ویرگول
ورودثبت نام
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
خواندن ۸ دقیقه·۱ سال پیش

شرم از شرم

روان‌ورز | آرش نوروززاده

بیایید کمی به خودمان و الگوهای رفتاری درونمان فکر کنیم و به‌سمت خودشناسی بیشتر حرکت کنیم.
خودتان را در شرایط زیر در نظر بگیرید.
○ خاطرۀ خنده‌داری را در یک جمع دوستانه تعریف می‌کنید ولی هیچ‌کس نمی‌خندد!
○ متوجه می‌شوید به تولد دوستتان دعوت نشده‌اید!
○ در یک جلسهٔ کاری مهم متوجه می‌شوید دکمه‌های پیراهنتان را جابه‌جا بسته‌اید!
○ نمرۀ امتحانی که تصور می‌کردید عملکرد خوبی در آن داشته‌اید، پایین‌تر از سطح انتظارتان اعلام شده!
○ به فردی می‌گویید: «دوستت دارم» و او در جواب می‌گوید: «متشکرم»!
احتمالاً در تمامی این شرایط احساس مشترکی را تجربه می‌کنید که آن را «شرم» می‌نامیم.

این شرم چیست؟
شرم یک خانوادهٔ گسترده از هیجانات (مانند کم‌رویی، خجالت‌زدگی و احساس گناه) است که با علائم آن مانند سرخ‌شدن صورت، دزدیدن نگاه و از دست‌دادن تمرکز آشنا هستیم. معمولاً شرم احساس ناخوشایندی تلقی می‌شود؛ حال این سوال پیش می‌آید که چرا این احساس دردناک در ما وجود دارد؟

منشأ شرم
از دیدگاه تکاملی، شرم وسیله‌ای برای تحکیم ارزش‌های گروهی است. درطی‌تکامل، احتمال بقای انسان در یک گروه بیشتر بوده و در همهٔ گروه‌ها امکان ناسازگاری اعضا وجود دارد؛ شرم ابزاری برای کنترل بروز ناسازگاری از طریق پایبند‌کردن اعضا به قوانین گروه است تا از فروپاشی گروه جلوگیری شود.

شرم ویرانگر
ریشهٔ نگاه منفی به شرم به برخی خاطرات تلخ انسان‌ها از شرم برمی‌گردد؛ مثل زمانی که والدین و معلمان تا تحقیر و سرزنش، استانداردهای غیرمنطقی خود را به کودکان تحمیل می‌کردند یا زمانی که جامعه آرمان‌های دست‌نیافتنی و متعارضی را بر زنان تحمیل می‌کرد. کم‌کم به این نتیجه رسیدیم که ایرادی وجود دارد و تلاش کردیم این احساس منفی را از بین ببریم؛ حالا بچه‌هایی که خاطرات تلخی از شرم داشتند، خود والد شدند و در تلاشی قهرمانانه از فرزندان خود در مقابل شرم محافظت کردند و به آن‌ها گفتند که زیبا، توانا و باهوشند و درهرحال کودک خود را تشویق کردند؛ کتاب‌های زیادی در مورد ارزش خود نوشته شد و بسیاری از آن‌ها بر این اصرار داشتند که با تحسین و تشویق بی‌وقفهٔ خود می‌توان با شرم مقابله کرد؛ این کتاب‌ها خودپذیری بی‌قیدوشرط را به‌عنوان درمان شرم عرضه کردند. این اقدامات باوجود تاثیرات مثبت خود، باز هم موفق نشدند احساس ارزشمندبودن اصیلی به وجود بیاورند.

شکل‌گیری احساس ارزشمندی در دوران کودکی
والدین در دو سال اول زندگی نقش مهمی در شکل‌گیری نحوۀ تعاملات بزرگسالی کودک با شرم دارند. از دیدگاه روانشناسان در سال اول زندگی، والدین وظیفه دارند کودک را به این باور برسانند که هر کاری بکند، منبع شادی و لذت دیگران است؛ درواقع کودک باید حس کند مرکز دنیای هیجانات والدینش است زیرا وی در این سن تصور می‌کند هدف زندگی والدینش این است که به هیجانات و نیازهای او رسیدگی کنند. در سال دوم اما همه‌چیز عوض می‌شود، والدین در این مرحله باید به نرمی این «بزرگ‌بینی» را به چالش بکشند؛ الان دیگر درست نیست که کودک منبع بی‌قیدوشرط شادی والدین باشد و در صورتی باید این شادی دو‌طرفه را تجربه کند که انتظارات اولیه (مثلاً استفاده از توالت یا تعامل سالم با بچه‌های دیگر) را برآورده کند، این مرحله الگویی برای به‌دست‌آوردن احساس خودارزشمندی در مراحل بعدی است. اگر در این مرحله احساس درد، ناکامی و ناامیدی، عمیقاً تجربهٔ ارتباط شادمانه را زیر سایهٔ خود ببرد می‌تواند منجربه آسیب‌های مغزی و روانشناختی غیرقابل جبرانی شود.

