ویرگول
ورودثبت نام
Amir Ali Ebrahim Zadeh
Amir Ali Ebrahim Zadeh
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

دانش، knowledge، و معرفت


ماتریکس یه سناریو شکاکانه‌ست، بدین معنا که امکان دانش و دونستن رو نفی می‌کنه
ماتریکس یه سناریو شکاکانه‌ست، بدین معنا که امکان دانش و دونستن رو نفی می‌کنه


معرفت‌شناسی فیلدی تو فلسفه است که به knowledge می‌پردازه، ما چه چیزهایی رو می‌دونیم؟ شرط لازم و کافی برای دانش یا knowledge چیه؟ آیا ممکنه من مغز درون خمره یا اسیر در ماتریکس باشم و اصلا چیزی ندونم و هی توهم بزنم؟ و خب مشخصه مهمترین مفهوم تو معرفت‌شناسی knowledge هست. مسئله اینه که فیلسوفا تو تدریس‌شون و کتاب‌هایی که ترجمه می‌کنن معمولا knowledge رو معادل معرفت می‌گیرن و نه دانش، و خب در ادامه می‌خوام بگم چرا واژه "معرفت" اصلا در مقایسه با "دانش" ترجمه خوبی نیست.

یک دلیل کافی برای این که knowledge رو دانش ترجمه کنیم و نه معرفت، اینه که دانش فارسیه و معرفت عربی، تامام! شو خوش. ولی بخوایم دلایل بیشتری رو ذکر کنیم، می‌شه گفت دانش واژه راحت‌تری برای تلفظه. دانش کوتاه‌تره و دو بخشی، معرفت سه بخشیه و حرف عین هم فارسی‌زبان رو اذیت می‌کنه. بعلاوه دانش وقتی به فعل تبدیل می‌شه این تفاوت در طول عبارت واضح‌تر هم می‌شه. "من می‌دونم هوا بارونیه" خیعلی بهتره از "من معرفت دارم که هوا بارونیه". نتیجتا خود لفظ دانش و دونستن کاملا برتری داره به معرفت و معرفت‌داشتن.

مسئله دیگه اینه که فارسی‌زبان کاملا معنی "دانش" و "دانستن" رو می‌دونه و در زندگی روزمره‌اش ازش استفاده می‌کنه، در حالی که اگه فلسفه نخونده باشه معنی "معرفت" و "معرفت‌داشتن" رو نمی‌دونه و یا معادل مرام و بامرام بودن می‌دونه. ممکنه بگید خب این که کاری نداره، به خواننده می‌گیم منظورمون از اصطلاح تخصصی "معرفت" همون "دانش" هست، ولی خب چرا لغمه رو دور سر بپیچونیم و از اول از همون دانش استفاده نکنیم، ترجمه‌ای که برای یک واژه درنظر می‌گیریم باید خودش گویا باشه نه این که نیاز به ترجمه داشته باشه.

در پایان باید بگم این ترجمه‌ی بد ممکنه تو فرآیند یادگیری یک نوآموز فلسفه مشکل ایجاد کنه. معمولا آموزش معرفت‌شناسی معاصر با مسائل گتیه‌ای شروع می‌شه، مسائل گتیه‌ای چی هستن؟ یه سری تعریف برای knowledge وجود داشت، مثلا "باور صادق موجه" که از زمان افلاطون باب بود. ما می‌دونیم که "هوا بارونیه"، هر وقت این گزاره صادق باشه (واقعا هوا بارونی باشه) و ما بهش باور داشته باشیم، و دلیل و توجیهی به نفع این باور وجود داشته باشه (مثلا این که از پنجره دیده باشم که هوا بارونیه). حالا مثال‌های نقض گتیه‌ای یه سری کیس‌ها و وضعیت‌هایی هستن که در تعریف ما می‌گنجند و مثلا "باور صادق موجه" هستند، اما شهودا به نظر می‌رسه فرد knowledge یا دانش نداره در اون وضعیت، و نتیجتا تعریف ما اشکال داره. مسئله اینه که نوآموز اگر کتاب ترجمه شده رو باز کنه و مسائل گتیه‌ای رو ببینه و ازش پرسیده بشه که این‌ها آیا معرفت هستن یا نه، اصلا مسئله رو درک نمی‌کنه. چرا؟ چون اصلا نمی‌دونه معرفت چی هست، نمی‌دونه معرفت همون دانش و دونستنه که حالا شهودی از این واژه داشته باشه و بخواد با اون شهودش قضاوت کنه آیا در این وضعیت خاص، معرفت داریم یا نداریم و قضاوت کنه که تعریف درسته یا نیست. و همون ب بسم‌الله مسئله رو نمی‌فهمه.

نتیجتا از دانش استفاده کنید نه معرفت.

معرفت‌شناسیفلسفهترجمه
دانشجوی کارشناسی کامپیوتر و ماینور فلسفه علم دانشگاه شریف :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید