سیدمحمدحسین قاسمی/ دانشجوی دورهی کارشناسی رشتهی مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف
خبر اعطانکردن جایزهی نوبل ادبیات در سال 2018، برای علاقهمندان به این هنرِ متعالی، شوکهکننده بود و آنگاه که دلیل این اقدام نیز منتشر شد، دردی جانکاه درون عاشقان سینهچاک ادبیات نشست: «رسواییهای جنسی اخیر همسر یکی از اعضای کمیتهی ادبیات نوبل»! همزمان با شتابگرفتن جنبش Me Too بود که «ژان کلود آرنو»، همسر «کاترینا فوستنسون» - که پس از این اتفاق، فرار را بر قرار در این کمیته ترجیح داد-، به آزار جنسی ۱۸ زن در سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۷ متهم شد. بعد، «سارا دانیوس»، دبیر دائمی هیئت نوبل ادبیات، در پی بحران بیسابقه در این آکادمی، از سمت خود استعفا کرد و سپس، «کلاس اوسترگرن»، «کیل اسپمارک» و «پیتر اینگلوند»، سه عضو دائم کمیتهی ادبیات آکادمی نوبل نیز در اعتراض به نحوهی برخورد این مؤسسه، از مقام خود کنارهگیری کردند.
لغو جایزهی نوبل 2018 ادبیات، در هفتادوپنج سال اخیر بیسابقه بود؛ لیکن آن چیزی که جدا از دلیل این اتفاق و شرمساری ناشی از آن، سبب دلسردی مخاطبان ادبیات شد، استعفاهای پیدرپی اعضای کمیته و احتمال تعویق چندسالهی این جایزه بود؛ اما آکادمی نوبل سوئد، روز پنجشنبه 18 مهر 98، نام دو نویسنده را بهعنوان برندگان نوبل 2018 و 2019 ادبیات معرفی کرد: «اولگا توکارچوک» لهستانی و «پتر هانتکه» اتریشی.
پنجمین لهستانی برندهی نوبل ادبیات، معتقد است نقش نویسندگان همواره سیاسی بودهاست: «یک نویسنده، در زندگی بسیار شتابزده که واقعیات را مبتنی بر عادات میپذیریم، نقش زنگ هشداردهندهای دارد. ادبیات باکیفیت، ادبیاتی که هدفش رسیدن به دستآوردی باشد، همواره سیاسی است».
جایزهی نوبل ادبیات، «کتابمحور» نیست و معمولا بهخاطر تلاشهای یک فرد در یک حوزه یا برجستهبودن موضوعی خاص در آثار وی، به شخصی داده میشود و مجموع اقدامات او، نتیجهی کار را مشخص میکند. به همین دلیل، نویسندگان مشهوری را شاهد هستیم که علیرغم چاپ کتابهای قابلتقدیر، برندهی نوبل نشدهاند؛ نمونهی بارز آن، «هاروکی موراکامی»، رماننویس مشهور ژاپنی، است (البته در ادامه، دلایل مهمتری را نیز برمیشماریم). کمیته معمولا دلیل انتخاب برنده را نیز اعلام میکند؛ در توضیح توکارچوک آمده: «تخیلی روایی که در کنار شوری همهجانبه، پشتسرگذاشتن مرزها را همچون شکلی از زندگی به تصویر میکشد». و از نظر آنها، هانتکه «در ویژهبودن تجربهی بشری به کاوش پرداختهاست». برخلاف پتر، از نویسندهی لهستانی تاکنون کتابی به فارسی ترجمه نشدهاست؛ اما تجربه به ما میگوید که بهزودی بازار نشر، پر خواهدشد از کتابهای برندهی نوبل 2018؛ شخصی که پانزدهمین زنِ برندهی جایزهی نوبل است1.
با مشاهدهی برندگان سالیان اخیر این جایزهی پرحاشیه، نمیتوان چندان خردهای به کمیته گرفت؛ زیرا سعی بر آن بوده تا نوبلیستها، منحصرا از دو ویژگی مذکور نباشند؛ گرچه انگلیسیزبانبودن و در کشورهای اروپایی زندگیکردن، سببِ بیشتر در کانون توجهبودن شدهاست.