شرم در بزرگسالی
شرم در بزرگسالی به صورت چهار پارادایم خود را نمایان می‌کند:

۱. عشق یک‌طرفه: عشق یک‌طرفه بنیادی‌ترین شکل شرم است و اولین تجربهٔ آن در ارتباط کودک با والدین است، کودکانی که عشق تربیت‌گر را تجربه نکرده‌اند تا آخر عمر، خود را برای لایق‌عشق‌نبودن سرزنش می‌کنند. ناکامی‌های عاطفی و خیانت‌دیدن از مظاهر شدیدتر و همچنین تماس بی‌پاسخ یا دعوت ردشده از مظاهر خفیف‌تر این پارادایم هستند.

۲. طردشدن: نیاز به تعلق یکی از نیازهای بنیادین انسان در طول تکامل بوده، دعوت‌نشدن در یک دورهمی یا پذیرفته‌نشدن در گروه «بچه‌های باحال» مدرسه می‌توانند از نمودهای این پارادایم باشند.

۳. آبروریزی: تمام شکل‌های دیده‌شدن در شرایط نامطلوب مربوط‌به این پارادایم است؛ مثل جابه‌جا بستن دکمه‌های پیراهن که در ابتدا اشاره کردیم نمونهٔ خوبی برای آبروریزی بود.

۴. انتظارات برآورده‌نشده: اهداف شکست‌خورده، مقایسه‌های غیرمنصفانه یا باختن در یک رقابت از نمودهای این پارادایم هستند.

نقاب‌های شرم
شرم به‌دلیل ماهیت ناخوشایندی که دارد بسیاری‌ از اوقات به شکل شرم تجربه نمی‌شود و در عوض به شکل‌های دیگری خود را نمایان می‌کند.

● اضطراب اجتماعی: اضطراب اجتماعی درواقع همان اضطراب از شرم (عمدتاً به شکل آبروریزی) است که در موارد حاد فرد به انزواطلبی افراطی روی می‌آورد تا از به‌وجودآمدن شرم پیشگیری کند. در اینجا تناقض جالبی نظرمان را جلب می‌کند، حسی که در ابتدا برای طردنشدن از گروه طراحی شده بود، خود فرد را منزوی می‌کند.

● بی‌تفاوتی: هنگامی که فرد انتظاری به وجود نمی‌آورد تا دچار پارادایم انتظارات برآورده‌نشده نشود، عشقی بروز نمی‌دهد تا دچار پارادایم شرم یک‌طرفه نشود، «بی‌تفاوتی» نامیده می‌شود. این رفتار به «خودارزشمندی سالم» لطمه می‌زند و فرد را از رسیدن به اهدافش باز می‌دارد.

● الکلیسم: الکل بازداری اجتماعی را کاهش می‌دهد و منجربه حذف موقتی شرم می‌شود؛ اما اعتیاد به الکل به‌تنهایی شرم ایجاد می‌کند و فرد را برای خلاصی به الکل بیشتر ترغیب می‌کند؛ این حلقه معیوب اعتیاد به الکل را تقویت می‌کند.

● بی‌بندوباری جنسی: رابطه‌های کوتاه‌مدت و یک‌شبه خطر شرم را (پارادایم عشق یک‌طرفه) به حداقل می‌رساند چون طرفین فرصتی برای شناخت و شرمنده‌کردن یکدیگر ندارند.

● دفاع خودشیفته: این دفاع به محوریت یک «خودکاذب آرمانی» عمل می‌کند. این خود آرمانی یک ویژگی مهم دارد که شرم را تجربه نمی‌کند؛ بنابرین فرد با پناه‌گرفتن در این خود، شرم را دفع می‌کند و به یک دوگانه خود آرمانی و خود باعیب‌ونقص می‌رسد، در موارد خفیف فرد تلاش می‌کند خود آرمانی‌اش را محقق کند تا شرم را از بین ببرد یا گاهاً در توهم خود آرمانی فرو رود؛ نرسیدن به خود آرمانی (که رسیدن به آن اصولاً غیرممکن است چون از شرم‌گریزی نیست) خود شرم به وجود می‌آورد و به فرد احساس بدبختی می‌دهد در موارد حادتر فرد تصور می‌کند به خود آرمانی رسیده و بخش عیب‌دار خود را انکار می‌کند (خودشیفتگی حاد)، خشم از بخش پرعیب‌ونقص هم منجربه رفتار‌های تهاجمی و تحقیرآمیز می‌شود چون تحمل خشم از ایرادات خود شرایط دلپذیری نیست، فرد شروع به عیب‌جویی از دیگران و هدایت خشم به سمت آنان می‌کند.

