من از این جهنم بیزارم، از تک تک کاشیهاش لجن میبارد این لجن اخیرا زیبایی ساخته که وقتی به چشمام میسابد دلم میخواهد بالا بیاورم
آیس لاته/آیس کارامل ماکیاتو، ایرفورس وان سفید، جینِ مام استایل، تاپ سفید و یک عینک وینتجِ آفتابی بالای سر. لبخند و کمی پوستِ tan شده، ناخن های فرنچ و سایه چشم صدفی. گاها دیده شده ک j1 سبز با جین بگی، نیم تنه مشکی و ورسیتی جکت سبز هم ست میشود. یک تتوی مینیمال هم بالای مچ یا روی ترقوه خودش را چپانده. این سبک زیبایی به مثابه لباس فرم و (حتما لباس فرم!) خورده بورژوا های ماجراجو برگزیده شده. ماجرا از پشت توییتهاش شروع میشود ماجرا میان جمع دوستان بالا میگیرد. ماجرا میرود میرقصد به خیابان میرسد و پا بدهد شال هم آتش میزند. تف به کل این ماجرا، که من حالم از سر تا پایش بهم میخورد. از لبخندِ زیر خط چشمِ گربهای این حمالان بلاهت بیزارم. زشت و کریه لای تایم لاین من میلولند و دنبال ماجرا میگردند به چپ بنده هم نیست که دوست پسر بالای ۳۰ سال چطور لاس میزند، به جهنم که مادرت بسیار زیباست. من از شکل گرفتن این جبهه چیزی دستگیرم نشده. این جبهه که به ریز و درشت زندگی هر مادر مردهای کار دارد؛ دقیقا از بریک آپ آرتا و ربکا با خبر است. جزئیات را میداند ولی دم نمیزند. او میگوید "نرمالایز" کردن فلان است. ولی خود با ماتحت روی حرکت تاریخ تمرگیده و مجال نفس کشیدن هم بدان نمیدهد مبادا تاریخ چیزی را که سود را تامین میکند، برچیند. "ساز و کار ایرادی ندارد، فقط لطفا من بتوانم آیس کارامل ماکیاتوی خودم را take away بگیرم و استوری کنم" خفه شو! نقدی هم به کل ساختار باشد، دقیقا آن لحظهای ک به مرز برهم خوردن نابرابری میرسد mute میشود. نابرابری حاصل تلاش جد و آباد شماست. این زیبایی نفرت انگیز است. روح این زیبایی هیج غلطی برای تغییر نمیکند. فقط کیوت و خوشگل است. تفاخر و البته پزِ است ولاغیر!
البته مسئله لباس زیبا پوشیدن را همین الان از این استریو تاپ جدا میکنم و دیگر ادامه نمیدهم.