تا در طلب گوهر کانی کانی تا در هوس لقمۀ نانی
این نکتۀ رمز اگر بدانی دانی هر چیز که در جستن آنی آنی
لزومی نیست که چقدر باید برای معروف بودن رباعی بالایی از مولانا تأکید کرد. ولی من می خواهم توجه شما را به مصراع آخر بیت معطوف کنم.
«هر چیز که در جستن آنی آنی...»
همین بیت را در زندگی روزمرگی خود از اطرافیان زیاد می شنویم یا در موقعیت هایی که شرایط خارج از کنترل ماست و شروع به غر زدن می کنیم. از بقیه افراد جملاتی مثل ( به خودت تلقین نکن!، اگه همین طور فکر کنی همین اتفاق برات میفته، نگرش مثبت داشته باشی دنیا واست گل و بلبل میشه و...) همین جمله ها تا چه زمانی مؤثراند؟ تا چه حدی اثربخش اند؟ قابل اعتماد ترند؟ پاسخ این سوال ها در روشی به نام پلاسیبو {Placebo} جمع شده اند.
پلاسیبو به فارسی دارونما، روش درمانی تلقینی محسوب می شود. در این روش درمانی پزشک یا فرد درمان کننده به بیمار دارویی غیر از داروی واقعی تجویز می کند، یعنی دارویی بی خاصیت برعکس داروهای واقعی که عوارض جانبی دارند مثل شکر یا شکلات و...داده و به بیمار وانمود می شود که با مصرف این قرص اثر فوق العاده ای در روند بهبودی او خواهد گذاشت. همان گونه که گفته شد داروی های پلاسیبو برخلاف داروهای واقعی ساختار شیمیایی بدن را عوض نمی کنند بلکه کل قضیه به ذهن برمی گردد!
اگر بخواهیم با خود روراست باشیم در واقع این روش درمانی نوعی فریب ذهن است. پلاسیبو به بیمار داده می شود و با تأیید اثربخش بودن آن از طرف تجویز کننده مسیر برای درمان بیمار هموار می شود. البته در این روش نقش کلیدی خود فرد و ذهنش است که اگر برای اثر داروها باور داشته باشد ذهن نیز همین را باور، و فکر می کند که واقعا دارویی را مصرف کرده است. در پی آن بخش های مشخصی از مغز فعال شده و شاهد ترشحات شیمیایی هستیم. نکتۀ عجیبی که از پلاسیبو کشف می کنیم قدرت شگفت انگیز ذهن است که اگر بخواهد قادر به انجام چه کارهای دیگری خواهد بود؟
علاقۀ علمی به اثر پلاسیبو طی سی ساله گذشته به طور چشم گیری افزایش یافته است. برای سه دهه از سال 1977 تا سال 2006، تعداد استنادهای فهرست شده در PubMed (موتور جستجوی وبگاه در مورد رشته های علوم پزشکی و زیست شناختی) برای "دارونما" از 214 به 651 تا 1675 رسیده است. جی کاتز در سال 1984 نوشت " پزشکان و بیماران ممکن است به تدریج متوجه شوند که اثر پلاسیبو جزء عمل پزشکی است که علم آن را تقویت می کند."
داروهای پلاسیبو برای اولین بار برای سنجش میزان تأثیر داروهای واقعی به کاربرده شد. مانند اینکه پزشکان برای تثبیت اثر داروهای واقعی از 100 نفر به 50 نفر داروی پلاسیبو و به 50 نفر دیگر داروی واقعی داده اند و روند بهبود را بررسی کردند. به طور تصادفی نتایج آزمایش چنین نشان داد علاوه بر کسانی که داروی واقعی دریافت کرده بودند بهبود یافتند بیمارانی نیز بهبود یافتند که از پلاسیبو استفاده کرده بودند! یعنی فکر کنید به عده ای داروی واقعی تزریق کردید و به بقیه پلاسیبو مثل شکلات، با این حال شاهد تندرستی هر دو گروه هستیم. برای گروهی که پلاسیبو دریافت کرده بودند پرسش هایی به وجود آمد از جمله دارونما ها واقعا اثربخش هستند؟ یا این گروه بر اساس یک قرارداد طبیعی بدون مصرف هیچ دارویی خود به خودی بهبود یافته بودند؟ سردرگمی پزشکان را می تونید حدس بزنید؟ هدف آزمایش طراحی شده ناگهانی جهتش را تغییر داده و با ارائه راهکار جدید همه را کنجکاو کرده بود.
