر حوادث است . او غیرفعال است، از اینرو بجای تلاش برای عمل یا عكسالعمل داشتن، هیجانهای خود را مخفی میدارد. بنابراین یك شخص كمرو وقتی وارد عمل می شود اغلب درمییابد كه مشكل او حل شده است.
خجالتیها به جامعه باز میگردند
اشخاص خجالتی از جامعه میترسند، با این حال به جامعه باز میگردند چون:
- نیاز زیادی به محبت دیگران دارند.
- همچنین نیاز دارند به دیگران محبت كنند.
شخص كمرو اغلب فعال نیست به این علت خیلی ناراحت است و ناشیانه عمل میكند. هنگام سخن گفتن تمام نشانههای تمایل به گریختن را از خود نمایان می سازند. شخص باید تسلط بر كلام و بیان آنها را بیاموزد و در حركات خود دقت كند.
بنابراین تكرار میكنم اجازه ندهید كه عواطف بر شما غلبه كنند.
شخص خجالتی آسیبپذیر است
فرد خجالتی بخاطر آسیبپذیر بودن هنگام حمله بیدفاع است و قادر به عكسالعمل سریع نیست. بخاطر غیرفعال بودن، فاقد هر نوع وسیله دفاعی است.
همیشه احساس میكند مورد تهدید است حتی زمانی كه كسی قصد سوئی نسبت به او دارد.
شخص خجالتیاز اینكه مركز توجه و علاقه باشد رنج میبرد. از سویی دیگر از بیتفاوتی متنفر است. در مجموع شخص خجالتی از سر و كار داشتن با دیگران خشنود نیست اما انتظار دارد كه دیگران در برخورد با او ادب و نزاكت را رعایت كنند.
شخص خجالتی همیشه در جمع مراقب است كه دیگران چه میگویند. او سادهترین تغییرات را در صدا، خنده و نگاه افراد بهخاطر میسپارد. این فرد تصور میكند با پنهان شدن در لاك دفاعیخود می تواند خود را حمایت كند، در حالیكه به این ترتیب فقط غذای فكری او تامین خواهد شد و بجای حمایت صدمه خواهد دید.
فصل دوم: علائم و مظاهر خجالت
ترس از حضور در جمع
ترس از حضور در جمع را میتوان به عنوان حمله شدید خجالت تلقی كرد. حمله ترس از حضور در جمع را میتوان از راههای زیر برطرف كرد:
- با شروع كاری این حمله نابود میشود یا شخص گرفتار حمله ناگهانی، كاری را كه شروع كرده است متوقف سازد.
-ترس از حضور در جمع عموما دو نوع حالت روانی نیز در افراد ایجاد میكند:
- شخص خجالتی آنچه را كه به هنگام ترس از حضور در جمع رخ داده است، اصلا بهیاد نمیآورد
- هنگام ترس، او ناخودآگاه و خودكار عمل میكند
خجالت جنسی
این نوع خجالت در جوانان رایج و عادی است. دوره بلوغ و نوجوانی باعث تحریك استعدادهای عاطفی است. كمرویی در دوره بلوغ بیشتر از دخترها در پسرها رایج است. ملاحظه می شود كه مقررات بیموردی بین پسران و دختران وجود دارد:
- پسرها ناشیگری و بیتجربگی خود را بصورت رفتارهای مخالف با زنان بروز میدهند.
- دخترها نیز خجالت خود را با رفتاری حاكی از تمسخر و ناز كردن پنهان میكنند.
اگر حالت دوران جوانی و بلوغ طولانی شود چه اتفاقی رخ میدهد؟ در تمام مراحل زندگی فرد تاثیر خواهد گذاشت.
خجالت موقتی
اگر شما خجالتی هستید، بهاین دلیل نیست كه با محیط سازگاریندارید. بلكه بطور یقین برای خود مانعی ایجاد كردهاید. برای در امان بودن از شر خجالت باید خیلی سریع خود را با تمام شرایط هماهنگ سازید. از بین رفتن خجالت موقت بستگی به عادت كردن شخصی با محیط دارد.