● کنترل شرم: کنترل شرم راهی برای اجتناب از شرم غافلگیرانه است، معمولاً در این روش فرد یک خود منتقد به وجود می‌آورد که سختگیرانه از وی انتقاد کند و به‌این‌طریق پیشاپیش به استقبال شرم می‌رود. برخی از نمودهای کنترل شرم، خودآزاری و خودبیزاری است (گاهی به شکل شوخی‌کردن در مورد خود هم ظاهر می‌شود). منتقد سخت‌گیر معمولاً تلاش می‌کند فرد را برای بدترین شرایط آماده کند و تهاجمی‌ترین برداشت‌ها را ارائه می‌دهد به این طریق فرد از غافلگیری اجتناب می‌کند؛ اما درعین‌حال تجربهٔ شرم را به تمام زمان‌ها گسترش می‌دهد و خود ارزشمندیِ فرد را کاهش می‌دهد، یک‌روی‌دیگر منتقد سخت‌گیر درونی «خود ترحمی‌» است؛ فرد با جلب ترحم دیگران نسبت به عملکرد خود سعی می‌کند منتقد درونی را نرم‌تر کند و اضطراب شرم غافلگیرانه شدید را از بین ببرد (چون در واقع دیگرانی که ترحم می‌کنند به شخص نشان می‌دهند که ممکن است قضاوت‌های بیرونی به اندازهٔ قضاوت‌های منتقد درونی سختگیرانه نباشد). یک‌ نمونه شایان توجه برای کنترل شرم، فردی بود که از پرخاشگری‌ و تحقیرگری همسرش شکایت داشت؛ اما اقدامی برای جدایی نیز انجام نمی‌داد. درنهایت مشخص شد پرخاشگری‌ها و تحقیرگری‌های همسرش توسط خود وی تحریک شده و به این شکل حمله‌های همسرش (بخوانید شرمش) را قابل‌ پیش‌بینی می‌کرد و بلافاصله بعد از درگیری به نزدیکان خود اطلاع داده و جلب ترحم می‌کرد.

مقابله با شرم‌ مخرب و پذیرش شرم سالم
برای اینکه بتوانیم با این احساس به‌درستی برخورد کنیم و تلاش کنیم آن را به طور سالم تجربه کنیم روش‌هایی وجود دارند:

● سرپیچی از شرم: سرپیچی از شرم مرحلهٔ اول مبارزه با شرم مخرب است و در آن خودپذیری بی‌قیدوشرط اتفاق می‌افتد معمولاً گروه‌ها با تجربهٔ شرم مشترک به بازسازی خودپذیری افراد کمک می‌کنند؛ ممکن است در این مرحله افراد، انتقاد پذیری کمی نشان داده و قضاوت‌گرتر ‌شوند، برخی افراد در این مرحله گیر می‌کنند و هرگز از آن گذر نمی‌کنند. باید بدانیم این مرحله جلوگیری موقتی از شرم مخرب برای پرورش خودپذیری است تا فرد را برای مواجهه با شرم سالم آماده کند.

● تاب‌آوری در مقابل شرم: تاب‌آوری در مقابل شرم به‌معنای مواجهه با شرم و پذیرش آن بدون‌فرو‌رفتن در حالت تدافعی است. برای رشد تاب‌آوری، ما نیاز به شبکهٔ ارتباطی حمایتی داریم تا با تجارب شرم ما همدلی کنند؛ همچنین شجاعت در مواجهه با شرایط شرم‌ساز (نقطه مقابل شیوه‌های اجتنابی) برای تمرین تاب‌آوری ضروری است.

● احساس غرور: در ابتدا شرح داده شد که تحسین و تشویق به‌تنهایی باعث احساس خودارزشمندی اصیل نمی‌شود. برای به‌دست‌آوردن احساس ارزشمندی نیازمند هدف‌گذاری و رسیدن به آن اهداف است (اینجا مشکل اساسی کتاب‌های مُبلِّغ تحسین و تشویق خود مشخص می‌شود)؛ رسیدن به اهداف منجربه احساس غرور شده که پایهٔ احساس خود‌ارزشمندی اصیل را می‌سازد.

جمع‌بندی
همۀ ما گاهی ترجیح می‌دهیم شرم را تجربه نکنیم؛ مثلاً به مهمانی‌ای نمی‌رویم چون کسی را نمی‌شناسیم (اجتناب از شرم)، جواب هم‌اتاقی‌مان که می‌گوید: «دیشب ظرفا نوبت تو بود چرا نشستی؟» می‌گوییم: «باز خوبه من درست می‌شورم تو که فقط گربه‌شور می‌کنی.» (دفاع خودشیفته) یا می‌گوییم: «امیدوارم ناراحت نشوی ولی...» (کنترل شرم)؛ این دفاع‌ها و پوشش‌ها هیچ‌کدام نشانهٔ بیماری نیست. اگر این دفاع‌ها معرف ما نباشد یا روابط و اهدافمان را تحت‌تاثیر قرار ندهد و درنهایت قادربه پذیرش شرم‌مان باشیم چون با پذیرش شرم به ارزش‌ها و آرمان‌های واقعی خود آگاه‌تر می‌شویم ولیکن زمانی که این حالت‌ها شخصیت ما را تعریف می‌کنند و با آن‌ها در جامعه شناخته می‌شویم توصیه می‌شود که مراجعه‌ای به روان‌درمان‌گر داشته باشیم.

اضطراب اجتماعیاحساس گناهشرمکمروییخودشناسی
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»، نشریۀ انجمن علمی-دانشجویی دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف / کانال تلگرام ما: https://t.me/dardaneshkadeh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید