چرا کسی شبیه تو نیست چرا خیابان پر از آدمهای غریبه هست که هیچکدامشان مثل تو نیستند مثل تو عاشقانه نگاهم نمیکنند لبخندشان نمک ندارد بوی عطر تو را نمیدهند اینها ، چرا این همه پیراهن چهارخانه سورمه ای از کنارم رد میشوند اما چهار خانه پیراهن هیچکدامشان چهار دیواری قلب من نمیشود کسی مرا صدا نمی کند اسمم را با میم مالکیت عاشقانه زمزمه نمی کند کسی نیست روسری ام را جلو بکشد شیرین اخم کند من دلم برایش ضعف برود اینهمه آدم اینهمه مرد چرا هیچکس مثل تو نیست کسی شبیه تو سیگار نمیکشد ترانه نمیخواند عطر تلخ نمی زند دست مرا نمیگیرد و در کوچه های تاریک نمیدود کجای این شب ایستاده ای ؟؟ کجا ؟! تویه کدام کوچه تکیه به دیوار پک به سیگار میزنی کاش جای سیگار روی لبهایت بودم میکشیدی مرا عمیق پک میزدی به من میسوختم و تمام میشدم ، دود میشدم و لای انگشتهایت جان میدادم . میدانی دلم برایت تنگ است برای بوسه های شیرینت برای چشمهای وحشی دیوانه ات ،
دلم برای یک جهان مرد تنگ است .
تو جهانم بودی تمام جهان ، دلم برای تمام جهان تنگ است .....