با وجود افزایش توجه علمی برای اثر پلاسیبو، از جمله آزمایش های گسترده با هدف درک مکانیسم های نهفته در این پدیده، صورت گرفت. جدا از علاقه علمی به نوروبیولوژی اثر پلاسیبو، دلیل اصلی تحقیق در مورد این پدیده استفاده از قدرت فرضی اثر پلاسیبو برای افزایش نتایج درمانی در عمل بالینی است.
هم در پزشکی بالینی و هم در تحقیقات بالینی، انتساب قدرت به اثر پلاسیبو افزایش یافته است. همان طور که پاسخ های متعاقب درمان دارویی لزوما اثرات واقعی دارو را نشان نمی دهند، پاسخ ها به پلاسیبو نیز لزوما اثرات پلاسیبو را نشان نمی دهند. بیمارانی که دارونما را در عمل بالینی یا در آزمایش بالینی دریافت می کنند، ممکن است به دلایل مختلفی ( از طریق برخی مکانیسم های روانشناختی یا عصبی-بیولوژیکی) بین دارونما و نتیجه بهبود یافته باشند یا به نظر می رسد بهبود یافته اند.
باید به این مسئله پاسخ داد انسان ها با دریافت پلاسیببو که فاقد ایجاد تغییراتی در کارکرد زیستی بدن با واکنش های شیمیایی هستند با این حال نتایج مشابهی با داروهای شیمیایی دارند. می توان این موضوع را به شرطی سازی ربط داد. { شرطی سازی یک نوع نظریۀ یادگیری است که توسط فیزیولوژیست روسی ایوان پاولف پیشنهاد شد. در این نوع یادگیری یک محرک مستقیم همراه با یک محرک بی اثر به فرد ارائه می شود، در صورت متوالی بودن این کار محرک بی اثر به تنهایی می تواند نقش محرک مستقیم را ایفا کند.} همچنین در اثر پلاسیبو، پلاسیبو نقش دارو را بازی می کند. یعنی طبق معمول فرد در حالت بیماری دارو مصرف می کند و بر این باور است که با مصرف دارو خوب خواهد شد همین عمل در پلاسیبو نیز قابل رأیت است. در مغز موقع مریضی هر چیزی راکه از بیرون به عنوان تقویت کننده دریافت می کند در صورت وجود اعتقاد به درمان، نوعی شرطی سازی در آن (مغز) ایجاد می شود. در هنگام خوردن قرص مغز فقط به چیزی که دریافت کرده تمرکز می کند نه به ماهیت آن! به خاطر همین شرطی سازی بهبود اتفاق می افتد.
در طی این فرایند سه عامل در کار است باور، شرطی سازی، انتظار، انگار همین سه عامل باعث می شود روند درمان به خوبی پیش برود نه داروهایی که مصرف می کنیم! هر چی هم باشد عجیب و غریب بودن این روش کاملا محسوس است. پژوهشگران برای کشف قدرت ذهن و اثر پلاسیبو تحقیقاتی گسترده انجام می دهند. شاید بتوان گفت اگر پژوهش های بدست آمده در سمت تأیید اثر پلاسیبو باشد در آینده می توان به جای داروهای واقعی از آنها استفاده کرد. چرا که نه؟ زیرا هیچ گونه عوارض جانبی برای بیمار ندارند و مهم ترین دلیل برای انتخاب محسوب می شوند.
یک سؤال چالش برانگیز در ذهن ایجاد می شود که موقع دریافت پلاسیبو، بیماران از آن اطلاع داشته باشند باز هم اثر دارد؟ به طور شگفت انگیزی در یک مطالعه جدید در The Public Library of Science ONE نشان می دهد که دارونما حتی زمانی که مردم می دانند قرص هایی بدون مادۀ فعال دریافت می کنند، همچنان کار می کنند. دانستن این نکته مهم است زیرا دارونماها بیشتر از آنچه مردم فکر می کنند تجویز می شوند.
یک مطالعه در سال 2014 توسط منبع معتبر ارزیابی کرد که چگونه برچسب گذاری داروها بر میگرن اپیزودیک در 66 نفر تاثیر می گذارد. این مطالعه به این صورت تنظیم شد:
از شرکت کنندگان خواسته شد برای شش دوره مختلف میگرن یک قرص مصرف کنند. در طول این دوره ها، به آنها دارونما یا داروهای میگرن به نام Maxalt داده شد. برچسب گذاری قرص ها در طول مطالعه متفاوت بود، آنها می توانند به عنوان دارونما یا Maxalt یا هر یک از آنها (خنثی) برچسب گذاری شوند.
از شرکت کنندگان خواسته شد تا شدت درد را 30 دقیقه پس از دوره میگرن ارزیابی کنند، قرص تعیین شده خود را مصرف کنند و سپس 2.5 ساعت بعد شدت درد را دوباره ارزیابی کنند.
