تراوشات فلسفلی
تراوشات فلسفلی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

خروشان بوده‌ام، رود شدم

خروشان بوده ام ، رود شدم


برای عشق تو سوخته ام ، خاک شدم

دریای خروشان بوده ام ، رود شدم

گفتی که به وصل تو نمی بافم من ،

افسوس که بر تار تو من پود شدم


محمدرضا باقری کبورق ، ۱۳۸۸


شعرادبیاتفارسی
گویند فلان سلطنتی می‌راند / بهمان بد و نیک ملک نیکو داند بیهوده به ریش خویشتن می‌خندند کاین کار کسی دگر همی‌گرداند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید