بسمهتعالی
خبری را میخواندم که در آن به صحبتهای آقای فرهاد مجیدی سرمربی استقلال پرداخته بود و از بخشی از صحبت این مربی تمجید کرده بود. اینکه آقای مجیدی گفته بود، هر کاری هم کنید، تیمش میبرد. منظور از هر کاری، همان کارشکنیها، دشمنیها و ضعفها و خیلی موارد دیگر است و اینکه تیم من درهرصورت میبرد. این صحبت شاید از روی سرمستی برد در این بازی بوده باشد و شاید در حالتی متعالیتر ، از روی عقیدهی قلبی این مربی بوده باشد که اگر اینگونه باشد یک اتفاق بسیار روشن و نویدبخش خواهد بود برای تیم استقلال.
مشابه همین حرف را هم برانکو، سرمربی سابق تیم پرسپولیس زده بود و اینکه او هم در اوج بیمدیریتی و مشکلاتی که برای تیمش بهوجودآمده بود و بازیکنان و کادر فنی حقوق نگرفته بودند و گفته بود با همه این مشکلات، مانع قهرمانی تیم من نخواهید شد. اصل جملهاش احتمالاً چیز دیگری است ولی مضمون همین است.
مشکلات هست ، حتی شاید همه آن توهم توطئهها حقیقت داشته باشد و ضعفها توی ذوق بزند ولی در میان این طوفانی از دردسرها و کارشکنیها، هدف اصلی نباید گم شود. تو بهعنوان مربی اینجا هستی تا به نحوی از پس مشکلات بر بیایی و این اهداف را دنبال کنی. بردن و قهرمانی.
در مسئولین کشور ما هم متأسفانه تفکری مخالف این قضیه بهوفور دیده میشود. اینکه افراد ، بد کار کردنشان را گردن دولتهای قبلی میاندازند، می گویند فلان و فلان شرایط فراهم نشد تا فلان کار را کنیم . نگذاشتند کار کنیم وگرنه ما میخواستیم کار کنیم ولی این اجز و نالهها دردی را دوا نمیکند.
آن مسئول احمق میخواهد به این صورت از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند، خودش را بیگناه جلوه دهد ولی باز خودش در رأس کار میماند و خنثی و کمتأثیر تصدی کارها را دارد و عامل کلی ضرر است. مشابه این تفکر کمارزش ولی فراوان را در گروههای سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب بسیار میبینیم اما ورای این دو طیف ناقص، انقلاب رسالتی دارد که اصلا قابل قیاس نیست. انقلابی ، خودش را نادیده میگیرد و چند برابر وظیفه و توان کار میکند، بیادعا پیش میرود، گناه کمبودها را بر دوش میگیرد تا کار پیش برود. تا هر جا که بتوان. تا هر جا که زورش برسد.
شخصی مثل برانکو نتیجه گرفت. تمام مشکلاتی که برای استقلال ایجاد کردند ، مشابه آن ، حالا شاید کمی کمتر را هم برای تیم پرسپولیس ایجاد کردند ولی حضور شخص توانمند و بیادعا و پای کاری مثل این مربی، معادلهها را بههم زد و جامها و افتخارات به سمت این تیم سرازیر شد. به گونهای که هنوز که هنوز است نتایج خوب ادامه دارد. حالا اگر آقای مجیدی بسیار جدی این تفکر را دنبال کند، ورق را به نفع خودش و تیم مورد علاقهاش برخواهد گشت.
گیرم بازیکن خوبت از تیم برود، گیرم گاهی داور شُل کند، گیرم بازیکن برای حقوق نگرفتن اعتصاب کند، گیرم زمین تمرین خاکی باشد ، تو حق پا پس کشیدن نداری اگر مسئولیتی را پذیرفتهای. حق نشستن ندارید زیرا این نشستن همان چیزی است که آنها میخواهند.
تو از بازیکنی یکمیلیونی هم که شده باید بازی بگیری و دنبال نتیجه باشی. در زمین خاکی هم که شده، تمرین کنی و دنبال نتیجه باشی. کسی شکست خوردهها را، زمینخورده ها را تشویق نمیکند. آنها گریهکُن ها را دوست ندارند زیرا اینها اصالتی ندارند.
تیر ۱۴۰۰