گزارشهای زیادی درباره گرایش مردم در سالهای اخیر به خواندن مقالات کوتاه اینترنتی به جای کتابها خواندهام. البته احتمالا در ایران اوضاع نه تنها به همین شکل که حتی بدتر است. همه ما به جای خواندن عمیق کتابها و یا مقالات طولانی به دنبال خواندن نوشتههای کوتاه مجازی هستیم. البته تحقیقاتی زیادی مثل این نشان میدهند که ما مقالات اینترنتی را هم کامل نمیخوانیم. در این اوضاع و احوال خیلیها حوصله نوشتن را هم ندارند، چون فکر میکنند دیگر مخاطبی وجود ندارد. همین چند وقت پیش بود که دیدم سالار هم گفته بود هم دیگر نمینویسد. بیشتر وب فارسی به ترجمه سایتهای مصرفی اختصاص پیدا کرده و کمتر میبینیم کسی به دنبال تولید محتوای جدی و دست اول باشد.
اما در این اوضاع چرا فکر میکنم نوشتن مهم است؟ چون فرایند تولید فکر و ایده از همین راه میگذرد. ما انسانها کتابها و مقالاتی را میخواندیم و برداشت خودمان را از آنها بررسی میکردیم. سپس این برداشتها را با دیگران در میان میگذاشتیم و به بحث میپرداختیم. نهایتا تحلیلها و مشاهدات ما باعث میشد فکر جدید یا ایدهی تازهای در ذهنمان تولید شود. این فکر و ایده تولید شده را روی کاغذ میآوردیم تا دیگران نیز از آن مطلع شوند. این فرایند تولید فکر، این فرایندی که از خوانش عمیق متون تا نوشتن ایدههای تازه طی میشد، سهم بسیاری در تبدیل آدمها به انسانهای امروزی داشت. توقف این فرایند اتفاق غمانگیزی است. هر جامعهای که کمتر بخواند و بنویسد راحتتر شکست خواهد خورد.
سعی خواهم کرد بیشتر بنویسم :)