آیا خجالت یك بیماری است؟
بیتردید بله. خجالت به هر میزان كه باشد در اكثر موارد بیماری است. این حاالت، همچنین علامتی است برای بیماری روانی. فراموش نكنید كه خجالت واقعی اگر بهخاطر بیم از ناتوانی و سستی روانی باشد عذاب دائمی را بهدنبال خواهد داشت. افرادی كه بطور حقیقی خجالتی هستند مدام در حالت ترس زندگی می كنند. این ترسی مبهم است كه نمیتوان از آن رهایی یافت. از همین نوع ترس میتوان از دلواپسی و نگرانی نام برد.
كمرویی و شرم
كمرویر و شرم دو عارضه مهم هستند كه شخص خجالتی را آزار می دهند. گاهی شرم با سرخ شدن صورت ظاهر می شود و همیشه با سردگمی همراه است. اشخاص خجالتی اغلب درباره خود قضاوت میكنند. اهمیت زیادی برای دیگران قائل می شوند، دیگرانی كه عملا شایستگی آنرا ندارند.
شخص كمرو بهاین دلیل احساس شرمساری دارد كه خود را از دید دیگران بیارزش می داند.
روی دیگر سكه خجالت
دسته بزرگی از افراد هستند كه بهنظر میرسند خجالت روی صورت آنها نقاب كشیده شده است. كسانی كه لاف میزنند، غوغا بپا میكنند تا بهاین ترتیب كمرویی خود را پنهان كنند.
معنای جبران چیست؟
وقتی انسانی مجبور شد حقارت را احساس كند. تلاش میكند بر خود مسلط شود. او انسانی است كه خواری دیده و سعی میكند كه دیگران را پست و خوار سازد. اما با عجله نباید داوریكرد، باید دریابیم كه تغییر در این موازنه مفید یا اینكه زیانآور بوده است.
جبران بیولوژیكی
این تلافی یكی از وسایلی است كه بوسیله طبیعت برای درمان یك نقص سیستم بهكار میآید؛ همچنین میتواند تعادل عادی را برقرار سازد. اگر مردی یك پایش كوتاه است، بهشكلی كه باید به سوی دیگر بدنش متمایل شود ستون فقراتش با خم شدن میتواند آنرا جبران كند.
تعریف جبران با واژههای روانشناسی
شخصی كه احساس حقارت میكند به هر دلیل به دو شكل واكنش نشان میدهد:
1- از هر چیزی كه او را بترساند، دوری خواهد گزید. این حالتی است كه آن را «كمبود جبران» میگویند.
2- او میتواند عكسالعمل مثبتی داشته باشد ولی در عمل زیادهروی می كند. همان حالتی كه فوق جبران نامیده میشود، البته این یك جریان دفاعی است.
در زندگی اجتماعی
شخص خجالتی از دیگران میترسد و میتواند دیگران را بترساند. اعتمادبهنفس او یك نقاب است یك نقاب مقوایی نه آهنی! باطن او همچون ظاهرش استوار نیست. و به عبارت دیگر از درون حمایت نمیشود. شخص خجالتی و مغرور همواره نگران كنار رفتن نقاب از مقابل چهره خویش است. این ترس باعث تشدید دلهره است.
عاطفی كیست؟
همه هستند. در سرشت همه ما عاطفه وجود دارد و شدت و ضعف آن بطور قابل ملاحظهای به خصلتها و شرایط محیط بستگی دارد.
عاطفه چیست؟
عاطفه اصلیترین خصوصیت بشر است. این ویژگی انسان را به پذیرش پسندیدهها و گریز از ناپسندیدهها وامیدارد.
حد قابل قبولی كه همه باید به آن دست یابند
كمال مطلوب اینست كه بدون كمرویی یا تهاجم بتوانیم بر عواطف خود غلبه كنیم.
مغز
منبع اصلی عاطفه، در مهمترین مركز عصبی بدن انسان یعنیمغز قرار دارد. مغز بعنوان مهمترین عضو بدن دو قسمت اصلی دارد: قسمت تحتانی و قسمت فوقانی
قسمت تحتانی: این قسمت ویژه عواطف، غرایز، عادات، خاطرات از یاد رفته و حالات انسان است.
