در اکوسیستم حرفهای امروز، رقابت دیگر فقط بر سر مهارتهای فنی نیست، بلکه بر سر تمرکز است. در حالی که شبکههای اجتماعی، ایمیل، نوتیفیکیشنها و چندوظیفگی(Multitasking) دائمی، ذهنها را قطعهقطعه میکنند، توانایی تمرکز عمیق و پیوسته بر یک کار، چالشبرانگیز و به یک اَبَرمهارت تبدیل شده است.
کال نیوپورت، استاد علوم کامپیوتر و نویسندهی کتاب Deep Work، با بررسیهای بینرشتهای در روانشناسی، اقتصاد و علوم شناختی، یک چارچوب عملی برای بازسازی تمرکز در عصر حواسپرتی ارائه میدهد.

فرضیهی مرکزی نیوپورت بسیار شفاف اما عمیق است:
«توانایی تمرکز عمیق روی یک کار ذهنی چالشبرانگیز، تبدیل به یکی از ارزشمندترین مهارتها در اقتصاد امروز شده است و افرادی که آن را پرورش دهند، رشد شغلی و رضایت فردی بیشتری خواهند داشت.»
نیوپورت باور دارد که برخلاف موج فکری رایج درباره بهرهوری از طریق مولتیتسکینگ و پاسخ سریع، مسیر واقعی موفقیت در دنیای دیجیتال از طریق تمرکز، کیفیت و یادگیری عمیق میگذرد.
نیوپورت فرضیهاش را بر شانههای غولهای اقتصاد دیجیتال بنا میکند. او به کتاب Race Against the Machine اثر اریک برینجولفسون و اندرو مکآفی استناد میکند. این دو اقتصاددان MIT میگویند:
“در اقتصاد جدید، تنها دو گروه از انسانها ارزشمند خواهند بود:
۱. آنها که میتوانند با ماشینها همکاری مؤثری داشته باشند؛
۲. آنها که در حوزهی خود، درخشان و نایاب هستند.”
و رسیدن به هر دو هدف نیازمند تمرکز بالا، یادگیری عمیق و خروجی با کیفیت است. سه مولفهی محوری در کار عمیق.
یکی از موانع کلیدی برای ورود به وضعیت «کار عمیق»، پدیدهای است به نام پسماند توجه (Attention Residue) که در تحقیقات Sophie LeRoy مطرح شده و در این مقاله (توجه باقیمانده چیست و چگونه بهرهوری ما را نابود میکند؟) آن را به تفصیل بررسی کردهایم.
این پدیده توضیح میدهد که چرا حتی پس از ترک یک وظیفه و شروع وظیفهی جدید، ذهن همچنان درگیر کار قبلی میماند. همین پسماند ذهنی، سد ورود به تمرکز عمیق است. نیوپورت هشدار میدهد که حتی وقفههایی به ظاهر کوتاه (مانند چک کردن ایمیل) میتواند ورود به حالت تمرکز پایدار را تا ۱۵ الی ۲۰ دقیقه به تأخیر بیندازد.
نیوپورت مفهومی به نام سیاهچاله معیار (The Metric Black Hole) معرفی میکند. او میگوید در بسیاری از محیطهای کاری، نمیتوان بهدرستی تاثیر مخرب حواسپرتیها را اندازهگیری کرد، و همین فقدان معیار باعث میشود این تهدیدها بیاهمیت جلوه کنند.
مثلاً نمیتوانیم دقیق بگوییم چککردن اینستاگرام برای ۵ دقیقه، چه اثری روی کیفیت یک مقاله تحلیلی داشته است و این ناآگاهی، به عادت تبدیل میشود.
ذهن انسان تمایل دارد مسیرهایی را انتخاب کند که کمترین مقاومت را دارند. به گفته نیوپورت، اغلب ما بهجای انتخاب کار معنادار اما سخت، جذب کارهای سطحی، راحت و فوری مانند چککردن پیامها میشویم.
«برای غلبه بر این الگو، باید سیستمی طراحی کنیم که مقاومت در برابر تمرکز را کاهش داده و تمرکز را آسانتر از حواسپرتی کند.»
اما چطور؟!
نیوپورت چهار روش مشخص برای ایجاد زمان و فضا جهت انجام کار عمیق پیشنهاد میدهد:
ایجاد عادت روزانه با زمانبندی مشخص (مثلاً هر روز ساعت ۸ تا ۱۰ صبح فقط نوشتن). این روش مبتنی بر ثبات و پیشبینیپذیری است.
ورود سریع و منعطف به کار عمیق در هر زمانی که ممکن است. مناسب برای افراد با تجربه بالا در مدیریت توجه.
قطع کامل ارتباط با دنیای بیرون برای مدت طولانی. مناسب پژوهشگران، نویسندگان یا افراد خلاق.
تقسیم روزها یا هفتهها به بازههای عمیق و سطحی. برای مثال، آخر هفتهها بهطور کامل کار عمیق، باقی روزها برای جلسات و امور اجرایی.
کتاب کار عمیق نه فقط یک راهنمای بهرهوری، بلکه یک مانیفست برای بازتعریف رابطه ما با تمرکز است. در جهانی که حواسپرتی ارزان و در دسترس است، تمرکز و عمق، کمیاب و ارزشمند شدهاند.
کار عمیق مهارتی است که یادگیری آن زمان میبرد، اما بازدهی آن هم در سطح شغلی و هم فردی، چشمگیر است. اگر به دنبال رشد واقعی در دنیای دیجیتال هستید، شاید وقت آن است که سطحی بودن را کنار بگذارید و وارد عمق شوید.
1. Newport, C. (2016). Deep Work: Rules for Focused Success in a Distracted World.
2. Brynjolfsson, E., & McAfee, A. (2011). Race Against the Machine.
3. LeRoy, S. (2009). Why is it so hard to do my work? The challenge of attention residue.
4. توجه باقیمانده چیست و چگونه بهرهوری ما را نابود میکند؟ ( مقاله قبلی منتشر شده در ویرگول)