امروزه متاسفانه علیرغم قدمت و هویت شهرها و تمدنمون، قدرت، استعداد و هوش ایرانی در خدمت آرامش، امنیت، رفاه و پیشرفت کشورمون ایران نیست. ایرانیان عهد باستان به گفته ابن خلدون و هگل از دوره هخامنشیان و ساسانیان سر منشا تمدن و دولت در تاریخ بوده اند. تمدن به معنای یکجانشینی و شهرنشینی مترادف فرهنگ و نماد پیشرفت و تعالی هر ایرانی بحساب می آمد.موجودیت و مدنیت شهرها در دل کویر و اقلیم خشک و بیابانی فلات ایران مدیون خلاقیت و خرد و تکنیک و سازه ابداعی قنات به معنای فرهنگ بود. جریان آب و آبادانی مظهر پاکی و روشنایی دل ایرانی و روایت قداست فرهنگ و باور و قصه اسطورهای همت، گذشت و ایثار نیاکان این سر زمین بوده است.فرهنگ در ایران از ریشه اوستایی از دو جز فره و هنگ تشکیل شده است. فره نیرویی است که خداوند به هستی و تمام انسانها علاوه بر استعداد و گوهر ذاتی عطا نموده است که اگر فرد و گروه به وظایفش بدرستی عمل کند از سعادت و شکوه و رفاه آن بهرمند می شود. فرهنگ ایرانی با اتکا به داشته ها و استعداد و گنج مخفی این سر زمین مجموعه حرکت و زحمت و رنج از یک سو و برکت و رحمت و گنج از سوی دیگر است که پس از گذشت سالیان طولانی باعث شده هنوز آب از مظهر قنات و دهن فره بجوشد و بعنوان یک الگو و فرهنگ برای ما راهگشاباشد.