قسمت فوقانی: این قسمت، لایه رویی و تیره مغز است كه آن را قشر مخچه مینامند. خودآگاهی و اراده بستگی به كاركرد منظم مخچه دارد.
این قسمتها از طریق كانالهای عصبی در ارتباط دائم هستند. ار قشر مخچهای ضعیف شود، قسمت تحتانیغلبه میكند و نتیجه آن: تشدید عاطفه، عصبانیت، هیجان و غیره میباشد. اثرات این عواطف بدون خواست شما آشكار میشوند. چرا كه دستگاه كنترل طبیعی شما (مخچه) ضعیف شده است. مغز شما نیز مانند دیگر اعضا بدن از مراقبت كافی باید برخوردار باشد.
آیا شما شدیدا عاطفی هستید؟
عاطفه عادیاست. اما چه وقت؟ هنگامیكه شدت و دوام آن، با شرایطی كه آن را ایجاد كرده است متناسب باشد.
عاطفه زیادی
وقتی شخص عاطفی، احساسات عاطفی در درونش به غلیان میآیند؛ و روی ارگانیسم بدن او اثر میگذارند. با اختلال در كار مغز قشر مخچه نیز از وظیفه باز میماند. پس از آن تشنجهایی كه از ناحیه تحتانی مغز نشأت میگیرند، شروع میشوند. عوارض این حالت ترس از حضور در جمع افراد و هراس است و فرد خجالتیبرای رها شدن از چنگال ترس میگریزد. اما... ترسی كه وجودش را احاطه كرده بود، در ضمیر ناخودآگاه او جایگزین میشود. اگر این شخص بار دیگر به محل یاد شده باز گردد، این بار به خاطر وجود سابقه ذهنی بد، حالت بحرانی شدیدتر خواهد شد.
افراد فوق عاطفی دو صفت ویژه و مهم دارند كه عبارتند از:
حالت شك و تردید دائمی و نداشتن قاطعیت در تصمیمگیری
ترس
بین ترس عادی و ترس ناشی از بیماریروانی تفاوت قائل شد. پس باید گفت ترس دو سطح دارد؛ یكی اضطراب و نگرانی و دیگری ترس به مفهوم واقعیكلمه.
اضطراب
اضطراب یك حالت روانی است. شخصی كه دستخوش اضطراب است احساس می كند كه همیشه خطریاو را تهدید میكند. او غیر از بلای بزرگی كه احساس میكند او را تهدید میكند به چیز دیگری نمیاندیشد. بنابراین روز به روز افكارش پریشانتر میشود.
هنگامیكه اضطراب نفوذ كرد و جاگیر شد. در جسم انسان پدیدههایی ظاهر میشوند كه نشانههای ترس هستند:
- تنگی نفس
- نوسان شدید در ضربان قلب
- انقباض عضلات
همینطور شخصی كه دچار اضطراب یا ترس میشود، نمیتواند خود را با اجتماع پیرامونش هماهنگ سازد.
فصل سوم: علتها و معلولها
در بحث كلی، حالت ناراحتی و بیمار بودن در جمع را، خجالت مینامیم. همچنین عوامل دیگری نیز وجود دارند كه عبارتند از عاطفه،ترس و ناسازگاری.
میخواهیم بدانیم اصولا چرا احساس هراس، گناه، رانده شدن از اجتماع وجود دارد. در حالیكه شخص میخواهد به اجتماع خود وابسته باشد
احساس حقارت
رایجترین نوع احساس است. احساس حقارت،به شخص خجالتی این باور را القا میكند كه نسبت به دیگران حقیرتر است.
آیا احساس حقارت چیزی غیرعادی است؟ احساس حقارت در كودك طبیعی و عادیاست. احساس حقارت در مقابل دفاع شخصیت، ناپدید میشود. پس هر امری كه شخصیت جوان را تحتالشعاع قرار دهد و از دفاع بازدارد؛ احساس حقارت را در وجود او افزوده است. تحت تاثیر عوامل محیطی، تربیت و مذهب میتوانند احساس حقارت را در ذهن یك كودك نقش بندند و آثار آن تتها در دوران بلوغ و جوانی بماند. اثر نامطلوب این احساس در زندگی شخص منشاء ناكامیها، ترس و خجالت خواهد شد. این حالت مكانیسمهای گوناگون دفاعی از جمله پرخاشگری را ایجاد خواهد كرد.