اولگا توکارچوک شمایل روشنفکری دارد، رماننویس و فعال فمینیست است و همواره، از منتقدان سیاستهای لهستان به شمار میرفته. وی همچنین برای رمان پروازها (Flights)، جایزهی «مَنبوکر بینالمللی2» (Man Booker International Prize) را در سال 2017 از آن خود کرد؛ جایزهای که در حال حاضر (از سال 2016)، بهصورت سالانه، به یک کتاب که به زبان انگلیسی ترجمه شدهباشد، تعلق میگیرد. اولگا تبحر خاصی در ادبیات مهاجرت و اشاره به تفاوتهای فرهنگی ملل مختلف دارد. توکارچوک برای لحن اسطورهای نوشتههایش شناختهشده است. وی که بهعنوان روانشناس، از دانشگاه ورشو فارغ التحصیل شده، مجموعهای از اشعار، چندین رمان و نیز شماری کتاب، متشکل از داستانهای کوتاه و کتابهای غیرداستانی در کارنامه دارد. او خود را شاگرد «کارل یونگ» میداند و از روانشناسی بهعنوان الهامبخشی جهت ورود به کار ادبی بهره گرفت؛ مثلا رمان نخستش (سفری در کتاب – مردم) دربارهی جستوجوی دو عاشق برای کشف راز کتاب است که استعارهای از معنای زندگی است. از سال ۱۹۹۸، در دهکدهای کوچک زندگی میکند و به ادارهی دفتر نشر خود (ورتا) مشغول است. برندهی نوبل ادبیات ۲۰۱۸، نخستین کتابش را در سال ۱۹۸۹ منتشر کرد که مجموعهشعری به نام «شهرها در آینهها» بود. «آخرین داستانها» در سال ۲۰۰۴ و «آنا در دخمهی قبور» در سال ۲۰۰۶، دیگر کتابهایش هستند که با تمرکز بر نمادهای مدرن نوشته شدهاند. میتوان «خانهی روز، خانهی شب» و «با گاوآهن، استخوان مردگان را شخم بزن» را بهعنوان آثار برجستهی خانم توکارچوک برشمرد.
پنجمین لهستانی برندهی جایزه نوبل ادبیات، معتقد است نقش نویسندگان همواره سیاسی بوده است:« یک نویسنده، در زندگی بسیار شتابزده که واقعیات را مبتنی بر عادات میپذیریم، نقش هشدار دهندهای دارد. ادبیات باکیفیت، ادبیاتی که هدفش رسیدن به دستآوردی باشد، همواره سیاسی است.»
یکی از حاشیههای انتخاب این دو نفر، نقض نسبی یکی از اعلامیههای پیشین کمیته بود؛ آنها قول دادهبودند از شیوهی اعطای جوایز بهصورت «مردمحور» و «اروپامحور» دوری کنند. اما هر دو فرد اروپایی و یکی از دو تن نیز همچنان مرد است. البته با مشاهدهی برندگان سالیان اخیر این جایزهی پرحاشیه، نمیتوان چندان خردهای به کمیته گرفت؛ زیرا سعی بر آن بوده تا نوبلیستها، منحصرا از دو ویژگی مذکور نباشند؛ گرچه انگلیسیزبانبودن و در کشورهای اروپایی زندگیکردن، سببِ بیشتر در کانونتوجهبودن شدهاست.
انتخاب هانتکه اما بسیار جنجالی بود. از چند جهت، این موضوع قابل بررسی است:
1) در سال 2014 این نویسنده اذعان کرد نوبل ادبیات باید منسوخ شود؛ زیرا یک محوریت اشتباه میسازد و برای برندهی آن، «قدیسسازی دروغین» بههمراه «لحظهای توجه و شش صفحه (خبر و گزارش) در روزنامه» به ارمغان میآورد. اما حال پس از 5 سال، او برندهی این جایزه میشود. «اسلاوی ژیژک»، فیلسوف اسلوونیایی، پس از این انتخاب بیان کرد: «انتخاب امسال نشان داد که هانتکه درست میگفت»!
2) پتر در سال 2006، در مراسم تشییع جنازهی «اسلوبودان میلوشویچ3»، جنایتکار جنگی صرب، شرکت کرد و در آنجا گفت: «من حقیقت را نمیدانم. اما نگاه میکنم، گوش میکنم، حس میکنم و به یاد میآورم. دلیل اینکه امروز اینجا هستم همین است. نزدیک به یوگسلاوی، نزدیک به صربستان و نزدیک به اسلوبودان میلوشویچ». ژیژک در راستای این انتخاب میافزاید: «این سوئد امروز است. یک مدافع جنایتهای جنگی جایزهی نوبل میبرد؛ درحالیکه کشور به قهرمان واقعی دوران ما، یعنی «جولین آسانژ4» وقعی نمینهد. درستش این بود که به هانتکه جایزهی نوبل ادبیات نمیدادند؛ اما به جولین آسانژ، جایزهی صلح نوبل میدادند». او بهطور کلی حامی میلوشویچ بود و بر نسلکشی مسلمانان در سربرنیتسا سرپوش میگذاشت.
در آثار این نویسندهی اتریشی، نقد قالبهای ادبی از جمله مهمترین سوژهها به شمار میرود و در نوشتههایش با موضعگیریهای مستقیم و مرسوم، فرمهای ادبیات را به چالش میکشد و مبانی نظری خود را در نقد زبان مطرح میکند.
3) پس از بردن جایزه ۶۰۰۰۰ یوروییِ «هاینریش هاینه» (معتبرترین جایزهی ادبی آلمان) در سال 2006، چند نفر از شورای شهر دوسلدورف -که جایزه را اهدا میکند- با دادن جایزه به هانتکه مخالفت، و او نیز داوطلبانه از گرفتن جایزه خودداری میکند.
