یک هدف بزرگ را که همواره در کارها و فعالیت هایم ، چه ریز و چه درشت ، فراموش می کنم و اصلا پذیرفتنی نیست ، این است که فراموش می کنم تک تک این کوشش های من ، برای خدا است.
پس ضروری است که در نظر داشته باشم که این کار ها ، همواره باعث شوند تا به یاد خدا باشم ، حالا به هر شکلی شده! می خواهد ذکر گفتنی باشد یا در یاد داشتن یاد او.
واضح است که اگر کارهایم خالی از خدا باشد ، بی معنی خواهند شد . اگر سعی نکنم این روح و ضمیر را به فعالیت هایم اضافه کنم ، آهسته و بی صدا فراموش خواهم کرد که هدف چه بود ؟ مقصد چه بود ؟ مسیر چه بود؟
اکنون این احساس نیاز را با شدت درک می کنم که باید یاد خدا را به تار و پود زندگی روزمره ام ببافم.
انسانی متعالی یا معنوی نیستم ولی از روی تجربه و علم ، متوجه هستم که ضروری است که ریل گذاری برنامه هایم ، می بایست هم پا و هم قدم با یاد و ذکرخدا باشد.
انسان ، فراموش کار است. نیاز به یاد آوری و تذکر دارد زیرا
حتی اهداف متعالی هم می توانند دراصطکاک های زندگی ، نادیده گرفته شوند یا اینکه به حاشیه رانده شوند ولی خدا و یادش ، چیزی نیست که اگر فراموش کنیم ، برایمان ارزان تمام شود.
??
تایپ و ویراست ؛
نیلوفر محمدی