قدردانی
مهمترین و نیرومندترین عامل حركت و بر انگیخته شدن در بسیاری از افراد را مورد تحسین و تشویق قرار گرفتن است.
خودبینی
احساس تواناییانسان در مقابله با مشكلات و حل مسائل مربوطه افزایش میدهد. می دانیم كه در زندگی اجتماعی آگاهی فرد از میزان توانایی خودش چقدر اهمیت دارد. اگر در شرایطی این آگاهی كاهش یابد، در زندگیاو مشكلات فراوانی بروز خواهند كرد؛ كه از جمله آنها خجالت است.
چه عواملی عقیده شما را نسبت به خودتان تعیین میكند؟
دو عامل اساسی را در این رابطه میتوان نام برد:
- مشكلات انجام وظیفه
- میزان رشد و بلوغ فكری شخص: سن عقلیمشا با سن جسمی شما هماهنگ باشد.
چگونه احساس حقارت را بشناسیم؟
با آزمایش زیر:
- حركات بدن
- حالت نگاهداری سر
- سبك سخن گفتن
- طرز راه رفتن
افراد خجالتی بدن خود را غیر عادی راست نگاهمیدارند و حركات كوتاه و سریعی دارند. اینگونه افراد هنگام سخن گفتن انگشتانشان را جمع میكنند. حركات و اشارات آنها ناشیانه، بیلطافت و خشك است.
بیشتر اوقات ما فكر میكنیم كه احساس حقارت شخص چیزی سطحی است،اما اینطور نیست. این موضوع تمام شخصیت فرد را ضایع میكند و در هر یك از اعمال شخص نیز انعكاس دارد. حضور كامل این احساس را در اختلالات روانی، تخلفها،اعتیاد به داروهایمخدر و انحرافات جنسی میتوان دید.
فصل چهارم: فرار
آیا میتوان بجای كمرویی یا پرخاشگری در همه حالتها آسوده خاطر و متعادل بود؟
پرش از هر چیز باید بهخاطر داشته باشیم:
برای اصلاح شخصیت، باید در تلاشی پیگیر، برای شناخت عواملی باشیم كه خجالت و احساس حقارت را بهوجود میآورند. عقاید نامربوط و اشتباه را باید نخست شناسایی كنیم و سپس در اصلاح آن بكوشیم.
خود را بشناس
بدون شناخت واقعی خودمان هرگز نمی توانیم خجالت، ترس یا احساس خودكمبینی را از خود دور كنیم. برای مبارزه با خجالت باید ابتدا شخصیت را بشناسیم و متعادل كنیم. چرا كه خجالت ناشی از شخصیت است. اگر شما میخواهید بر خجالت غلبه كنید، باید از خود بپرسید كه : «شخصیت واقعی من چیست و به چه صورت است؟»
باید این اصل را مورد نظر داشته باشیم، كه برای تمام افراد خجالتی اقدام كردن مشكل است و آنها هنگام عمل كردن ناتوان و ضعیف هستند. بیشتر افراد خجالتی در حمایت از خود و قبولاندن حقایق خود به دیگران ناتوان هستند و جز در بعضی از موارد اینكار را با بدگمانی و پرخاشگری انجام میدهند.
گوشهگیری
شخص كمرو بخاطر خجالت است كه احساس میكند میل دارد تنها و جدا از اجتماع باشد اما بهجای اینكه خود را مقصر بداند سعی دارد گناه این گوشهگیری را به گردن دیگران بگذارد.
شخص خجالتی باید به خاطر داشته باشد كه :خجالت او از هر چیزی مایه گرفته باشد نباید انسانیت را مقصر بداند. اگر در پرورش او اشتباهی رخ داده كه باعث بروز كمرویی او شده است بدان معنا نیست كه تمام افراد مانند مربیان او دچار اشتباه می شوند. بنابراین افراد گوشهگیر باید زمان حال را مورد توجه قرار دهند و گذشته را فراموش كنند.
در بهشتی كه احمقها برای خود ساختهاند زندگی نكنید!