4) اعطای جایزهی «ایبسن» به او در سال 2014، سبب اعتراضات گسترده در اسلو (پایتخت نروژ) شد.
انگار کمیتهی ادبیات نوبل، از عواقب احتمالی این انتخاب خبر داشته و در متن معرفی برندگان، در مورد این نویسندهی جنجالی آورده: «او را نباید نویسندهی درگیر سیاست مثل «ژان پل سارتر» دانست. او هیچ برنامهی سیاسی در زندگیاش نداشتهاست». علاوهبر این موضوع، انتخاب یک نویسندهی آوانگارد از سوی کمیتهای که پیش از این رغبت به آثار کلاسیک نشان داده، جالب است. در آثار این نویسندهی اتریشی، نقد قالبهای ادبی از جمله مهمترین سوژهها به شمار میرود و در نوشتههایش با موضعگیریهای مستقیم و مرسوم، فرمهای ادبیات را به چالش میکشد و مبانی نظری خود را در نقد زبان مطرح میکند. نمایشنامهی «کاسپار»، نمونهای از این دست است. از دیگر جایزههای معتبری که هانتکه از آن خود کرده، میتوان جوایز «فرانتس کافکا» و «گئورک بوشنر» را نام برد.
او در حوزهی سینما هم دستی بر آتش دارد و فیلمنامههای «بهشت بر فراز برلین» و «ترس دروازهبان از ضربهی پنالتی» را نوشتهاست؛ آثاری که به کارگردانی «ویم وندرس»، به روی پردهی سینما رفتهاند. پتر، جایزهی طلای جشنوارهی فیلم آلمانی را برای «حرکت نادرست» دریافت کردهاست. وی بیش از 70 عنوان نمایشنامه، فیلمنامه و رمان دارد که نزدیک به 10 جلد از آنها، به فارسی ترجمه شدهاست. هم همسر سابق وی و هم همسر فعلی او، هر دو بازیگر بودهاند و شاید بر علاقهی شدید او به هنرهای نمایشی صحه بگذارد. در زیر، جهت معرفی بیشتر، 8 اثر ترجمهشدهی هانتکه، بههمراه مترجم و انتشارات آنها آمده:
1) من در شبی تاریک از خانهی خاموشم بیرون رفتم، حمید یزدانپناه، نشر علم
2) فروشندهی دورهگرد، آرزو اقبالی، نشر چشمه
3) محاکمه، آرزو اقبالی، نشر چشمه
4) زن چپدست، فرخ معینی، انتشارات فرهنگ جاوید
5) کاسپار، علیاصغر حداد، نشر ماهی
6) اهانت به تماشاگر، علیاصغر حداد، نشر چشمه
7) ترس دروازهبان از ضربهی پنالتی، محسن حدهدوستان، انتشارات فصل سبز
8) اتهام به خود، حسن ملکی، نشر تجربه و نشر چشمه
در ایران، از نمایشنامههای او در برخی تئاترها از جمله «کاسپار» (محسن معینی، 1393) و «اهانت به تماشاگر» (امید اخوان، 1397) استفاده شدهاست. همچنین در سال 1385، بخارا ویژهنامهای در 288 صفحه برای هانتکه منتشر کرد که تشکر او از این مجلهی غنی ادبی را نیز در پی داشت.
هر دو برندهی نوبل را باید در «بستری کنار هم» سنجید. به این معنا که هرچند سبکهای نوشتاری آن دو کاملا با هم متفاوت است، اما هردویشان در مورد منطقههای مورد بحث و نزاع مینویسند. دربارهی نیاز اصلی انسان به اینکه «قصه» تعریف کند.
نکتهی مشترک هانتکه و توکارچوک، به قول مسئول جایزهی بینالمللی بوکر، این است که هر دو برندهی نوبل را باید در «بستری کنار هم» سنجید. به این معنا که هرچند سبکهای نوشتاری آن دو کاملا با هم متفاوت است، اما هردویشان در مورد منطقههای مورد بحث و نزاع مینویسند. دربارهی نیاز اصلی انسان به اینکه «قصه» تعریف کند.
پاورقی:
1- توکارچوک و هانتکه، 115 و 116اُمین نوبلیستهای ادبیات هستند.
2- این جایزه را نباید با جایزهی ادبی مَنبوکر (The Man Booker Prize) اشتباه گرفت؛ منبوکر که با نام جایزهی بوکر هم شناخته میشود، یکی از مهمترین جوایز ادبی دنیاست که هر سال به بهترین رمان جدید انگلیسیزبان اعطا میشود.
3- وی از سال 1991 تا 1997 رئیسجمهور صربستان، و از 1997 تا 2000، رئیسجمهور یوگسلاوی بود.
بنیانگذار وبگاه «ویکیلیکس»، بهعنوان یک رسانهی افشاگر برای اخبار سیاسی و اجتماعی و ایجاد شفافیت در عملکرد دولتها
مراجع:
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام دوهفتهنامهی دانشجویی «داد» کلیک کنید.