آدمی عجیب است ....
آدمی از آهن و فولاد نیست که خم و راستش کنی با چکش بزنی سرش و در آخر بگیی چیزیش نشد.....
میگی چطور.....؟
بذار برات بگم
کدوم موجود که دل یه موجود دیگه بشکونه و بی تفاوت از کنارش رد بشه و روزگار خودشون بگذرونه و اصلاً هم انگار نه انگار.....
کدوم موجودیه که دل آزرد کنه دل یک موجود دیگه و بعدش تهش به خودش بگه خودش خواست، به من چه اصلاً، می خواست نیاد دنبالم ، والا..
کدوم موجود که مدام تیشهی زبون زهردارِمار زنگیش به دیواره نازک از ابریشم ساختهی قلب موجود دیگهای بکشه، اونم یک کشیدن ساده نه، کشیدنی که زخم روی زخم می ذاره وخون روی خون میآره....
اصلاً تا حالا به خودت گفتی موجود دیگه ای در عالم مگه هست که از اینکارا بکنه که آدم بشه دومیش...
اگه هست کجاست ...؟ چطوره ...؟ چه شکلیه ...؟ چرا ما تا حالا ندیدیمش....؟
والا ما که یک عمری داخل این مدارس پی زوری، تاریخ عالم وآدم، هابیل و قابیل و جغرافیای شمال و جنوب ، شرق و غرب خوندیم تا حالا چنین موجودی نه دیدیم و نه ازش خوندیم ......!؟
القصه اینا بهت گفتم تا بدونی که آدمی یک موجودی مثل بقیه موجودات با این تفاوت که قلبی داره ازجنس ابریشم نازک که با دست های نرم و لطیف حوریهای بهشتی ساختنش و اینقدرمقدس که خود خدا بارها گفته این خونه، جای من نه جای زخم و رنجوندن .....
والسلام با مرام.