بسیاری از افراد خجالتی به انزوای خود نوعی مباهات میكنند. آنها تظاهر میكنند كه این شیوه زندگی كردن برای آنها راحت است و كمترین زحمتی ندارد اما آنها خود از این زندگی راحت نیستند. و این نكته آشكار است كه زندگی كردن خارج از اجتماع زندگی بدون عشق است و زندگی بدون عشق را هم نمیتوان زندگی دانست. بنابراین گوشهگیران باید:
- یا در انزوای خود باقی بمانند و رنجهای حاصل از آن را تحمل كنند.
- یا بپذیرند كه باید گوشهگیری را كنار گذاشته و به اجتماع بازگردند
- در انجام چنین كاری آنها باید یاد بگیرند كه چگونه روش و رفتاری را كه به عادت تبدیل شده است، از میان بردارند.
فراگیری
اجازه دهید بپردازیم به موانعی كه شخص كمرو باید با آنها روبرو شود
كاه و كوه
شخص كمرو بهسادگی آسیبپذیر خواهد شد. كمترین حمله یا انتقاد به او صدمه خواهد زد. مایل است اینطور فكر كند كه فقط اوست كه رنج میبرد. در حالیكه باید بداند چقدر در اشتباه است.
شما باید عادت كنید از خود بپرسید: «آیا این حمله در حقیقت متوجه من است؟ آیا من در حالت عاطفیهستم و از كاه كوهی می سازم؟»
از لحظهای كه او شروع كند و واقعیت را از دروغ جدا سازد. كمكم قدرت او را در افكارش غوطهور كند. كمكم قدرت او برای غلبه بر این حالت افزایش خواهد داشت. اما بهیاد داشته باشید كه این تمرین نباید در خلال لحظههای بحرانی یا همزمان با این لحظهها شروع شود.
یاد بگیرید به دیگران نگاه كنید
به خود بیاموزید كه نترسید در عوض بطور مستقیم به چشمان كسی كه با شما صحبت می كند، نگاه كنید. یا به نقطهای بسیار نزدیك به چشمان او، خیره شوید.
پس یاد بگیرید چگونه آرامش خود را حفظ كنید. سعی كنید تا حد امكان كمتر چشمهای خود را باز و بسته كنید. سعی كنید افكار و واكنشهایتان قیافه شما را تغییر ندهند.
مقاومت در برابر «به فكر فرو رفتن»
اگر شمل عادت دارید كه در فكر فرو غوطهور شوید. بدانید كه یك ضربه كوچك میتواند به آسیب دائمی تبدیل شود. درمان این نوع «بهفكر فرو رفتن» بدو صورت امكانپذیر است:
یكی فراگیری «بهموقع و به جا عمل كردن» و دیگری تمرین «به موقع آرام بودن» باید بیاموزند كه «خود» را فراموش كنند و ذهن خود را از چیزهایی كه باعث «به فكر فرو رفتن» می شود، دور كنند. تنها راه تامین آرامش تمرین تدریجی و طولانی است.
چگونه می توانیم آرامش ذهنی به دست بیاوریم؟
صدایی را كه بیشترین تنفر را از آن دارید انتخاب كنید. سعیكنید با ظاهری آرام و خونسرد با آن برخورد كنید و هرچه سریعتر آرامش خود را حفظ كنید.
اما توصیه میشود كه این عمل را زیاد تكرار نكنید
جاهطلبی
بیشتر افراد خجالتی در اصل جاهطلب هستند. در همین نكته یك دوگانگی آشكار می توان یافت:
- شخص خجالتی جاهطلب است
- برای رسیدن بهاین آرزو، باید از حقوق خود دفاع كند
بسیاری از افراد خجالتی آرمانهای بزرگی دارند و سعی میكنند كه خواستهای خود را عملی سازند ولی اینكار از روی یك انگیزه آنی و بدون استدلال است. او از انجام عمل منصرف و از آن رویگردان میشود. اینجاست كه عقده حقارت فعال میشود.
