بسمهتعالی
خبری را میخواندم با این تیتر (فرهاد مجیدی، اینبار آمده تا بماند) با این توضیح که اینبار سوم حضور مجیدی است. بار اول جانشین موقت بود و جایگاه مطمئنی نداشت و سریع جای خود را به سرمربی به نسبت بزرگی مثل استراماچونی داد.
بار دوم اما آمد تا ماندنی شود ولی تا ناملایماتی دید، ذرهای احساس خطر کرد برای اینکه برایش جایگزین بیاورند. از زیر بار مسئولیت ، شانه خالی کرد تا با این کارش، بیگناه جلوه دهد ولی او درحقیقت با این کار خود، از استقلال هزینه کرد تا از خودش هزینه نشود. این رفتن نصف و نیمه بار دومش ، یک جام حذفی را مفت و مجانی از استقلال گرفت.
نقد همیشگیام از فرهاد مجیدی، همین ثابت نبودنش است. همینکه نمیماند و میرود. زود و بدموقع هم میرود. وقتی بازیکن هم بود چنین تصمیمهای نامناسبی گرفت و چوبش را اول از همه تیم مورد علاقهاش خورد و در مرحله بعد خودش.
نویسنده خبر اینبار معتقد است، فرهاد مجیدی با رویهای که نشان داده و در کنار آن نتایج خوبی که دارد میگیرد، میخواهد بماند این دفعه سوم است که آمده و میزان مشکلات تیم و حواشی ، سرسامآور است؛ آنقدر هست که باز فرهاد موقع رفتن، بیگناه جلوه دهد ولی این رفتن، شاید رفتن آخر باشد و اقبال این نیمکت داغ و البته رؤیایی، دیگر نصیبش نشود. نصیب سرمربی که برچسب زودجوش بودن را میخورد.
اکنون معتقد هستم، فرهاد مجیدی بهترین گزینه ایرانی نیمکت استقلال است. کسی را در ذهن ندارم که اگر جایگزین او شود ، نتیجه بهتری بگیرد. اما این مشکل مجیدی باید حل میش.د
اینکه تیم را با چند تا دلیل حتی قانعکننده برای مخاطب، رها کند و برود، این رها کردن هنری ندارد. مهم آنست که بمانی و بجنگی. نمیشود که همه ی شرایط، فراهم باشد و بخواهید در مسیری ایدهآل قدم برداری. حاضر هستم قسم بخورم، در بهترین شرایط ممکن هم باز، یک سری تناقضها، مشکلات، ضعفها وجود خواهد داشت که پیچیدگی شان نخواهد گذاشت بهراحتی موفقیت را لمس کنی.
ولی حالا فرهاد مجیدی میخواهد بماند. لیگ شاید ازدسترفته باشند، آن هم شاید ولی جام حذفی و آسیا ، عرصه خوبی هستند برای خودنمایی و موفقیت. تنها میتوانم امیدوار باشم اینبار مجیدی مثل برانکو، بماند و تغییرات بزرگ را به دست خودش رقم بزند برانکو این کار را بهنحو احسن انجام داد. معطل رسیدن شرایط مطلوب نماند و کار انجام داد.
درهرصورت، کسی که مسئولیت را میپذیرد ، تازه کارش درآمده. در تفکر انقلابی و تفکر حرفهای، مسئولیت گرفتن، بهمعنای خوشگذرانی و عشق و حال نیست!
کسی که مسئولیت میگیرد و یا به مسئولیت بالاتری ارتقا پیدا میکند، بار بیشتری را روی شانهی خودش میبیند. پس تلاشش را چند برابر میکند. این شخص بهسختی میافتد ولی چون نگاه و اعتقاد رشد به این چالشها دارد و اینکه اثرگذار بودن، او را خوشحال خواهد کرد، پس با کمترین خستگی، خود را به چالشها روبروی خود میزند و به حل کردن و عبور از آنها، میپردازد. وقتی تو آنجایی قرار داری که باید کاری کنی، پس بدون معطل شدن برای شرایط بیرونی دستبهکار میشوید و کار خود را پیش میبری.
البته این بهمعنای اعتراض نکردن نیست. بله تو اعتراض میکنی به کسانی که در موازات تو مسئولیت دارند و مثلاً فلان شرایط لازم را فراهم نکرده اند.بحث و جدل هم میکنیم ولی کار اصلی، نباید روی زمین بماند. یک چنین چیزی را کارلوس کیروش داشت که قبلاً به این ویژگیهای این مربی پرداختهام.
◇ این نوشته مربوط به هفته های پایانی لیگ ۹۹-۱۴۰۰ است.
تیر ۱۴۰۰