امروز روز پنجمیه که ساعت ۷ عصر لباسمومیپوشم،
ماشین رو درمیارم ومامانومیبرمفیزیوتراپی..
سه ماهی شده که دیگه از درد شونه راستش وکشیدگیتاندون به سطوح اومده...
ماه پیش دکترش گفت«اگه کارهایی که میگم رو انجام ندی، دچار سندروم دست منجمد میشی»
گوگل میگه دست منجمد یعنی یه تیکه از بدنت عین سنگ بشه و نتونی تکونش بدی...
ساعت۵ .۷شده،برای مامان نوبت میگیرم،امروزباید بره کابین ۴ چون لیزر داره،
میام بیرون،میشینم تو ماشین،صفحه صد و پنجاه کتاب «چیرگی»ام
توش نوشته برای اینکه تو یه کار ماهر شین باید پنج الی هفت سال از عمرتونو پاش بزارین،
روزی پنج ساعت بشینن و تمرکز کنین...
ذهنم میره پیش پسر ۲۵ ساله ای که روز اول تو فیزوتراپی دیدم،مچ دست و گردنش از کار با لب تاپ اسیب دیده بود.یا دختر هفده ساله ای که سر تربیت بدنی دیسک کمر گرفته بود...
به خودم میگم یعنی رابرت گرین وقتی میگه هر روز پنج ساعت بشین سر یه هدفی،اینم میدونسته که دکترا میگن هر شش ساعت یه جا نشستن برای عضله های بدن ،عین خود کشی میمونه؟
میدونسته نسل مادر من نه تنها پنج سال ،که عمرشونو پای خانه داری گذاشتن؟
یا نسل من که همش سرشون توگوشی وکتاب و لپ تابه؟
یا ارایشگرا و دندون پزشکا؟یا کول برا؟
به این ها فکرمیکرده که قراره یروزی نوبت فیزوتراپی بگیرن؟
یا به بابای دوستم که بعد یه عمری گچ تخته خوردن،نه تنها میره فیزوتراپی که مشکل ریه ام داره؟
جدی یاد گرفتن یه مهارت و گذروندن زندگی از طریق اون چقدر می ارزه؟درسته که ما چه بخوایم چه نخوایم فرسایش سرنوشت همگیمونه،ولی مراقب از خودمون خیلی با ارزشتره...
اینستاگرام رو باز میکنم توی یه پیج بیزینسییه پستی بود که تعریف مردم از ثروت و تعریف واقعی از ثروت رو میگه.
تعریف مردم از ثروت:گوشی ایفون،ماشین مدل بالا،خونه لوکس
و تعریف واقعی ثروت:
سرمایه گذاری،داشتن درامد خودکار،وقت ازاد برای سفر و سلامتی هست...
به خودممیام ، میگم واقعا نسل ما چقدر ثروتمنده؟!