شخص خجالتی خیلیمایل است كه شكستهایش را بزرگ جلوه دهد. اصرار او در هر كاری كه آغاز كرد، همیشه اینست كه نخستین بار موفق شود. این احساس او ناشی از خود كمبینی است. او گامبهگام باید با این امیال مبارزه كند و بداند هر شكست میتواند تجربهای تجربهای برای پیروزی در آینده باشد.
فصل پنجم: خود را بشناس
برخورد یك بعدی با مشكل
فرد خجالتی مشكل را از یك بعد یا جهت آن میبیند و باور میكند كه حل مشكل به این جنبه وابسته است.
علتها
پشت همه احساسهایواقعی خجالت «چیز دیگری» پنهان است.
اما علتهای اصلی خجالت كدامند؟
در نتیجه خجالت و ضعف اتكاءبهنفس، در اثر نداشتن سازش با جامعه بوجود میآید. این حالت به شرایط محیط و در سطحی بالاتر به واكنش درونی شخص به اوضاع و شرایط وابسته است.
محدودیتهای بزرگ در اجتماع كدامند؟
سه عامل بزرگ كه در صورت عدم برخورد صحیح میتوانند باعث آسیب شوند عبارتند از:
- زندگی خانوادگی و تحصیل
- مذهب، در صورتیكه برداشت درستی از آن نداشته باشیم.
- جنسیت، هنگامیكه درباره آن بدآموزی شود یا تعبیر نادرستی در كار باشد.
بطور یقین میتوان گفت كه زمینه رشد بالقوه خجالت ناشی از این سه عامل است و 90% از عقدههای حقارت به یكی از این سه عامل یا مجموع آنها بستگی دارد.
روش تربیت و خجالت
علت بنیادی انواع خجالت را میتوان در سختگیریهای نابجای پدر و مادر و معلمانی ردیابی كرد كه قدرت ذهنی كودك را درك نكردهاند.
بعضی از افراد تصور میكنند كه اعمال یك كودك، همان مفاهیم اخلاقی اعمال بزرگترها را داراست. آنها نمیدانند كه بسیاری از كارهای یك كودك در اصل بیاهمیت است.
امنیت دادن
یك كودك، بالاتر از هر چیز، به احساس امنیت نیاز دارد. اگر اولیاء سختگیر به فرزند خود ضربه میزنند، پدر و مادر بیش از اندازه نگران نیز به روح فرزند خود آزار بیشتری میرسانند. بسیاری از افراد كمرو و ترسو هستند تنها به این خاطر كه در جوی از نگرانی و اضطراب پرورش یافتهاند.
برداشت نادرست از مذهب
بسیاری از تعالیم مذهب بر پایه ترس از اعمال خطا و مجازات و پاداش در دنیا و آخرت عنوان می شود. بسیاری از پدر و مادرها خداوند و شیطان را برایفرزندان خود بعنوان چیزی ترسناك و همیشه حاضر تصویر میكنند. این اشتباه است. ما باید برای كوك یا نوجوان خود حالت ذهنیای ایجاد كنیم كه هنگام گناه بداند خدا ناظر است و بهخود آید و دوریكند.
درك صحیح و برداشت درست از مذهب باید این شجاعت را در ما افزایش دهد كه خود را آنطور كه هستیم، مشاهده كنیم. این برداشت باید به عنوان نقطه شروع و الهامبخش ما باشد تا عشق و غرور را جایگزین شرم سازیم.
فصل ششم: درمان خجالت
خجالت درمان قطعی دارد در صورتیكه به منشاء آن حمله كنیم و آنرا ریشهكن سازیم.
درمان جسمی
این درمان بیشتر برای غلبه بر حالت فوق عاطفه صورت میگیرد. دقت در كارهایی كه باعث تقویت اعصاب میشوند. استراحت، استفاده درست از دارو، مراقبتهای پزشكی و تمركز حواس همگی به عنوان درمان شخصی فوق عاطفی به كار میرود.
درمان روانی
روان درمانی از دو راه عملی است.
- بوسیله خوددرمانی
- یا با كمك روانپزشك
در خودیاری برای درمان، شخص باید وجود خود را بررسی كند یعنی به درونكاوی بپردازد. همچنین باید بتواند جسورانه با آشفتگی و اندوه كه دوریناپذیر است برخورد كند.
