این بلاگی که میخوام بنویسم صرفا تجربه ی خیلی کم من در مورد تفاوت رهبر و مدیریت تو کسب و کار هست. قطعا آدم های خیلی بزرگ و صاحب نظری وجود داره که هر کدوم حرف های بسیار مفیدی میزنن، اما من میخوام از چیزهایی که خودم تجربه کردم بنویسم. سعی میکنم برای هر قسمت نزدیک ترین مثالی که به ذهنم میرسه رو بهش اشاره کنم.
یکی از ویژگی های اصلی رهبر اینه که به عنوان ناخدا براش مهمه کشتی ای که همه سوارش هستن به چه سمتی قراره بره. قطعا تهدیدهایی هم بیرون کشتی هم داخل کشتی وجود داره اما وظیفه رهبره که بتونه اینارو مدیریت کنه. اما یه مدیر براش مهمه جایگاه اجتماعیش حفظ بشه، نظم مجموعه از بین نره و همیشه بتونه هیئت مدیره رو راضی نگه داره. جیم کالینز تو کتاب از خوب به عالی میگه:
رهبر در وهله نخست و مهمتر از همه در فکر رساندن شرکت به اوج موفقیت است نه منافع شخصی یا شهرت فردی.
من تجربه کاری با بیمه آرمان و بیمه تعاون رو داشتم. به نظرم بیمه آرمان توسط افرادی اداره میشه که در بهترین حالت میتونن مدیرهای خوبی باشن. اما چیزی که در مورد بیمه تعاون و دکتر مظلومی مدیرعامل این شرکت دیدم، به نظرم خیلی نزدیک تر به رهبری بود.
یکی از اصلی ترین ویژگی های یه رهبر اینه که افراد زیرمجموعش تو بخش های مختلف کاری یا حتی زندگی از اون آدم تاثیر میگیرن. من چیزی که دورادور از آقای سلیمانی مدیرعامل کاله دیدم و صحبت هایی که از کارمندهای اون مجموعه در مورد ایشون شنیدم و خروجی هایی که از کاله میبینم، به نظرم ایشون رو به یکی از بزرگترین رهبرهای کسب و کار تو ایران تبدیل میکنه.
صبر ویژگی ایه که به نظرم باعث تفاوت رهبر و مدیر میشه. رهبر خیلی وقتا مشکلات رو تحمل میکنه، سر و کله زدن با آدمهایی که فهمشون پایینتره رو تحمل میکنه چون ایمان به برنامه و استراتژی بلندمدتی که داره. اما در مورد مدیر به نظرم اهداف کوتاه مدت و شوآف اونها خیلی وقتا جلوی رسیدن به اهداف بزرگتر رو میگیره. اریک رایس تو کتاب نوپای ناب میگه:
رهبران دیگر فرماندهانی نیستند که باید تک تک ایده ها را ارزیابی و تایید کنند بلکه باید فرهنگ و سیستم هایی را طراحی نمایند که تیم ها بتوانند حرکت کرده و در این سیستم آزمایش سریع به نوآوری بپردازند.
تو همین زمینه به نظرم آقای آذرخش رئیس هیئت مدیره کارگزاری مفید رو با توجه به استراتژی هایی که دیدم ازشون، باید به عنوان یکی از رهبرهای بازار سرمایه شناخت.
صبر و استراتژی های بلندمدت نتیجه بلندپروازی رهبرهای کسب و کارها هستن. آدمهایی که اگر این ویژگی رو نداشتن، نمیتونستن باعث ایجاد یه رشد بسیار سریع توی بیزینسشون بشن. دیوید اگیلوی تو کتاب رازهای تبلیغات میگه:
بهترین رهبران را میتوان به راحتی در میان مدیرانی یافت که سرشت سنت شکنانه قوی در شخصیتشان شکل گرفته است. آنان به جای مقاومت در برابر ابداع آن را تحسین میکنند و هیچ شرکتی بدون ابداع رشد نمیکند!
دکتر جوانمردی مدیرعامل فناپ به نظرم یکی از افرادی هستن که این ویژگی رو دارن.
رهبر همیشه سعی میکنه اطرافش رو پر از آدم های با استعداد در زمینه های مختلف بکنه. اما یه مدیر همیشه ترس از دست دادن موقعیت خودش رو داره که باعث میشه افراد ناکارآمد ولی تحت کنترل، براش تو اولویت قرار بگیرن. جک ما موسس علی بابا تو یکی از مصاحبه هاش میگه:
من هیچی در مورد تکنولوژی و مدیریت نمیدونم، شما نباید خیلی چیزا رو بدونید، شما فقط باید افراد باهوش تر از خودتون رو پیدا کنید. وقتی اونها رو پیدا کردید وظیفتون اینه مطمئن بشید اونا میتونن کنار هم کار کنن.
قطعا تفاوت های بارز یا حتی مهم دیگه ای هم در مورد رهبر و مدیر وجود داره، اما اینها یه سری تفاوتایی بودن که من تو کار با آدم های مختلف بهشون بر خوردم. اگر فکر میکنید هرجای مطلبم ایرادی داره یا نقدی بهش وارد هست حتما برام بنویسید.