محقفان دریافتند که انتظارات تعیین شده توسط برچسب قرص ( دارونما، Maxalt یا خنثی) بر شدت درد گزارش شده تأثیر دارد. در این نتایج آنده است: همان طور که انتظار می رفت، Maxalt تسکین بیشتری نسبت به دارونما ارائه کرد. با این حال، مشاهده شد که قرص های دارونما نسبت به کنترل بدون درمان تسکین بیشتری می دهند. این اثر به قدر قوی بود که Maxalt برچسب گذاری شده به عنوان دارونما رتبه بندی شد تا تقریباً همان مقدار تسکین را با دارونمایی که به عنوان Maxalt برچسب گذاری شده بود، ارائه داد.
خستگی ممکن است همچنان یک علامت ماندگار در برخی از بازماندگان سرطان باشد. مطالعه ای در سال 2018 به بررسی اثرات دارونما در مقایسه با درمان معمولی در 74 بیمار مبتلا به سرطان پرداخت. مطالعه به شرح زیر تنظیم شد:
به مدت 3 هغته، شرکت کنندگان یا قرصی دریافت کردند که آشکارا به عنوان دارونما برچسب گذاری شده بود یا درمان خود را طبق معمول دریافت کردند. پس از 3 هفته، افرادی که قرص های دارونما مصرف می کردند، مصرف آنها را متوقف کردند. در همین حال، کسانی که درمان معمولی را دریافت می کردند، گزینه ای برای مصرف قرص های دارونما به مدت 3 هفته داشتند.
پس از پایان مطالعه، محققان مشاهده کردند که دارونما، علیرغم اینکه به عنوان چنین برچسب گذاری شده بود، بر هر دو گروه از شرکت کنندگان تاثیر داشت. نتایج این بود: پس از 3 هفته، گروه دارونما بهبود علائم را در مقایسه با افرادی که طبق معمول درمان می کردند، گزارش کردند. آنها همچنین به گزارش بهبود علائم طی 3 هفته پس از قطع دادند. افرادی که طبق معمول تحت درمان قرار گرفتند و تصمیم به مصرف دارونما به مدت 3 هفته گرفتند، پس از 3 هفته نیز بهبودی در علائم خستگی خود گزارش کردند.
مطالعه ای در سال 2015 اثر دارونما را در 25 فرد مبتلا به افسردگی مورد بررسی قرار داد. شرکت کنندگان در حال حاضر هیچ داروی دیگری برای افسردگی در آن زمان مصرف نمی کردند. این مطالعه به این صورت تنظیم شد:
هر شرکت کننده قرص های دارئما را دریافت کرد. با این حال، برخی به عنوان یک داروی ضد افسردگی سریع الاثر( دارنما فعال) در حالی که برخی دیگر به عنوان دارونما (دارونما غیرفعال) برچسب گذاری شدند. هر گروه به مدت یک هفته قرص ها را مصرف کردند.
در پایان هفته، یک اسکن PET فعالیت مغز را اندازه گیری کرد. در طول اسکن، گروه دارنما فعال یک دارونما تزریق کردند و به آنها گفته شد که ممکن است خلق و خوی آنها را بهبود ببخشد. گروه دارونما غیرفعال هیچ تزریقی دریافت نکردند.
دو گروه برای یک هفته دیگر انواع قرص ها تغییر دادند. دومین اسکن PET در پایان هفته انجام شد. سپس تمام شرکت کنندگان به مدت 10 هفته تحت درمان با داروهای ضد افسردگی قرار گرفتند.
محققان دریافتند برخی از افرادی که اثر دارونما را تجربه کرده اند و این اثر بر فعالیت مغز و پاسخ آنها به داروهای ضد افسردگی تأثیر می گذارد. نتایج این بود که: هنگامی که افراد دارونما فعال مصرف می کردند، کاهش علائم افسردگی گزارش شد. مصرف دارونما فعال (از جمله تزریق دارونما) با اسکن PET همراه بود که نشان دهنده افزایش فعالیت مغز در مناطق مرتبط با تنظیم احساسات و استرس بود. افرادی که افزایش فعالیت مغز را در این ناحیه تجربه کردند، اغلب پاسخ بهتری به داروهای ضد افسردگی مورد استفاده در پایان مطالعه داشتند.
اثر دارونما نشان دهنده یک ارتباط بین ذهن و بدن است که هنوز به طور کامل درک نشده است.
ما می دانیم که اثر دارونما می تواند منجر به آزاد شدن مولکول های کوچک مختلف مانند انتقال دهنده های عصبی (نوروترانسمیترها) و هورمون ها شوند. سپس این ها می توانند با سایر قسمت های بدن تعامل کنند و تغییراتی ایجاد کنند. با این حال، ما هنوز باید جزئیات بیشتری در مورد ویژگی های این تعاملات پیچیده کار کنیم.
توجه به این نکته مهم است که همه اثرات دارونما مفید نیستند. در برخی موارد، علائم ممکن است به جای بهبود در هنگام دریافت دارونما بدتر شود، این اثر نوسیبو نامیده می شود. اثر نوسیبو را می توان در مقابل اثر پلاسیبو به کار برد.
زمانی اتفاق می افتد که انتظارات منفی درباره درمان سبب می شود که درمان تأثیر منفی بیشتری نسبت به موارد دیگر داشته باشد. اثر پلاسیبو زمانی رخ می دهد که انتظارات مثبت نتیجه را بهبود بخشد. همچنین تحقیقات نشان داده است که تحریک اثر دارونما ممکن است اثر نوسیبو را کاهش دهد و همچنین القای خلق و خوی مثبت می تواند اثرات مشابهی داشته باشد. با کمال تعجب، نشان داده شده است که گرانتر به نظر رسیدن داروها باعث افزایش اثر نوسیبو می شود.
یک مقاله که 31 مطالعه را در مورد اثرات نوسیبو مورد بررسی قرار داد، طیف وسیعی از علائم را گزارش کرد که میتواند به صورت عوارض نوسیبو از جمله تهوع، درد معده، خارش، نفخ، افسردگی، مشکلات خواب، از دست دادن اشتها، اختلال عملکرد جنسی و افت فشار خون شدید ظاهر شود.
در حالی که اثر دارونما در بسیاری از سناریوها مشاهده شده است، ولی مطالعات ادامه دارد و ما هر سال بیشتر درباره آن یاد می گیریم.
از سوی دیگر، استفاده سنتی از دارونماها و درمان های دارونما در عمل بالینی از منظر اخلاقی به عنوان فریبنده مورد انتقاد قرار گرفته است، بنابراین استقلال بیمار را نقض می کند و رضایت آگاهانه را به خطر می اندازد. واضح است که توجه نسبتا کمی به این موضوع شده است که آیا و چگونه درمان هایی که اثر دارونما را تحت تأثیر قرار می دهند، ناشی از انتظارات یا شرطی سازی بیمار، می توانند بدون فریب اجرا شوند یا خیر.
خلاصه همان طور که اشاره شد اکثر اتفاق هایی که در بدن رخ می دهند، به مغز انسان مرتبط است. در اثر پلاسیبو با کوچکترین باور به بهبود، فرد بدون احساس درد سلامتش را بدست می آورد. یعنی همین باور می تواند انسان ها را از موقعیت آشفته زا نجات دهد. اما متأسفانه در همین حال کلاهبرداری ها وارد عمل می شوند. کلاهبردارها با ارائه پیشنهادهای راه گشا برای مشکلات مردم از منظره خودشان و با برچسب زدن به این راه حل ها مثل تراپی، روش درمانی و... نوعی مسیر درمان به درمان جویان نشان می دهند. به طور کلی روش هر چیزی باشد در اصل اثر پلاسیبو باعث سلامت می شود. برای مثال موقعی که افراد با توجه به سخن دیگران از اثربخش بودن چنین روش هایی تأیید دریافت می کنند، میل به انجام آن کار در آنها زیاد می شود.
افراد کلاهبردار با سوء استفاده از اعتقادات و انتظارات مردم نسبت به بهبود یافتن، آنها را در دام خود می اندازند. فالگیری، اوستئوپاتی، آکوپونکتور، آسترولوژی، حتی بکارگیری مذهب افراد، هر کسی با روش خود درمان جویان را فریب می دهد. ولی نکته ظریفی که در این میان وجود دارد این است که افراد مراجع با این حال که فریب خورده بودند باز هم تأثیر مثبت آنها را اذعان می کردند. امروزه در فضای مجازی زیاد می بینیم اکانت های فروشی دستبند یا گردنبند برای رفع استرس، اضطراب، ترس، بی دقتی و... فعالیت می کنند و استقبال زیادی نیز از آنها می شود. همچنین نشانه هایی سؤال پیش می آورد که آیا برای بهبود یافتن، حاضر هستیم به دروغ و فریب اجازۀ ورود به زندگی خود دهیم؟ پاسخ این سؤال را به عهدۀ خود شما می سپارم.
به عبارتی اثر دارونما در ایدئولوژی پزشکی علمی کاهش یافته است. هنر پزشکی، همان طور که در پتانسیل درمانی برخورد بالینی منعکس شده است، در پی پیشرفت های شگرف در علم و فناوری پزشکی به حاشیه رانده شده است.
منابع مورد استفاده:
آدرس کانال تلگرام: t.me/Daha_inConsciousness