خجالتی انسانی است كه آشفتگیهای عاطفی را تحمل میكند. اما 90% این آشفتگیها به ضمیر ناخودآگاه انسان باز میگردند.
درمان خجالت فقط با بررسی دقیق و كامل زندگی روحی و درونی بیمار امكانپذیر است. شما باید رویدادهای جزئی زندگی روزانه خود را، بطور دقیق بررسی كنید. همچنین روابط خود را با كسانی كه ملاقات می كنید، مورد مطالعه قرار دهید.
این بررسی به شما فرصت میدهد :موجود ناشناختهای را كه در درون شماست شناسایی كنید. باید از صمیم قلب، و با وجدان آگاه، در این راه گام برداریم؛ و به هنگام كشف حقایق بیم به خود راه ندهیم.
مهمترین مساله برای موفقیت در این راه بیباكی و پایداری است. بعد از سپری كردن این مرحله، ما خود را آنطور كه هستیم میبینیم.
چگونه شخصیكه خجالتیاست میتواند خود را تجزیه و تحلیل كند؟ ابتدا باید بپذیرد كه خجالت یك علامت و نشانه است. در گام بعد باید جوانب گوناگون زندگی خود را بررسی كند و تلاش كند سرچشمه مشكلات خود را در ناسازگاری با محیط پیدا كند.
از راه دیگر مشكلات بزرگی كه در راه خودشناسی باید خیلی حساب شده با آن برخورد كرد، مقاومت درونی است كه شخص با آن مواجه میشود.
انسانهای خجالتی كه خود را تجزیه و تحلیل میكند، باید خود را عادت دهد از كنار تمام احساساتی كه داشته است، بیتفاوت بگذرد.
اگر خجالت از آسیبهای ناخودآگاه سرچشمه میگیرد، با پیدایش خودآگاهی و در اثر هشیاری شخص ناپدید خواهد شد.
برای خود درمانی، دروننگری دقیق لازم و ضروریست . در پشت صحنه روان انسان مسائلی است. كه فقط یك متخصص میتواند با استفاده از روشهای ویژه روانکاوی آنها را درك كند و بفهمد. روانپزشك زاویههای صحیح را برای حمله به بیماری مییابد و به بیمار كمك میكند كه مشكلات خود را از همان زاویهها و همانطور كه هستند ببیند، نه آنطور كه خویشتن خجالتی غیرواقعی میبیند.
مواردی كه باید دوری كرد:
- ناراحت شدن و بهخاطر سپردن مطالبی كه نتیجه مهمی ندارند.
- بدون اندیشه و با تحریك شدن یكباره اقدام كردن
- با كوچكترین صدا از جا برخاستن
- زود عصبانی شدن
- تغییر حالت سریع از شادی به غم
- برای انجام كارهای گوناگون تلاش سریع كردن
- سطحی اندیشیدن
مطالبی را كه باید همیشه در نظر داشته باشید
- فقط مطالب جدی را، جدی بگیرید.
- فقط بعد از یك واكنش آرام، عمل كنید
- به هوش باشید كه شاید نظر دیگران زیانآور نباشد.
- خصلت مناسب را حفظ كنید.
- با اندیشه و فكر قضاوت كنید
- قاطع و سریع عمل كنید.
- كارها را یكی، یكی قبول كنید و به انجام برسانید.
- طوری رفتار كنید كه از كار خود لذت ببرید.
- به علتهای اساسی و مهم توجه كنید.
==================================
#روانشناس #روانشناسیخانواده #زناشویی #روانشناسیبالینی #روانشناسیموفقیت #روانکاوی #روانشناسیرابطه #روانشناسیشخصیت #روانشناسیاجتماعی#کودک #خانواده #والدین #تربیتکودک #طلاق #ازدواج #موفقیت #مهارتهایزندگی #مهارتهایارتباطی #عزتنفس #اعتمادبهنفس #اضطراب#استرس #رشدفردی #ثروت #بهبودفردی #توسعهفردی #مدیرتزمان #تصمیم #تغییر #شادی
#psychology #psychedelicart #psychic #Psychologist #Psychologist #clinicaltrials #khaki #ClinicalPsychologist #Relationshippsychologist #Consultingclinic #Familycounselor